سیدمجتبی مومنی- پایتخت 5 امسال در نوروز از شبکه یک سیما پخش شد. سریالی که با تعداد ۴ باز پخش در شبکههای دیگر بیشترین رکورد دار بازپخش در سریالهای نوروزی بود.
پنجمین سری اما خیلی متفاوت
پنجمین سری از این سریال مثل چهار دوره گذشته خود هم چنان دارای مخاطب خوب و پر و پا قرص بود؛ اما در این میان یک تفاوت وجود داشت و آن هم حاشیههای این سریال بود. این حاشیهها از همان ابتدای سریال (در قسمت سوم) شروع شد. در قسمت سوم سریال پایتخت شخصیت «ارسطو» اقدام به شادی و پایکوبی(رقص) میکند، در بازپخش سریال حذف میشود و این امر واکنشهای زیادی به همراه دارد. حاشیه بعدی در قسمت پنجم سریال ایجاد شد. در تیتراژ قسمت پنجم نام «امیرحسین قاسمی» از لیست نویسندگان حذف شد. قاسمی در واکنش به این موضوع در صفحه شخصی خود در اینستاگرام نوشت: «حذف اسم من از تیتراژ!!! بنا به مصلحت فقط تا پایان پخش سریال پایتخت سکوت میکنم.»
البته کمی بعدتر الهام غفوری، تهیهکننده پایتخت درباره حذف نام نویسنده از تیتراژ توضیح داد: با توجه به اینکه تیم نگارش ثابت سریال پایتخت با گروههای دیگر مشغول به کار بودند، آقای قاسمی تنها در نگارش سه قسمت ابتدایی سریال به خواست محسن تنابنده به عنوان کمک به گروه نویسندگان اضافه شد و با حضور خشایار الوند و اضافه شدن ایشان عملا همکاری ما با این دوست جوان به پایان رسید. غفوری افزود: به هر حال نگارش این سریال به تمرکز و سرعت عمل بالا نیازمند است و خشایار الوند به دلیل تمرکز بیشتر خواست به تنهایی ادامه کار را به دست بگیرد و این مسئله با نظر مساعد محسن تنابنده همراه شد تا آقای قاسمی از گروه نویسندگان جدا شود و البته همه چیز با هماهنگی و طبق قرارداد مکتوب انجام شده است. کمی بعدتر ماجرای بعد طرح بحث ازدواج «سارا و نیکا»، دو شخصیت نوجوان این سریال بر سر زبانها افتاد و این ماجراها تا قسمتهای پایانی ادامه داشت. خلاصه اینکه این حاشیهها ادامه داشت؛ از پخش صدای خواننده ترک (تاتلیس) تا حضور خانم میرزایی از کارمندان یک شبکة ضد انقلاب در ترکیه (جمتیوی)
کارگردان دفاع میکند
اما یکی از هجمههایی که تقریبا بیشترین سر و صدا را در این بین داشت. تبلیغ برای کشور ترکیه بود. تبلیغی از فضای توریستی و جذابیت ترکیه؛ موضوعی که خود کارگردان برای پاسخ دادنش وارد شد.
مقدم درباره اینکه چرا ترکیه به عنوان فضای تصویربرداری انتخاب شد گفت: «شما میدانید هر قصه نیاز به لوکیشن دارد. در پایتخت ۲ ما به سراغ خلیج فارس و قشم رفتیم. البته هدف قصه این نبود که جاذبههای توریستی خلیج فارس را نشان بدهیم. اما در کنار قصه این جاذبهها را هم به تصویر کشیدیم. برای ساخت پایتخت ۵ باید به کشور دیگری میرفتیم و خانواده نقی در اثر حادثهای سقوط میکردند و از آنجا وارد سوریه شده و با داعش روبهرو میشدند. ما باید کشوری میرفتیم که با قصه همخوانی داشته باشد؛ ضمن اینکه ما باید کشوری را انتخاب میکردیم که مرز آبی با سوریه داشته باشد. ضمن اینکه مرز آبی مشترک باید به گونهای بود که وقتی بالن سقوط میکند آنها سر از سوریه در بیاورند. دوستانی که این ماجرا را نقد میکنند باید سری به نقشه بزنند که سه کشور هم مرز آبی با سوریه هستند. قبرس که یک شهر کوچک دارد و از آنجا با یک قایق تندرو یک ساعت طول میکشد تا به سوریه رسید. مسافت آبی آتن تا سوریه زیاد بود، اما مرز آبی ترکیه نزدیک بود و در تجارت لباس هم دستی بر آتش دارد. بنابراین ما باید کشوری را انتخاب میکردیم که خودش تولیدکننده لباس باشد. چون هم ویزا نمیخواهد و هم ارزان است، حتی در دیالوگ شخصیتهای پایتخت هم گفته میشود که میتوان در ترکیه با نان، ساردین و لوبیا خودمان را سیر کنیم. همه چتربازها این کار را انجام میدهند و این ابداع ما نبود. مقدم در ادامه در مورد نشان دادن جاذبههای دیدنی ترکیه گفت: «ما چطور جاذبههای تصویری را نشان دادیم در حالی که قبل از رفتن یکی از همکاران ارسطو از ترکیه با او تماس میگیرد و میگوید لباسهایت را دزدیدهاند یا خلبان در هواپیما میگوید به دلیل بمبگذاری در فرودگاه استانبول در شهر دیگری مینشینیم. آیا اینها یعنی جاذبه تصویری؟! ما نشان میدهیم خانواده نقی و دیگر کاراکترها با چه مشکلاتی در ترکیه روبهرو میشوند، کتک خوردند، مناطق کثیف و پر از آشغال را نشان دادیم.»
به قاچاق هم پرداختیم
مقدم در ادامه به موضوع نقد قاچاق اشاره میکند و میگوید: «ما در سریال پایتخت ۵ به نقد قاچاق کالا هم پرداختیم. قاعده نقد این است که اول طرح شود و بعد آسیبشناسی. به همین دلیل ما اول طرح، بعد نقد و در انتها نتیجهگیری کردیم که ارسطو چطور در مقوله قاچاق کالا با مشکلات روبهرو میشود و در باتلاق فرو میرود. حتی قبل از پیام حضرت آقا برای شعار سال به عنوان یک ایرانی فکر کردیم که درست نیست به این موضوع نپردازیم و باید به قاچاق کالا ورود کنیم. به همین دلیل سعی کردیم به بهترین شکل به این موضوع بپردازیم.»
بالاخره جاذبه بود یا نبود؟
فارغ از همه اظهارات کارگردان و تهیه کننده در دفاع از نقدهایی که به سریال وارد شد؛ به نظر میرسد برخی از این نقدها به سریال وارد باشد. ماجرای تبلیغات سریال در ترکیه یکی از مواردی است که با توجه به تصاویر جذاب هوایی برخورد پرسنل هتل و خدمات آنها برای مخاطبی که همیشه در رویاهایش تصور یک شهر و کشور رویایی از ترکیه را در سر میپروراند یک مکمل محسوب میشود و میتواند همه رویاهایش را تبدیل به واقعیت کند. شاید کارگردان به عمد قصد نشان دادن چنین جذابیتهایی را نداشت ولی عملا یک کشور توریست پذیر و با استقبال خوب و مناسب را از ترکیه به تصویر کشید. مقدم در جایی از اظهاراتش در مورد زورگیری از شخصیتهای فیلم در ترکیه میگوید که این امر را نمیتوان الزاما سیاهنمایی و سیاه نشان دادن ترکیه دانست، بدیهی است که این امر در همه کشورهای دنیا (حتی در کشور خودمان) هم وجود دارد. به نظر برخی حمایت سازمان سینمایی اوج دلیل برخی از این حاشیهسازیها و دامن زدن به آن است که البته نمیتوان آن را بیراه هم دانست. عدهای معتقدند یکی از دلایل این انتقادها و تکرار و دامن زدن به آنها به خصوص در فضای رسانهای کشور و شبکههای اجتماعی به همین دلیل بوده است. سازمانی که ادعا می شود به سپاه پاسداران ارتباط دارد و از طرف دیگر حامی فیلمهای ارزشی بوده است.
وقتی داعش ملموس میشود