نخستين دور گفتگوهاي هسته اي ايران و 1+5 در جريان بود که رئيس جمهور يک دفعه از خزانه خالي کشور خبر داد. اين خبر، نادرست و غير واقعي بود. چون از آن زمان تا کنون دولت به همه تعهدات مالي در پرداخت هاي خود عمل کرده است و حتي مقامات سازمان برنامه معتقدند نه در سال گذشته و نه در سال جاري، کسري بودجه نخواهند داشت. در طي اين مدت دولت حقوق کارکنان خود را به موقع پرداخت کرده است و يارانه ها را سر موعد به همان مبلغي که تعهد کرده، داده است. مردم اين سؤال برايشان مطرح شد که اگر خزانه کشور خالي بود، اين پرداخت ها از کجا صورت گرفته است؟ که متأسفانه پاسخي نشنيدند.
تنها کارکرد و کاربرد خبر نادرست خزانه خالي، در مذاکرات هسته اي بود که طرف مقابل خيال کند اوضاع ما وخيم است و آهي در بساط نداريم تا به مطالبات و زياده خواهي خود بپردازد. صدور چنين سخني از رئيس جمهور محترم که خود را يک حقوقدان و ديپلمات مي دانند، خيلي بعيد بود، اما به هر حال گفته شد.
اکنون در دور جديد گفتگوهاي هسته اي، باز رئيس جمهور مطالبي گفته اند که در نادرستي آن کسي شک ندارد، اما کارکرد آن ضد منافع و مصالح ملي است. رئيس جمهور محترم، علي رغم وعده اي که در انتخابات رياست جمهوري دادند و فرمودند: «ما مي خواهيم هم چرخ کارخانه ها بچرخد و هم چرخ سانتريفيوژها»، اکنون پس از گذشت بيش از پانصد روز از حيات دولت يازدهم، مي گويند: «آرمان ما به سانتريفيوژها وصل نيست.» و از آن بالاتر، مي گويند: «در ميز مذاکره بحث اصول و آرمان مطرح نيست. اساس بحث سياست خارجي، منافع است و نه اصول و آرمان ها.»
اين ادبيات، در پردازش سياست خارجي جديد دولت يعني چه؟! آيا اين نوع سخن گفتن در آستانه گفتگوهاي هسته اي در جهت منافع و مصالح ملي است؟ وقتي چانه زني در گفتگوها روي تعداد سانتريفيوژهاست، اعلام اينکه سانتريفيوژ به آرمان ما وصل نيست، يعني چه؟! مخاطبين اين سخن، ملت ماست يا اعضاي 1+5؟! اگر ملت است که رئيس جمهور وعده داده است که بر اساس شعار انرژي هسته اي حق مسلم ماست، بايد سانتريفيوژها براي تأمين چنين انرژي اي بچرخد.اما اگر طرف 1+5 است با توجه به محرمانه بودن مذاكرات افشاي آن در يک تريبون ملي، آن هم با اين رويکرد غير منطقي و غير ديپلماتيک، حامل چه پيامي است؟! آيا اين سخن به زياده خواهي هاي آمريکا کمک نمي کند؟ آيا با اين نقطه ضعف نشان دادن ها مي توان زورگويان جهاني را مجبور به رفع تحريم ها کرد؟ چه تدبيري در اين سخن نهفته است؟ آيا ما در درک منافع و مصالح ملي، آن هم در زمينه مذاکرات هسته اي دچار سوء تفاهم هستيم؟ همه چيز در گفتگوها و مأموريت تيم هسته اي مشخص است. چارچوب ها در جلسات کارشناسي و سازوکار حقوقي امنيت ملي بررسي و ابلاغ شده است. دولت موظف به پي گيري مطالبات مردم و رهبري معظم انقلاب در اين زمينه است. اگر حرفي هم وجود دارد بايد زير سقف گفتگوي مسئولين مطرح شود. طرح آن در تريبون همگاني هيچ وجهي ندارد.
اکنون ما در حساس ترين و استثنايي ترين گفتگوها با دشمن در زمينه تأمين منافع ملي هستيم. سياست خارجي ما اکنون توسط دوست و دشمن، محک زده مي شود. اينكه در بحبوحه اين گفتگوها ناگهان رئيس ديپلماسي خارجي کشور بگويد: «در مذاکرات، بحث اصول و آرمان مطرح نيست»، چه معنايي دارد؟ پس آرمان نه شرقي نه غربي که حاکم بر اصول و راهبردهاي سياست خارجي کشور است، چه مي شود؟
دانشمندان فرهيخته و جوانان شجاع ما و در علوم هسته اي به دستاوردهاي شگرفي در راستاي استقلال علمي کشور رسيده اند. براي طي راه اين راه پر خطر، خون داده اند. ملت براي رسيدن به اين قله، ظالمانه ترين تحريم ها را تحمل کرده است. حالا که دولت بايد براي حفظ اين اقتدار بکوشد، وسط اين گفتگوها يک دفعه گفته شود «سانتريفيوژ، وصل به آرمان ما نيست»، اين کشف عظيم که فقط به درد دشمن مي خورد، از کجا آمده و کاشف آن کيست که رئيس جمهور محترم در يک تريبون عمومي، خبر آن را داده است؟
در بند 16 اصل سوم قانون اساسي آمده است؛ «دولت جمهوري اسلامي ايران موظف است سياست خارجي کشور را بر اساس معيارهاي اسلام، تعهد برادرانه نسبت به مسلمانان و حمايت بي دريغ از مستضعفان جهان تنظيم کند.»
اينکه تا امروز ما ده سال است در چالش مذاکرات هسته اي براي دفاع از استقلال علمي، سياسي و اقتصادي هستيم و مهم ترين چالش سياست خارجي ما نيز همين است، رئيس دولت پس از ده سال بيايد بگويد؛ «در بحث مذاکرات، اصول و آرمان مطرح نيست»، چگونه مي خواهد به سوگند خود در وفاداري به قانون اساسي عمل کند؟ خطوط کلي که در بند 16 اصل سوم قانون اساسي مطرح شده و دولت را موظف به اجراي آن مي داند، چه مي شود؟ کجا در اسلام آمده است در مذاکره با دشمن، براي دفاع از عزت و شرف مسلمين، موضوع آرمان و اصول، منتفي است؟ اين سخن که؛ «اساس بحث در سياست خارجي، منافع است نه اصول و آرمان ها»، متکي بر چه منطقي است؟ اين «منافع» چيست که ربطي به اصول و آرمان ها ندارد؟!
ملت ما با منطق پيروزي خون بر شمشير، آمريکا را در ايران و منطقه شکست داد. مردم ما بر اساس قاعده فقهي «نفي سبيل» حاضر نشدند زير سلطه آمريکا قرار گيرند و زيست بدون آمريکا را عزتمندانه بيش از 35 سال است ،تجربه کرده اند. در سايه همين زيست الهي، منافع خود را هم تأمين کرده اند. ايران امروز در اوج اقتدار ملي است. اين اقتدار در سايه عمل به اصول و آرمان ها به دست آمده است. اکنون در آستانه مذاکرات جديد، چه نفعي در مورد تفکيک اصول و آرمان ها از منافع مي بريم؟ اين حرف، قيمتي جز اعلام صريح غير اصولي و غير آرماني بودن سياست خارجي دولت يازدهم ندارد. دولت بايد به مردم توضيح دهد که تأکيد قانون اساسي بر آرمانگرايي در سياست خارجي، در کجاي سياست خارجي دولت، تبلور پيدا مي کند؟ ديروز مقام معظم رهبري در جمع مردم قهرمان قم به مناسبت سالروز قيام تاريخي 19 دي فرمودند:«اگر شرط برداشتن تحريم را (دشمن) چيزي عنوان كنند كه غيرتتان اجازه ندهد چه مي كنيد؟» پاسخ روشن است؛بايد بايستيم ومقاومت كنيم. لذا رئيس جمهور بايد به فكر چنين روزي باشد واز غيرت ملي دفاع كند.
آیا غیرت ما اجازه می دهد؟
سید مسعود علوی
۱۳۹۳/۱۰/۱۷