عامل نهادینه كردن نظم در جامعه

حمیدرضا ترقی

تشکیلات یکی از فرایض هرگروه مردمی است که یک هدفی را دنبال میکنند. تشکیلات یعنی نظم ،یعنی تقسیم وظایف، یعنی ارتباط و اتصال و زنجیره یی کار کردن ؛ این معنای تشکیلات است ،این چیزی است که نه فقط بد نیست بلکه یک چیز خوب و بلکه ضروریست. هیچ کاری در دنیا بدون تشکیلات پیش نمی رودانقلاب اسلامی ایران هم بدون تشکیلات پیش نرفت و پیروز نشد.27/11/60 مقام معظم رهبری

با استفاده از رهنمودهای فوق مقام معظم رهبری ؛ اولین عنصر برای حرکت عمومی در مسیر چشم انداز گام دوم منضبط شدن جامعه و برقراری نظم اجتماعی در جامعه است که برای تحقق آن باید از تربیت نوجوانان شروع و دربین تمام اقشار جامعه آنراگسترش داده و آنرا نهادینه کرد ؛ بی شک اگر این نظم و انضباط ریشه در مبانی فکری و اعتقادی مردم بعنی اسلام داشته باشد و بر مبنای تقوا انجام شود با روحیه انقلابی دمساز خواهد شد و اجازه هرج و مرج و بلبشوئی در جامعه نمی دهد .؛ یکی از علل پیشرفت اروپا و غرب وجود نظم و انضباط اجتماعی است که در اسلام و توصیه های امیر مومنان مورد تاکید و توجه است ولی مسلمانان به آن کمتر توجه و عمل میکنند در حالی که این عامل پیشرفت باید دقیقا در گام دوم مورد توجه قرار گیرد .

بنابر این نظم از چند مولفه تشکیل شده است، که عبارتند از:

1 - آگاهی و بصیرت

چنانچه رفتار انسان بر اساس شناخت و بصیرت باشد، علاوه بر آنکه رفتار از روی میل و رغبت صورت می گیرد، فرد در حفظ و بقاء آن کوشا خواهد بود، در مورد نظم نیز چنین است. یعنی تنها در صورتی که نظم بر مبنای شناخت فرد نسبت به اصول و قواعد و فواید و آثار آنها ایجاد شود، مقبول بوده و فرد بدون هیچ گونه رنج و خستگی بر اساس آن عمل می کند.

2- آزادی مشروط

نظم به معنای محدود نمودن آزادی فرد نیست، بلکه به منظور آن است که رفتار و فعالیت فرد را معقولانه بر طبق ضابطه ها و معیارهای منطقی و مشخصی در آورد. ضابطه و معیارهایی که هم به سود فرد است و هم به سود جامعه. پس باید این نکته را در نظر داشته باشیم که نظم و مقررات، آزادی بی قید و شرط افراد را مشروط می کند، تا حدی که این آزادی به حقوق دیگران ضرری وارد نکند و مانع رشد و هدایت خود فرد هم نشود. اما باید توجه نمود که این مشروط کردن نباید به آزادی اندیشه و عمل فرد آسیبی برساند.

3- خودکنترلی یا انضباط شخصی

یکی از اصول مهم در منظم بودن این است که فرد از روی اختیار آن را بپذیرد. به عبارت دیگر فرد شخصاً اعمال و رفتار خود را کنترل نموده و تحت نظم و قاعده در آورد و با توجه به آثار و نتایج اعمال خویش اقدام نماید.یک فرد منظم در مراحل مختلف زندگی خویش عاقلانه رفتار می کند و با ارزیابی و تدبیر رفتارهای خود را مدیریت می کند. چنین فردی قادر است عواطف و احساسات خود را کنترل نموده، ارزش های صحیح اخلاقی را بپذیرد، در زندگی جمعی احساس مسئولیت می کند، به حقوق و وظایف خود آشنا است و برنامۀ زندگی شخصی خود را از لحاظ مسائل مختلفی چون عادات غذایی، استراحت، تفریح، مطالعه و .... درست تنظیم می کند.

4- مداومت

نظم را نمی توان به صورت مقطعی و یا در یک زمان مشخص ایجاد کرد، بلکه باید در طول زمان در فرد شکل گیرد. چنانچه نظم در اثر تمرین و تکرار در افراد به صورت یک عادت آگاهانه در آید، از ثبات و دوام بیشتری برخوردار خواهد بود. ایجاد هر عادت و رفتار صحیح محتاج تمرین است و نمی توان انتظار داشت با وضع مقررات فوراً آن را به وجود آورد. همچنین پس از اینکه منظم بودن به صورت یک ویژگی درونی در آمد برای استمرار آن تمرین و تکرار و تقویت لازم است.

5- تشکیلات

تنها عاملی که میتواند نظم را در بین آحاد جامعه نهادینه کند ، تشکل است ، تشکل به رفتار و گفتار و عمل افراد جهت داده و آنها و دیگر ظرفیتها را بسوی تحق هدف معینی سوق و هدایت میکند

هدفدار بودن انضباط

یک عنصر دیگری که لازم است برای این حرکت، این است که این حرکت باید یک جهت‌گیری مشخّصی داشته باشد؛ یک جهت‌گیری منطقی و قابل قبول، که در حرکت عمومی ملّت ایران که ما داریم پیشنهاد میکنیم و مطرح میکنیم، این جهت‌گیری، جهت‌گیری به سمت جامعه‌ی اسلامی یا تمدّن اسلامی است؛ یعنی میخواهیم برویم به سمت تشکیل یک جامعه‌ی اسلامی؛ و حرکت عمومی، ما را باید به اینجا و در نهایت به یک تمدّن پیشرفته‌ی اسلامی برساند.

هرمجموعه ی انسانی که منظم و منضبط بوده و یک هدف و آرمان مشخص را دنبال کنند؛ تشکل یا حزب خواهند بود .

درتعریف حزب در المنجد آمده است: جماعه من الناس ومل قوم تشاکلت قلوبهم و اعمالهم، فهم احزاب

دراسلام همه بسوی کعبه نماز میخوانند، همه از برنامه قران برای زندگی فردی و اجتماعی خود تبعیت میکنند

همه از یک رهبر و ولی فرمان میبرند.هرکسی وظیفه مشخص در جامعه و خانواده دارد که باید وظایف خودرا به درستی انجام دهد .

شهید بهشتی می فرماید: مابرای اینکه بتوانیم کارهای بزرگی را انجام دهیم ، بی شک باید متشکل باشیم .رابطه های ایمانی و اعتقادی و عملی دیمی و سازمان نیافته ،برای رسیدن به بخشی از اهداف و تحقق بخشید ن به قسمتی از مراحل انقلاب میتواند کافی باشد . ولی برای رسیدن به بخشی دیگر از اهداف و آرمانهای انقلاب کافی نیست.

۱۳۹۸/۴/۵

اخبار مرتبط