نسخه چاپی

آقای تاجزاده؛ دولتها بیشتردر اختیار همفكران شما بوده است

ناصر ایمانی

چندی قبل، آقای دکتر احمد توکلی در مصاحبه‌ با روزنامه ایران به برخی ناهنجاری‌های ساختاری و یا رفتاری در طی چهل سال از گذشت انقلاب اسلامی، اشاره نمود.
ایشان به طور خلاصه، گریزی به مخدوش شدن اعتماد عمومی بین مردم و حاکمیت – ناکارآمدی سیستم حاکمیتی – ترویج فرهنگ رفاه‌طلبی – عدم احساس آزادی و بهره‌برداری از حقوق شهروندی – رفتار ناشایست برخی نیروی‌های انقلابی با مردم در اوان انقلاب و استمرار آن – تضعیف احساس خیرخواهی حاکمیت نزد افکار عمومی – گسترش فساد و افزایش شدید حجم آن – عدم فرهنگ آزادی‌خواهی در مطبوعات و بالاخره حاکمیت فرهنگ نئولیبرال در عرصه اقتصاد کشور داشت.
مصاحبهٔ آقای توکلی از دو منظر قابل دقت است. نکته اول اینکه ایشان قدری در طرح نظراتشان مسیر افراط را پیموده‌اند. شاید تلاش ایشان برای اثبات درستی دیدگاه‌هایشان و اهمیت آن، باعث گردیده که به بزرگ‌نمایی بیش از اندازه ناهنجاری‌ها و کاستی‌ها بپردازند.
اما نکته دوم که در مصاحبه ایشان قابل تقدیر است اینکه، ایشان فارغ از دیدگاه‌های سیاسی و جناحی و بدور از تعصبات معمول به ارزیابی عملکرد حاکمیت جمهوری اسلامی و کاستی‌های آن پرداختند که جای تشکر دارد.
متأسفانه پس از مصاحبهٔ ایشان، نامه‌ای از سوی آقای مصطفی تاج‌زاده نگاشته شد که بویی از داوری منصفانه و بدون غرض نداشت و مطابق معمول مکاتبات نامبرده، مملو از تنگ‌نظری‌ها و اتهامات جناحی و تکراری بود. ای کاش جناب ایشان هم همانند مصاحبه آقای توکلی، به طرح نظراتشان و نقادی مصاحبه با همان سبک و سیاق منصفانه می‌پرداختند که چنین نشد.
لاجرم چون آقای تاج‌زاده با دیدگاه خاص جناحی و سکولار خود به نقد مصاحبه آقای توکلی پرداخته‌، باید با همان سیاق به ایشان پاسخ داد. ایشان نوشته‌اند که ناهنجاری‌های اشاره شده در مصاحبه آقای توکلی طی سالهای پس از انقلاب، قابل اجتناب بود و اراده جدی در حاکمیت برای جلوگیری از آن وجود نداشت. باید سؤال کرد که آیا دولت‌های پس از پیروزی انقلاب به جز دوره هشت سالهٔ آقای احمدی‌نژاد- از دوستان و هم‌جناحی‌های شما بوده است یا خیر؟ دولت زمان جنگ که از مدیران جناح چپ بود و در اوان فعالیت نیز چند وزیر ناهمگون نیز از دولت کناره‌گیری نمودند. دولت مرحوم آقای هاشمی نیز عموما از مدیرانی بود که از چهره‌های مؤثر جریان اصلاحات در سالهای بعد شدند و دولت اصلاحات و دولت روحانی نیز که جای بحث ندارند.
لذا به جز هشت سال آقای احمدی نژاد (که او هم متأثر از همان سیاست‌های اقتصادی دولت‌های قبلی بود)، تمامی قدرت اجرائی در سال‌های پس از انقلاب در اختیار مدیران اجرایی شما بوده است. در قوه مقننه نیز جریان شما حداقل در چهار مجلس پس از انقلاب، نقش تعیین‌کننده داشته است.
چگونه جناح شما بجای پاسخگویی در خصوص ناکارآمدی‌ها، مطالبه گر شده است؟
جریان رادیکال چپ در ده سال اول انقلاب، بنیانگذار بسیاری از تندروی‌ها بنام مذهب و انقلاب بود و با الهام از سوسیالیسم رادیکال، هم به تصفیه‌های وسیع و خاص گرایی‌ها مومنانه(!) دست زد و هم اقتصاد دولتی را برای جلوگیری از حقوق مردم، پایه‌گذاری نمود. بسیاری از مصادره‌ها و ضایع نمودن حقوق مردم در زمانی انجام شد که شما در هر سه قوه، قدرت را به‌دست داشتید. حالا با ژست آزادی‌خوانه و دموکراتیک، خود را از عملکرد گذشته خود مبرا می‌دانید؟
جناب تاجزاده، براستی فرهنگ رفاه‌طلبی و مال اندوزی و دست در جیب بیت‌المال کردن و رانت‌جوئی، از کدام دولت در ایران پایه‌گذاری شد؟ و شما چه نقشی در مبارزه با فساد در آن دوران داشتید؟ چرا عالیجناب سرخپوش شما در سال‌های بعد که منافع سیاسی شما اقتضا می‌کرد، ناگهان تبدیل به یک چهره اصلاح‌طلب و آزادی‌خواه شد؟ مگر قبول ندارید که بنیان بسیاری از کژی‌های اقتصادی و رانت جویی‌ها و رفاه‌طلبی‌ها از همان دوران آغاز شد؟
شما سرچشمه همه قدرت‌ها را مردم می‌دانید کاملا صحیح است. اگر مردم حکومتی را نپذیرند حتی اگر در راس آن حکومت نخبگان و فرهیختگان و انبیا الهی هم باشند، دوامی نخواهد داشت و مشروعیت ملی ندارد اما مشکل ما با شما این است که جنابعالی و دوستانتان اگر مردم به سمت شما اقبال نکنند، حکومت را دموکراتیک نمی‌دانید و ثانیا اگر حکومتی بر مبنای احکام الهی بود و اتفاقا بر اصول دموکراسی، مورد تایید و رای اکثریت مردم نیز قرار گرفت، آنرا مشروع نمی‌دانید.
اگر به تعبیر جنابعالی، همه ایرانیان با هر سلیقه و عقیده‌ای به نظامی به نام جمهوری اسلامی رای دهند، رای مردم مشروعیت ندارد. اما اگر مردم به یک نظام سکولار رای دهند، حتما دارای مشروعیت است؟
جناب آقای تاجزاده، شما می‌فرمایید که حل معضلات جامعه، علاوه بر آزادی‌های سیاسی و اجتماعی، نیاز به انتخابات آزاد دارد نه فقط یک اقلیت خاص، با شما هم عقیده‌ایم. اما سوال این است که آیا شما جزو این اقلیت خاص نیستید که سال‌هاست زمام امور اجرایی کشور را به دست دارید و بازهم دیگران را اقلیت خاص می‌پندارید؟
سهم شما در این معظلات جامعه چیست؟ این جملات شما بدان معناست که فقط شما و دوستان هم جناحی شما دارای مشروعیت حداکثری مردم هستید و اگر شما مورد اقبال قرار نگرفتید، پایه‌های دموکراسی در کشور ویران می‌شود!
جنابعالی لازمه توسعه همه جانبه را انتخابات آزاد می‌دانید که فقط یک اقلیت خاص در کشور حکمرانی نکنند. اجازه بدهید که همین مقطع کنونی کشور را مورد بررسی قرار دهیم. دوستان و همفکران جنابعالی، هم‌اکنون تمام قوه مجریه و نیمی از قوه مقننه را در دست دارند و این همه، قطعاً از طریق انتخابات و با رأی مردم صورت گرفته است، لطفاً بفرمائید که در شرایط کنونی، «اقلیت خاص» چه افراد و جریان‌هایی هستند؟ معنای جریان خاص در وضعیت فعلی چیست؟ اگر مردم به گروه دیگری رأی دهند، جریان خاص حاکم شده و در غیراینصورت جریان عام؟
در پایان لازم می‌دانم که یک نکته مهم را که تجربه آن در کشورهای دیگر نیز قابل تمثیل است، یادآوری نمایم. انتخابات آزاد و تأمین آزادی‌های فردی و مدنی، اگرچه یک ضرورت برای همه جوامع است، اما الزاماً به توسعه پایدار و عادلانه منجر نمی گردد. هم‌چنان‌که بعضا عکس آن نیز صادق است.

۱۳۹۸/۵/۱۹

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...