شعرهای «سپهر» با بوی دود و خشاب خالی

شعرهای او از دردها می‌گوید، اندوهگینانه و سوزناك است و از عاطفه سرشار؛ شعری ملموس كه واژه‌هایش آیینه‌های روزهای دفاع مقدس است و در آن بوی دود و خشاب خالی و تانك و شهید و... جاری است.

به گزارش نما چهلمین شب شاعر، ویژه‌ بزرگداشت ابوالفضل سپهر، یکشنبه، 24/10/96، ساعت 15 در سازمان هنری رسانه‌ای اوج برگزار می‌شود. در این باره وارش گیلانی، یادداشتی در اختیار ما قرار داده است.

یک) 15خرداد 1352 به دنیا آمد، اما همدوش یاران «در گهواره خوابیده‌ی» روزهای 15 خرداد 1342 بود؛ مردی که در نوجوانی کار و تحصیل را با هم به پیش برد. مردِ نوجوان حتی چند فیلم هم بازی کرد، اما بازیگری آرمانش نبود؛ نشاطش را در همنشینی با کسانی یافت که اهل ایثار بودند؛ اهل ایثار گرانقدرترین و نایاب‌ترین سرمایه‌ زندگی؛ اهل ایثار دل و جان. این همنشینی خود راه شد، تا در پی بیدارباش غفلت‌های من و تو باشد که کاستی‌ها را رواج می‌دهیم؛ آن هم رواج کاستی‌ها در مسیر آنانی که در راه عشق، جانبازی شیوه‌شان بود. او می‌خواست با دست‌هایش، قلمش و همتش، زبان سرخ شهیدان و جانبازان باشد و حرف‌های وابستگان ایشان را به گوش «نمی‌دانم‌ها» و «غفلت‌ها» برساند. زبان سرخ آنانی که دنیا را شرمنده خود می‌کنند، اما باز خود سربه‌زیر، شرمنده‌ معرفتند.

ابوالفضل سپهر می‌گفت: «این شعرها را بچه‌ها با قلم پا و جوهر خون در بطن آن حوادث در میان دود و باروت و در میدان‌های مین سروده‌اند و من فقط قافیه‌ها را جابه‌جا می‌کنم و در واقع ویراستار این شعرها هستم، بروید سراغ شهدا، مادران شهدا، همسران شهدا. بروید سراغ فرزندان شهدا و از خودشان بپرسید که چگونه این حماسه‌ها را سروده‌اند... .»

ابوالفضل مدتی شعرهایش را در «فکه» چاپ کرد، اما همواره آنها را در مجالس بزرگداشت شهدا و مجالسی نظیر آن می‌خواند و زمانی تصمیم به چاپ اشعارش گرفت که مهر تایید همسر شهید همت ـ پس از قرائت شعری ـ بر پیشانی سروده‌هایش نشست؛ مردی که در شب میلاد مولایش، حضرت اباعبدا..(ع)، در 28 شهریور 1383 به سمت راه شهیدان شتافت و دفتری از سروده‌هایش را با نام «دفتر آبی» برای ما برجای گذاشت.

دو) منتخبی از اشعار ابوالفضل سپهر در قالب آلبومی نفیس، توسط معاونت هنری بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس، با صدای وحید جلیلوند و آهنگسازی سعید شبانی با نام «معبری به آسمان» منتشر شده است؛ اشعاری در قالبی نفیس از مردی خاکی که نفس پاک آسمانی داشت و نفسی آن‌جهانی؛ شاعری که «شعرش را از آن دیگری می‌دانست و قافیه‌پردازی‌هایش را تنها از آن خود.» شاعری که حضار را به میهمانی اشک می‌برد و ایشان را از عاطفه سرشار می‌کرد؛ شاعری که مزار شهیدان را همچون جان شیرین در آغوش می‌گرفت و خیس‌تر از شعر باران بود؛ شاعری که در راهروهای بیمارستان‌ها به دنبال جانبازانی که جانش بودند، می‌گشت. او رود رود متصل به شهیدان بود.

سه) شعر سپهر از مضامین و جانمایه اجتماعی برخوردار است؛ البته بیشتر با موضوع و محوریت دفاع مقدس. شعرهایی که او برای جانبازان و شهدا و از زبان بستگان و یاران ایشان گفته، گواهی این امر است؛ مثل آنجا که سپهر «از زبان دختر جانباز، با زبان قصه، از دردها می‌گوید و خستگی‌های جانبازان را دَرِ ایهام گشوده و شاعرانه در مه، او را به آن طرف مرز زندگی می‌برد که مرزی است از جانبازی تا شهادت.» و نیز دیگر شعرهایی که از آن بوی فقر و درد و عاطفه با هم به مشام می‌رسد.

«درد»، «اندوه»، «سوز» و «عاطفه» در مرکز شعرهای سپهر قرار دارد. شعرهای او از دردها می‌گوید، اندوهگینانه و سوزناک است و از عاطفه سرشار؛ شعری ملموس که واژه‌هایش آیینه‌های روزهای دفاع مقدس است و در آن بوی دود و خشاب خالی و تانک و شهید و... جاری است. آنجا هم که در حال و هوای روزمرگی است، همسایه و همقدم با طبقات پایین‌دست جامعه گام برمی‌دارد و واژه‌هایش «دست‌های پینه‌بسته» و «اجاره‌خونه» و «سمساری» و «نمره» و «دوای مینا» است و...

«اتل متل یه مادر/ نحیف و زار و خسته/ با صورتی حزین و/ دستایی پینه‌بسته/ بپرس ازش تا بگه/ چه جور میشه سوخت و ساخت/ با بیست‌هزار تومن پول/ اجاره‌خونه پرداخت... .»

چهار) شعر ابوالفضل سپهر، شعری مردمی است و مردمی‌سرودنش روایی است؛ روایتی و قصه‌ای که در بسیاری موارد به شعر تبدیل می‌شود؛ یعنی از مستقیم‌گویی به غیرمستقیم‌گویی می‌رسد. او در همان حال که زبان جانبازان و شهدا و خانواده و یاران ایشان است، در همان حال نیز از درد و رنج طبقه پایین‌دست جامعه غافل نیست؛ طبقه‌ای که اغلب شهدای ما نیز از همین طبقه بوده‌اند.

*فرهیختگان

۱۳۹۶/۱۰/۲۱

اخبار مرتبط