نسخه چاپی

قرار نبود بعد حاج قاسم همه‌چی آرام شود

كمیل خجسته

اگر در احد بودیم چه به پیامبر می‌گفتیم؟ پیامبر چه می‌کرد؟ نه اینکه کسی نبود و چیزی نگفت. نه اینکه پیامبر چیزی نگفتند. به پیامبر بدترین ها را گفتند. همان اول کار یک لشگر خودش را کند و از پیامبر راهش را جدا کرد و به شهر برگشت.

ماجرای احد را هم همه بلدیم. اما این جنگ، یک قسمت دیگر هم داشت. وقتی جنگ تمام شد و سپاه مجروح و زخمی با بدن اربا اربای حمزه سیدالشهدا برگشت، شبش، برای پیغمبر خبر آوردند که یک عده از مشرکین، به این فکر افتاده‌اند که حالا حمله کنیم و کار مسلمانها را تمام کنیم. در شهر هم اهل نفاق شایعه کردند که همه علیه شما شده‌اند تا دل مردم را خالی کنند. نه مردم عادی را، مردمی که وحی را دیده بودند. پیامبر نازنین را دیده بودند. بدر را دیده بودند. دل آن مردم را که «الّذین قال لهم النّاس انّ النّاس قد جمعوا لکم فاخشوهم».

پیغمبر مردم را در مسجد جمع کردند. فرمودند: شنیدم دشمن در فلان نقطه اجتماع کرده؛ منتظر است که شما غفلت کنید، به شما حمله کند. باید همین امشب بروید آنها را تارومار کنید. گفتند: حاضریم یا رسول‌اللَّه! فرمود: نه؛ فقط کسانی که امروز در جنگ احد بودند، آنها باید بروند. یعنی همانهایی که خسته‌اند، همانهایی که از صبح تا شب جنگیدند، همانهایی که بدنشان هم زخمی است، باید بروند؛ هیچ کس غیر از اینها نباید برود. آن‌ها، بلافاصله جمع شدند که فَزادَهُم إیمانًا انگیزه و ایمان جامعه انقلابی پیامبر بیشتر هم شد. «و قالوا حسبنا اللَّه و نعم الوکیل»؛ گفتند خدا کافی است.

پروژه آشوب در ایران در حال پیگیری بود. آبان خودش را نشان داد. بعد از آن هم 3 عملیات تروریستی بزرگ را که ما در رسانه‌ها می‌دانیم علیه منافع ملی کشور، امریکایی‌ها انجام دادند و حاج قاسم و ابومهدی را در عراق و در یمن به گزارش واشنگتن‌پست یک فرمانده دیگر قدس را هدف قرار دادند که البته آن یکی ناموفق بود. ما آماده بودیم تا پروژه آشوب برای دی و بهمن خودش را بازسازی کند. درست مثل الگوی ناموفق تابستان داغ 97 بعد از دی 96 که خون حاج قاسم معجزه کرد.

در جنگیم. صحنه روشن است و مرد میدان «سپاه» دارد با خون و آبرویش، با جسم و جانش خط اول نبرد را پر می‌کند تا مبادا ترکی بر دارد چینی نازک تنهایی من و حالا یک عده زمین‌گیر 72ساعت تاخیر در اعلام هستند؛ سپاه که پیش می‌رود.

این چیزهایی که این یکی‌دو روز در کف خیابان است قرار بود سنگین‌ترش را ببینیم که خون حاج قاسم معجزه کرد. موشک سپاه به عین‌الاسد هم جسارت امریکا را غلاف کرد و گرنه این را پایانی نبود.

نبرد عوض نشده است. آن‌ها در امتداد پروژه‌شان می‌خواهند القای انزوا کنند. تعجبی ندارد از پست‌های پناهندگی آن ورزشکار خانم که به برکت ارزش دادن انقلاب به زن روی سکو بود و آن بازیکن که بعد از راهیابی ایران به المپیک(جالبست واقعا!) از سیاهی می‌نویسد. البته آن‌ها حتما نمی‌دانند داخل چه پروژه‌ای قرار دارند. حتما بیرون‌کشیدن برخی فیلم‌ها از جشنواره رخ می‌داد چه به این بهانه چه به آن بهانه. مهم حضور سفیر انگلیس جلوی دانشگاه امیرکبیر رحمت‌الله علیه است. مهم توییت فارسی ترامپ است. مهم توییت پمپئو است «که اعتراضات ادامه دارد» و ما می‌دانیم که کندن عکس حاج_قاسم از روی دیوار از کینه است که عجب پروژه‌ای را ناکار کرد.

قرار نبود بعد حاج قاسم همه‌چی آرام شود. حاج قاسم ما را محکم‌تر کرد. خون او در رگ‌های جدیدی آمده است تا مقاومت عزیز و پیروز شود.

۱۳۹۸/۱۰/۲۵

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...