تصميمي كه روز گذشته از سوي ايران ابلاغ شد قطع فروش نفت به شركتهاي انگليسي و فرانسوي است كه نبايد آن را با قطع صادرات به انگليس و فرانسه اشتباه گرفت. در انگلستان تنها BP نيست كه نفت اين كشور را تامين ميكند بلكه در حال حاضر عمده خريد نفت از طريق شركتهاي چند مليتي انجام ميشود كه همچنان با ايران رابطه تجاري دارند.
از سوي ديگر وزارت نفت نيز چارهاي جز اين ندارد چون نفت را دولتها نميخرند بلكه شركتها خريداري ميكنند. نكته مهمي كه نبايد از آن غفلت كرد بندي در قراردادهاي نفتي است كه Destination (مقصد) نام دارد. براساس اين بند فروشنده نفت ميتواند از شركت خريدار مقصد نهايي را بپرسد و شرط بگذارد كه شركت طرف قرارداد اجازه ندارد نفت را به مقاصدي خاص بفروشد.
بنابراين به لحاظ فني و تكنيكي ميتوانيم فروش نفت به اروپاييها را محدود كنيم اما آنچه اين روزها در حال اتفاق افتادن است مربوط به قراردادهاي گذشته است كه اين بند در آنها ديده نشده است. در حالت كلي اما نبايد فراموش كنيم كه اصل عدم فروش نفت به كشورهاي اروپايي نميتواند كار غلطي باشد.
اروپاييها به عنوان مشتري حق دارند كه ايران را براي خريد نفت انتخاب كنند يا خير اما ما هم به عنوان فروشنده ميتوانيم مشتري خود را انتخاب كنيم و به آنها نفت نفروشيم. طي ماههايي كه اروپاييها به عنوان مهلت تعيين كردهاند قصد دارند تا در بهار كه نفت به پايينترين قيمت ميرسد حجم ذخاير خود را افزايش دهند.
از سوي ديگر عربستان نيز در اين مدت آماده ميشود تا صادرات خود را افزايش دهد و پالايشگاههاي اروپايي نيز كار همگونسازي تجهيزات با نفت عربستان را انجام ميدهند. اگر ايران پيشدستي كرده و فروش نفت خود را به آنها قطع كند تمامي معادلاتشان به هم ميخورد. در عرف ديپلماتيك هم گاهي چنين برخوردهايي كه احترام ميآورد توصيه ميشود.
از سوي ديگر اين اتفاق شايد اين ويژگي را هم داشته باشد كه كشورهايي نظير كره و ژاپن در هراس از وقوع اتفاق مشابه به بستن قراردادهاي بلندمدت روي بياورند. در اين زمينه ذكر مثالي ميتواند موضوع را روشن كند. آغاز مجادله هستهاي ايران دقيقا زماني روي داد كه ما در وزارت نفت مشغول مذاكره با ژاپنيها بوديم تا آنها در ميدان آزادگان سرمايهگذاري كنند.
ژاپنيها در دنيا به عنوان قربانيان بمب اتم بلافاصله در مذاكرات اخلال ايجاد كردند و همكاري با آنها تا مرز منتفي شدن پيش رفت. اما ما اين را ميدانستيم كه ژاپن به نفت ايران محتاج است و قرارداد آنها با عربستان براي تامين بخشي از نفت مورد نيازشان هم تمام شده است. بنابراين از اين ضعف نهايت استفاده را برديم و قرارداد بسيار مهم ميدان آزادگان را در شرايط سختي كه تازه تحريمها اعمال شده بود با آنها بستيم.
در شرايط فعلي نيز نياز داريم تا حوزههايي را شناسايي كنيم كه مناقع اروپا و امريكا در تضاد باشد تا بتوانيم با ورود به آن حوزهها منافع خود را تامين كنيم.
* معاون سابق بينالملل وزارت نفت
منبع: روزنامه ملت ما
تامین منافع با استفاده از تضاد اروپا و امریكا
سیدمهدی حسینی*
۱۳۹۰/۱۲/۱