مسئولان شعاری، درد بی‌درمان ورزش

فریدون حسن

شعار دادن هميشه راحت و قشنگ است، آدم مي‌تواند با صداي بلند شعر دهد و تخيلات خود را فرياد بزند، مي‌تواند حرف‌هاي عامه‌پسند بزند و هوادار براي خود جمع كند، حالا تصور كنيد اين آدم مسئوليتي هم داشته باشد، اين مسئول مي‌تواند شعار داشتن برنامه، رسيدگي به امور و كسب موفقيت را سر دهد و با خيال راحت پشت اين شعارها مخفي شود، بدون اينكه مجبور باشد براي بيان آنها پاسخگو باشد.

مدت‌هاست مسئولان ورزش كشور از اهميت دادن به رشته‌هاي پايه، رشته‌هاي پرمدال و رشته‌هاي جداي فوتبال صحبت مي‌كنند. اين حرف‌ها را مي‌توان در سابقه نشست‌هاي رئيس كميته ملي المپيك و وزراي قبلي و فعلي ورزش به وضوح رصد كرد، شعارهاي زيبايي كه آقايان پشت آنها مخفي شدند تا اوضاع نابسامان ورزش به اينجا كه امروز در آن قرار داريم، برسد.

امروز كار به جايي رسيده كه ملي‌پوشان دووميداني بابت بي‌توجهي‌ها و اهمال‌كاري‌هاي موجود خطاب به وزير ورزش بيانيه صادر مي‌كنند، در ژيمناستيك با موج استعفاهاي دسته‌جمعي روبه‌رو هستيم، فدراسيون تيراندازي معطل اختلاف‌هاي كهنه رئيس با سران ورزش كشور است، تكواندو از سوءمديريت و شكست‌هاي پي در پي حاصل آن رنج مي‌برد، بسكتبال به راحتي آب خوردن سرمربي خود را از دست داد و واليبال هنوز كه هنوز است با اسامي مطرح و غيرمطرح براي سپردن هدايت تيم ملي به آنها بازي مي‌كند. همين چند خط گوياي حال و روز ورزش‌هاي مدال‌آور و پايه است. رشته‌هايي كه ورزش ايران در برخي از آنها حتي داعيه جهاني و المپيكي دارد، اما هيچ عزمي براي سروسامان دادن به اين اوضاع ‌آشفته وجود ندارد.

وزير قبلي ورزش عملاً مخالف فوتبال نشان مي‌داد، اما در طول دوران وزارتش هيچ حركتي براي رشته‌هاي پايه و مدال‌آور صورت نگرفت، حالا تصور كنيد وزير فعلي كه ديگر براي همه عشق و علاقه وافرش به فوتبال مشخص شده، قرار است چه گلي بر سر ساير رشته‌ها بزند. از مسئولان كميته ملي المپيك و رئيس آن نيز كه اصلاً نبايد توقع داشت كه آنها كاري با اين رشته‌ها داشته باشند، فعلاً نه خبري از بازي‌هاي آسيايي است و نه اتفاقي براي المپيك بعدي قرار است رخ دهد، پس به صرف همان شعارهاي زيبايي كه بعد از بازي‌هاي آسيايي اينچئون در حمايت از ورزش‌هاي پايه و مدال‌آور سر دادند، فعلاً بي‌خيال روزگار مي‌گذرانند تا بعد. نتيجه اين بي‌خيالي و شعارزدگي البته در المپيك ريو به چشم آمد جايي كه آقايان يك سفر مفت و مجاني رفتند و دور هم جمع بودند تا شاهد اشك‌ها و حسرت‌هاي ورزشكاراني باشند كه با كمترين امكانات قرار بود از ورزش ايران مقابل قدرت‌هاي اول دنيا دفاع كنند.
حقيقت اين است كه ورزش ايران اينقدر فوتبال زده و اسير حواشي آن شده كه حتي وقتي فوتبال تعطيل است هم آقايان نمي‌‌توانند سري به رشته‌هاي ديگر بزنند. بيان اين حقيقت تكراري و تلخ هرچند كه بي‌فايده باشد، اما حداقل به گوش اين آقايان خواب‌زده مي‌رساند كه مردم علاقه‌مند به ورزش خوب مي‌فهمند فرق شعار سر دادن و عمل‌گرايي را، خوب درك مي‌كنند كه تا فوتبال هست مسئولان ورزش فقط حرف رسيدگي به ساير رشته‌ها را مي‌زنند و خوب مي‌دانند كه هيچ اتفاق خوبي قرار نيست براي ورزش اين آب و خاك با وجود چنين مديراني حراف و شعارپسند بيفتد.

۱۳۹۵/۱۰/۱۹

اخبار مرتبط