نسخه چاپی

«سوریه»؛ اسم رمز نفوذ در دیپلماسی انقلابی

مهدی خانعلی‌زاده

حدود پنج سال از آغاز بحران در سوریه گذشته و جنایات داعش و دیگر گروه‌های تروریستی جایی برای دفاع از نظریه «تروریست خوب، تروریست بد» باقی نگذاشته است. فضای منطقه و شرایط جبهه مقاومت به سمتی رفته که سردار قاسم سلیمانی به عنوان یک قهرمان واقعی در میان مردم منطقه شناخته می‌شود. ورود رسمی روسیه به جنگ نظامی در سوریه و بمباران مواضع داعش توسط جنگنده‌های روسی نیز از تحولات بسیار مهم سوریه در ماه‌های اخیر بوده است. همه این مسائل سبب شد تا برگزاری اجلاس وین که قرار بود در آن و با حضور کشورهای جهان درباره اتخاذ یک رویکرد واحد در برابر بحران سوریه بحث شود، به کانون ارائه تحلیل‌ها و گمانه‌زنی‌ها تبدیل شود.

حضور ایران در این کنفرانس به ویژه پس از ماجرای دعوت و بازپس‌گیری آن در کنفرانس ژنو 2 بمب اصلی چند ماه اخیر بود؛ حضوری که با توجه به مواضع صریح رهبر انقلاب و البته، پافشاری کاخ سفید بر کنار رفتن اسد، حواشی فراوانی داشت.

کنفرانس وین در مورد سوریه در حالی برگزار شد که خود سوری‌ها در آن حضور نداشتند. پس از اینکه برای همه محرز شد که تصمیم برای پایان بحران سوریه قطعی است، همه کشور‌ها مجبور شدند بپذیرند پای میز مذاکره بنشینند و برای حل و فصل سیاسی بحران سوریه چاره جویی کنند. این مذاکرات در حالی پیش رفت که موضع متحد روسیه و ایران - یعنی حامیان دولت سوریه - توانسته قدرت نمایی بیشتری نماید و در مقابل مخالفین دولت سوریه با پراکندگی در دیدگاه و خواسته‌ها مواجه هستند. بنابراین بعید به نظر می‌آید فعلا به این زودی این مذاکرات حاصل قابل توجهی برای مردم سوریه داشته باشد چرا که قطعا طرف‌های مقابل ایران و روسیه حاضر نخواهند بود زیر بار پذیرش تثبیت دولت قانونی بشار اسد بروند.

از سوی دیگر، اعلام اینکه محمد جواد ظریف، وزیر خارجه ایران به مذاکرات بین‌المللی درباره سوریه می‌پیوندد، برخی گمانه‌زنی‌ها درباره باز شدن باب مذاکرات منطقه‌ای میان ایران و آمریکا را در پی داشت و برخی منابع غربی حتی پا فرا‌تر نهاده و از تغییر سیاست‌های ایران پس از مذاکرات هسته‌ای سخن گفتند. این در حالی بود که منابع مرتبط با موضوع در تهران می‌گویند آنچه ممنوع بوده وهنوز هم ممنوع است و ممنوع نیز باقی خواهد ماند، مذاکرات دوجانبه مستقیم با آمریکا درباره موضوعات غیر هسته‌ای است اما حضور وزیر خارجه در مذاکرات وین درباره سوریه حضور در یک نشست چند جانبه بین‌المللی است که هرگز منعی برای آن وجود نداشته و مسبوق به سابقه نیز هست.

علاه بر این، این منابع عقیده دارند اینکه آمریکا پس از سال‌ها مقاومت اکنون پذیرفته است که نقش ایران را به عنوان یک طرف قدرتمند در معادلات منطقه‌ای به رسمیت بشناسد و معارضان سوری نیز به تبع امریکا نتوانسته‌اند هیچ مقاومتی در مقابل دعوت از ایران برای حضور در نشست وین به عمل بیاورند، نشان دهنده این است که وضعیت میدانی در سوریه به نحو غیر قابل انکاری در حال دگرگونی به سود مقاومت است. در واقع کار‌شناسان راهبردی در ایران این مذاکرات را مستقیما بازتابی از وضعیت میدانی در سوریه ارزیابی می‌کنند؛ این مسئله‌ای است که از زمان مداخله نظامی روسیه در سوریه و افزایش حضور مستشاری ایران در این کشور، به سرعت در حال نمایان شدن است.

همچنین در محیط سیاستگذاری ایران این موضوع قطعی است که سیاستگذار و تصمیم گیرنده اصلی درباره مسائل منطقه‌ای سرلشگر قاسم سلیمانی و نیروی قدس سپاه است و بقیه دستگاه‌ها موظف به عمل در‌‌ همان چارچوبی هستند که نیروی قدس معین می‌کند. بنابراین وزارت خارجه در موقعیتی نخواهد بود که سیاستگذاری یا تصمیم‌گیری مستقلی در این خصوص انجام بدهد و اگر چنین کند، قدرت اجرای سیاست‌های خود را نخواهد داشت.

ظریف و چند سوال مهم

پس از برگزاری کنفرانس وین با حضور وزیر امور خارجه ایران، اظهاراتی از سوی محمدجوادظریف بیان شد که از لحاظ مختلف قابل بررسی است. وی با تاکید بر اینکه بیانیه نهایی، بیانیه نسبتا معتدلی است و دیدگاه‌های افراطی را ندارد،گفته است: «نکات بسیار مهمی در بیانیه آمده است؛ مثل اینکه هر راه حل سیاسی باید توسط مردم و گروه‌های سوریه گرفته شود و نهایتا این مردم سوریه هستند که درباره آینده خود تصمیم می‌گیرند.» در همین زمینه، چند سوال اساسی وجود دارد که باید پاسخی درباره آن ارائه شود. ظریف در سخنان خود مدعی شده که بیانیه وین درباره سوریه با پافشاری هیئت ایرانی تعدیل شده است. جای این سوال وجود دارد که اساسا جمهوری اسلامی ایران چرا باید در نشستی شرکت کند که مجبور به تعدیل مواضع خود و دیگران باشد؟ از سوی دیگر، تعدیل بیانیه به معنای آن است که ما هم تن به عدول از بخشی از مواضع اصولی خودمان داده‌ایم. این در حالی است که در سیاست‌های اعلامی نظام، هیچ مجوزی برای معامله درباره سوریه وجود ندارد. همچنین باید در نظر داشت که با وجود تمام القائات رسانه‌های غربی مبنی بر تنها بودن تهران در دفاع از سوریه، کشورهایی مثل روسیه و چین که دارای حق وتو در سازمان ملل هستند، به دلیل پیروزی‌های مداوم رزمندگان به جبهه ایران پیوسته‌اند و این مسئله جای توجه ویژه دارد که اکنون که با پایداری ایران، حزب‌الله، ارتش و نیروهای مردمی سوریه، تروریست ها و حامیان آنها زمینگیر شده‌اند، وادادگی و انفعال در عرصه دیپلماتیک موجب خواهد شد تا تمام برگ‌های برنده جبهه مقاومت بسوزد. قطعا خانواده شهدایی که در سوریه عروج کرده‌اند، به دفاع شهیدانشان از حرم افتخار می‌کنند و کسی نباید و نمی‌تواند خون این شهدا را قربانی اهمال و انفعال دیپلماتیک کند. باید توجه داشت که موضوع سوریه مانند بحث هسته‌ای نیست که تیم مذاکره کننده ایرانی بخواهد با عجله و طی تنها 100 روز، توافقنامه‌ای را امضا کنند که همه برگ‌های برنده ایران و جبهه مقاومت را بسوزاند. متاسفانه رویکرد انفعالی وزارت خارجه در ماجرای فاجعه «منا» این تصور را برای مردم ایران ایجاد کرده که دستگاه دیپلماسی کشور به هر دلیلی توانایی رویارویی دیپلماتیک با سعودی‌ها را ندارد و این انفعال امکان دارد به مسئله سوریه نیز تسری پیدا کند که قطعا این مسئله با منافع ملی کشورمان در تضاد است.

در مجموع به نظر می‌رسد طعم «برجام» زیر زبان دولت یازدهم مزه کرده و دولتی‌ها به دنبال تسری دادن الگوی مذاکرات هسته‌ای به دیگر تعاملات دیپلماتیک کشور هستند؛ رویکردی که با توجه به تاکید و تصریح رهبر انقلاب قطعا برخلاف منافع ملی ایران است و در صورت پیگیری آن توسط دیپلمات‌های وزارت خارجه با واکنش شدید مردم روبه‌رو خواهد شد.

۱۳۹۴/۹/۱

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...