سلامت روان جامعه چطور تأمین می‌شود؟

عکس خبري -سلامت روان جامعه چطور تأمين مي‌شود؟

گره‌خوردگی عمیق موضوع سلامت روان به عنوان یكی از مؤلفه‌های رفاه اجتماعی با مفهوم نابرابری موجب شده تا شعار امسال روز جهانی بهداشت روان با محوریت «زندگی در جهان نابرابر» طرح شود.



به گزارش نما، فریبرز درتاج، استاد دانشگاه علامه طباطبائی (ره) و رئیس انجمن روانشناسی تربیتی ایران در یادداشتی که به مناسبت هفته سلامت روان در اختیار این خبرگزاری گذاشتهT آورده است: گره‌خوردگی عمیق موضوع سلامت روان به عنوان یکی از مؤلفه‌های رفاه اجتماعی با مفهوم نابرابری و بهتر بگویم بی‌عدالتی موجب شده تا شعار امسال روز جهانی بهداشت روان با محوریت «زندگی در جهان نابرابر» طرح شود.

این نابرابری‌ها در همه ساحات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی قابل تبیین است. نقش قابل توجه تحریم‌های ظالمانه از ابعاد اقتصادی و سیاسی و فشار مضاعف، اقتصادی، روحی و روانی که به مردم ایران و به ویژه قشر مستضعف جامعه وارد آمده و نگاه ناعادلانه و خصومت آمیز قدرت‌های جهان به کشور ما در جای خود قابل بحث هست و در این زمینه تدبیر آفندی مقام معظم رهبری و ایجاد پویش کمک مؤمنانه به نیازمندان جامعه و مشارکت زایدالوصف مردم نوع‌دوست کشور، کمک شایان توجهی به کاهش آسیب‌ها داشت.

در حوزه اجتماعی نابرابری‌های جنسیتی که غرب دائماً بر طبل آن می‌کوبد قابل بحث است و در حوزه فرهنگی نابرابری‌های آموزشی را می‌توان به عنوان برخی شاهد مثال‌ها عنوان کرد که توانسته سلامت روان افراد، خانواده‌ها و یا اقشاری را مورد مخاطره قرار دهد.

اما آنچه باید در تحلیل‌ها مد نظر هر کارشناس منصفی قرار گیرد این است که تحقق آرمان عدالت در همه ابعاد آن و مبارزه با نابرابری‌های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی از اهداف عالیه انقلاب و نظام جمهوری اسلامی بوده و اساساً حکومتی که مفتخر به الگو ساختن نظام علوی است باید در همه حال تکلیف بزرگ خود را کم کردن فاصله‌ با نظام آرمانی علوی و اسلامی و تلاش در جهت تحقق عدالت بداند.

بنابراین گفتمان عدالت، یک گفتمان اساسی در ایدئولوژی نظام اسلامی است و اهمیت آن تا جایی است که مقام معظم رهبری خطاب به مسئولان نظام فرمودند: «عدالت همه چیز ماست و منهای آن، جمهوری اسلامی هیچ حرفی برای گفتن نخواهد داشت»، هر چند ایشان در بیانیه گام دوم به صراحت عنوان فرمودند که در این زمینه، دچار عقب ماندگی هستیم.

در حوزه آموزشی: عدالت و تحقق آن علاوه بر اینکه یک موضوع فلسفی و کلامی است، یک موضوع اخلاقی و تربیتی نیز هست و از اینجا می‌توان به نقشی که برقراری عدالت در محیط‌های آموزشی و علمی در سالم‌سازی جامعه به لحاظ رشد ارزش‌های انسانی و اخلاقی دارد اشاره کرد.

امروز پس از گذشت 4 دهه از برپایی حکومت علوی در ایران اسلامی، شاهد آن هستیم که برخی دانشگاه‌ها، خواسته یا ناخواسته با ترویج نگاه قشری‌نگری به دانشجویان دوره‌های روزانه، شبانه و پردیس به نوعی در حال عادی‌سازی آپارتاید علمی با رویکرد درون جامعه‌ای هستند.

این در حالی است که بی عدالتی در این محیط‌های آموزشی نسبت به دانشجویان هیچ سنخیتی با رویکرد مبتنی بر پیشرفت عدالت‌محور که سرلوحه فعالیت‌های نظام بوده ندارد و جامعه علمی کشور به جای اینکه روز به روز شاهد گسترش عدالت آموزشی به عنوان مهمترین دستاورد چهل ساله انقلاب در عرصه علمی باشد؛ باید به مبارزه گفتمانی با این نوع نگاه‌های سخیف و غیر انسانی بپردازد و اگر پیش از این جامعه علمی کشور در رویارویی با آپارتاید علمی غرب نسبت به سایر جوامع، رگ گردن کلفت می‌کرد امروز باید نسبت به زیر نظام‌های نهاد آموزش عالی درون جامعه‌ای واکنش این چنینی نشان دهد.

این اتفاق به هیچ وجه زیبنده نظام مقدس جمهوری اسلامی نیست؛ چرا که انحصار و آپارتاید علمی نتیجه مدیریت علم در جهان توسط جهان سلطه است و وجود رگه‌های آن در نظام ما، پدیده‌ای غیر طبیعی و غده‌ای سرطانی در راه تحقق عدالت علمی است.

بی‌تردید رعایت عدالت در محیط‌های آموزشی موجب ایجاد رفتارهای مدنی تحصیلی، شادمانی، احساس انرژی و احساس اعتماد به نفس در بین این دسته از دانشجویان خواهد شد که یکی از برون‌دادهای آن را می‌توان در محیط‌های شغلی آینده با رفتارهای بدون چشمداشت همچون رفتارهای داوطلبانه، انسان‌دوستانه، ارزشی و اخلاقی مشاهده کرد.

بنابراین، شأن نهاد دانشگاه در جمهوری اسلامی اجّل از آن است که با اینگونه ترویج نابرابری‌ها، سعی در طبیعی‌سازی تبعیض و بی‌عدالتی آموزشی کند. این موضوع را می‌توان درباره مدارس استعداد درخشان، دولتی، نمونه مردمی و ... نیز قابل طرح دانست.

در حوزه نابرابری‌های جنسیتی: مقایسه تطبیقی از وضعیت امروزی زن در الگوی غربی با آنچه در نسخه اسلامی از آن نام می‌بریم مشخص می‌کند که نابرابری جنسیتی موضوع جامعه ما نیست بلکه مسئله غرب و جوامع غربی است.

واقعیتِ امروز زن در الگوی غرب، موجودی بی‌پناه شده به بهانه استقلال اقتصادی، یک انسان بی‌حرمت شده به بهانه‌ آزادی و یک موجود درجه دو به بهانه برابری و مساوات است. این در حالی است که واقعیتِ تحلیلیِ اسنادِ معتبرِ تاریخی در صدر اسلام، یک نسخه فرا مکانی و فرا زمانی از حقوق زن برای همه اعصار است که سه اصلِ استقلال اقتصادی، حق رأی سیاسی و حقوق اجتماعی زنان، به وضوح در آنها دیده می‌شود.

مصادیق و اسنادِ تاریخی، سرشار از حضورِ زنِ مجاهدِ سیاسی در تاریخ اسلام است. زن مسلمان از همه مواهب زندگی اجتماعی برخوردار بوده و می‌تواند در کلیه چهارچوب قوانین و موازین اسلام و در تمام شئونات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی فعالیت نماید و از امنیت لازم برخوردار باشد.

بنابراین اسلام زن را از چاه عمیق زبونی و ناشناسی خارج ساخت و همدوش و هم پایه مردان قرار دارد و او را آیتی از آیات خداوندی شناخت و امروز شاهدیم که فرصت‌های آموزشی، شغلی و حضور فعالانه در همه عرصه‌های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی برای زنان جامعه ایرانی و در فضایی امن و اخلاق‌محور فراهم است.

نهایتاً چنانچه ما بخواهیم نابرابری‌ها را کاهش دهیم نیازمند ایجاد عدالت در همه عرصه‌های جامعه هستیم که عدالت فرهنگی نمونه‌ای از آن است. عدالت فرهنگی بدین معناست که به نیازهای علمی، آموزشی، پژوهشی، هنری، اطلاعاتی طبقات و نواحی گوناگون جامعه در توزیع صحیح و منطقی توانمندی‌های موجود توجه شود.

یک نمونه از عدالت فرهنگ مربوط به آموزش و پرورش است. اگر ما در مدیریت آموزش و پرورش به مسئله عدالت توجه کنیم، نتیجه این خواهد شد که در آینده کشور، عدالت نسبی بین قشرها و مناطق کشور برقرار خواهد شد.

اگر ما امروز در آموزش و پرورش نگاه عدالت محور نداشته باشیم، نتیجه این خواهد شد که اختلاف طبقاتی در آینده کشور روز به روز بیشتر خواهد شد. "نگاه غیر عدالت محور" این است که ما در کشور، مدارس پیشرفته مجهز به بهترین تجهیزات در یک جاهایی، و مدارس محروم کپری یا شبیه کپری در یک مناطق دیگر داشته باشیم؛ معلم ممتاز برجسته برای تعدادی از مدارس، و معلمان خسته یا کم سواد برای تعداد دیگری از مدارس داشته باشیم.

این درست ضد نگاه عدالت محور است. نتیجه چه خواهد شد؟ نتیجه اینکه جمعی از کودکان امروز ما بدون هیچ دلیلی ـ جز اینکه یا پول دارند یا در یک منطقه برخوردار زندگی می‌کنند ـ از عالی‌ترین تحصیلات برخوردار خواهند شد و یک عده دیگر در سطوح بسیار پایینی خواهند ماند، پیش نخواهند رفت و استعدادهایشان رشد نخواهد کرد و بی‌تردید آسیب‌های روانی از استرس و اضطرب گرفته تا احساس بی قدرتی، بی هنجاری، ضعف کارآمدی و اعتماد به نفس چیزی است که گریبان خانواده‌ها و فرزندانشان را در این گونه موارد خواهد گرفت.
منبع: فارس

۱۴۰۰/۷/۱۸

اخبار مرتبط