نسخه چاپی

اختصاصی

غزه پیروز شد؛ اما بعد ؟!

عکس خبري -غزه پيروز شد؛ اما بعد ؟!

اگر نیروهای پیكارجو ، نظامی و ملی موفقیتی را به دست آورده اند. سران سیاسی در نهایت وا داده و شرایط را به نفع رقیب رقم زده اند.

حسن نافعة – تحلیلگر مسائل استراتژیک و رییس سابق دانشکده علوم سیاسی دانشگاه قاهره
 از زمان تشکیل رژیم اسرائیل، اعراب جنگ های بسیاری را با اسرائیل کرده اند.هرچند مقاومت مسلحانه سالهای اخیر توانسته است مانع تحقق اهداف نظامی رژیم اسرائیل در عرصه میدانی شود،ارتشهای نظامی عرب در همه نبردها به جز جنگ 1973 که ارتش های مصر و سوریه با وحدت خود به اسرائیل درس تاریخی دادند، شکست خورده اند.
تاریخ به ما نشان داده آن چیزی که ارتش های عربی یا مقاومت ملی مسلحانه در عرصه میدانی به دست آورده است به هیچ وجه توسط سیاسیون در میز گفتگو یا محافل دیپلماسی چه در حین جنگ یا بعد آن حفظ نشده است. و اگر نیروهای پیکارجو ، نظامی و ملی موفقیتی را به دست آورده اند. سران سیاسی در نهایت وا داده و شرایط را به نفع رقیب رقم زده اند.
مثال واضح در این رابطه در جنگ 1956 رخ داد. آنجا که ارتش های اسرائیل و بریتانیا و فرانسه با همپیمانی به علت اقدام عبدالناصر در ملی سازی شرکت کانال سوئز اقدام به اشغال سینا و سیطره بر این منطقه کردند،اشغالگران نتوانستد نظام حاکم در مصر را تغییر و نیروهای مصری را به عقب نشینی وادار کنند. در نهایت نیز نیروهای اشغالگر از اراضی اشغالی عقب نشینی کردند. و این تنها دستاورد واقعی سیاسی نظام های عربی در عرصه نبرد بوده است.
اما در ما بقی درگیری ها سوای اینکه ارتشهای عربی شکست خوردند یا اینکه به موفقیتی در صحنه نبرد دست یافتند، سرنوشت شکست سیاسی بود، از جمله در جنگ 1973 که از لحاظ نظامی پیروز شدند اما دیپلماسی رقیب این دستاورد نظامی را بی اثر ساخت.
تنها یک استثنا در مدیریت منسجم سیاسی نظامی اعراب با اسرائیل را مقاومت لبنان به رهبری حزب الله انجام داده است. آنجا که در سال 2000 نه تنها جنوب لبنان را آزاد ساخت، نیروهای اسرائیل را نیز به عقب نشینی بدون قید و شرط و فراروادار ساخت.
در مابقی موارد اسرائیل علیرغم شکست های نظامی اخیر توانسته است از مرزهای اشغالی خود در 1967 حراست کند. اشغال جولان، تسلط بر کرانه باختری، محاصره نوار غزه و تبدیل شدن صحرای سینا به منطقه عاری از جمعیت مبین این امر هستند.
به عنوان یک شهروند عرب مصری به دستاوردهای مقاومت مسلحانه فلسطینی در جنگ اخیر غزه افتخار می کنم.

این مرحله از درگیری ها ثابت کرد :
1-پیکارجویان فلسطینی بیشترین آمادگی و استقامت را برای جنگ بر ضد رژیم اشغالگر صهیونیستی با سلاح های نوین پیدا کرده اند و گروه های مقاومت فسلطینی با سلاح اراده و ایمان باعث ذلیل شدن دشمن اسرائیلی گشتند.
2- ارتشی که افتخار می کند تنها دموکراسی در دریای استبداد عربی است از هیچ جنایتی فروگذار نکرد و چهره واقعی خود را نشان داد.
3-مردم غزه در این جنگ ثابت کردند که هیچ چیزی برای آنها نمانده است و برای رسیدن به اهداف خود تا آخرین نفس حاضرند مقاومت کنند.
4- مردم اراضی اشغالی 1948 و کرانه باختری متوجه شدند که پیروزی جز با پایداری به دست نمی آید و از مقاومت مردم غزه الگو گرفتند.
همچنین به عنوان یک شهروند عربی مصری احساس می کنم موافقت نتانیاهو با آتش بس که در آن به خلع سلاح مقاومت در آینده نزدیک یا دور اشاره نکرده است و در عین حال به التزام اسرائیل به گشوندن معابر و رفع حصار از غزه اشاره می کند معنایی ندارد جز اینکه مقاومت در عمل پیروز شده است و مانع تحقق اهداف اسرائیل در آغاز جنگ که هدف آن نابود سازی حماس و خلع سلاح مقاومت بوده است شده است.
اما به جز این حس افتخار نمی توانم روی دیگر احساس خودم را مخفی کنم که در روزها، هفته ها یا ماه های آتی به اسرائیل اجازه خواهد داد آن چیزی را که نتوانست در عرصه میدانی محقق کند در عرصه سیاسی محقق سازد. درس های تاریخ که به آن اشاره کردم مبین این موضوع است که اسرائیل در مدیریت سیاسی بسیار قدرتمند از عرصه جنگ میدانی است و اسرائیل توانسته است در عرصه سیاسی با اوراقی که در دست داشته است ، دست بالاتر را نسبت به اعراب داشته باشد.
لذا بر من پوشیده نیست که اسرائیل تمام وسع خود را اینبار به کار خواهد گرفت تا با فشار بر همه طرفهای موثر در این درگیری با هدف بی اثر سازی دستاوردهای فلسطینی ها در عرصه نبرد، اهداف خود را به انواع زیر در عرصه سیاسی جامه عمل بپوشاند :
1-در سطح جامعه بین الملل : اسرائیل تلاش می کند ایالات متحده را به تصویب قطعنامه در سازمان ملل در خصوص هر آنچه که به بازسازی نوار غزه و رفع حصار بخصوص در زمینه افتتاح بندر و فرودگاه به بهانه خلع سلاح مقاومت مجبور سازد.
2-در سطح منطقه : اسرائیل تلاش خواهد کرد با استفاده از اختلافات موجود بین کشورهای عربی و بخصوص حماس و مصر، این دستاورد سیاسی را کمرنگ سازد. از جمله این موارد اختلاف افکنی بین حماس و حکومت محمود عباس در حکمرانی کامل سیاسی بر نوار غزه و کاهش هیمنه سیاسی حماس بر این منطقه خواهد بود.
3-در سطح محلی : اسرائیل تلاش خواهد کرد حکومت وحدت ملی فلسطینی را تضعیف نماید و حکومت خودگردان را از عدم پیوستن به جامعه بین المللی و همچنین اشتعال انتفاضه جدید در کرانه باختری بترساند.
و سوال این است : آیا طرف های سیاسی فلسطینی به تنهایی قدرت عمل در عرصه سیاست برای نمایندگی مردم فلسطین را دارند ؟معتقدم فلسطینی ها هم اکنون از لحاظ استراتژیک برای تکمیل پیروزی عرصه نبرد میدانی در عرصه سیاسی ، برگ برنده کافی ندارند.


اما راهکار چیست ؟
1- حکومت خودگردان متوجه شود که گفتگو بدون قدرت مقاومت منجر به شکست مسئله فلسطین می شود. و وظیفه اساسی آنان در این مرحله محافظت از سلاح مقاومت است. همچنین عدم اطمینان به هیچکدام از وعده های اسرائیلی ها ، حتی اگر پر زرق و برق باشد بایستی تمام تلاش سیاسی را بر علیه اسرائیل بکار گیرد تا در زودترین زمان ممکن به اشغالگری اراضی اشغالی 1967 پایان دهد.

2- حماس درک کند تنها بوسیله سلاح نمی توان با رژیم اشغالگر مبارزه کرد و سیاست نیز ضروری است. و حرکت ملی فلسطینی ها فراتر از هر گروهی میتواند عمل کند و هر گروهی باید نقش خود را در این مسیر ایفا کند.

3-مردم فلسطین هر کجا که هستند، در داخل سرزمینهای 1948 و کرانه باختری بایستی خود را مجهز سازند و برای پایان اشغالگری بپا خیزند. گروه های مردم نهاد فلسطینی نیز باید در راستای تلاش جدی برای روشن ساختن فتیله انتفاضه سوم و حمایت از مقاومت تلاش کنند و به نحو احسن از کلیه برگ های برنده برای حرکت از نقطه آتش بس در غزه به نقطه آزادسازی زمینهای فلسطینی 1967 حرکت کنند.

۱۳۹۳/۶/۹

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...