نسخه چاپی

«دخالت انگلیسی» كه «عتاب ایرانی» می‌طلبد

محمد اسماعیلی

«يك روزي بود كه پادشاه كشور وقتي مي‌خواست تصميم مهمّي بگيرد، سفير انگليس را صدا مي‌كرد و از او مي‌پرسيد كه اين كار را بكنم يا نكنم». اين بخش از سخنان اخير مقام معظم رهبري سطح نفوذ انگليس در سال‌هاي قبل از انقلاب اسلامي در «سطح حاكميت» را نشان مي‌هد؛ موضوعي كه انگليسي‌ها تلاش مي‌كنند در سال‌هاي بعد از انقلاب اسلامي آن را در دو سطح «حاكميت» و«جامعه» دنبال كنند.
در حالت نخست كه نفوذ در سطح مديران تصميم‌ساز و تصميم‌گير بايد نامگذاري شود، انگليسي‌ها و به صورت كلي نظام سلطه درصدد است تا از يك سو باورها و انديشه‌هاي حلقه مديران تصميم‌ساز را دچار استحاله كرده و در مرحله بعد تصميمات مديران تصميم‌گير را به واسطه تشاور تصميم‌سازان مورد هدف‌گذاري قرار دهد، چنين نفوذي مرتبه‌اي بسيار بالاتر از دخالت در امور داخلي يك كشور بوده كه مي‌تواند بسياري از تصميمات كلان يك كشور را در مسير دلخواه غرب قرار دهد.
ميرزا ابوالحسن خان ايلچي نمونه تاريخي نفوذ در سطح مديران ارشد كشور در يك دوره تاريخي است. وي با اينكه مورد غضب ناصرالدين شاه قرار مي‌گيرد - و قرار است به ري تبعيد شود - به يك باره مورد تفقد انگليسي‌ها قرار گرفته و با سفر به اين كشور مورد حمايت‌هاي مالي و تحصيلاتي اين كشور قرار مي‌گيرد. ايلچي در تحولات آتي منطقه‌اي نقش مهمي براي انگليسي‌ها ايفا مي‌كند و در قراردادهاي مهمي نظير گلستان در جهت منافع انگليس اقدامات مهمي را صورت مي‌دهد.
در شرايط كنوني هم دخالت انگليسي‌ها در ‌ سطوح ارشد نظام به‌واسطه شخصيت‌هايي مشابه ميرزا ابوالحسن خان ايلچي قابليت تحقق دارد، آنجايي كه با ايجاد لابي‌هاي سياسي از طريق سفارتخانه خود در تهران و اعطاي مدارك تحصيلات در مناسبات سياسي داخلي دخالت كرده و مهره‌هاي نفوذي خود را به حركت درآورند. سطحي ديگر از تلاش‌هاي انگليس و غرب را بايد در سطح جامعه دانست كه مرحله‌اي از آن « ايجاد روحيه سرخوردگي و ما نمي‌توانيم در جامعه ايراني» است كه نهايتاً مي‌تواند تسهيل‌كننده راهبرد نفوذ باشد. بر اساس اين تئوري بايد ادبيات « تحقير» و «تهديد» محور در مواجهه با ايرانيان به كار گرفته شود تا جامعه ايراني بعد از يك مقطع زماني طولاني به اين باور برسد كه ايران برآمده از انقلاب اسلامي توان مقابله و رويارويي با ايالات متحده امريكا، انگليس و متحدان اين دو را نداشته و نه‌‌تنها براي پيشرفت و توسعه كشور بلكه براي رفع نيازهاي ابتدايي خود نيازمند التفات غربي‌هاست.
حركت مورد اشاره نظام سلطه در مسير «ايجاد و تعميق روحيه ما نمي‌توانيم» يكي از سياست‌هاي ثابت ‌استكبار در طول سال‌هاي پس از حكومت دوران صفويه است، آنچنان ‌كه در زمان فتحعلي‌ شاه قاجار تلاش فراگيري صورت گرفت تا ايراني‌ها به يك باور عمومي با مشخصه ثابت «خودكوچك‌بيني» برسند و اين تفكر را در خود بقبولانند كه ايران و ايراني همواره بايد در مقام اتهام باشد و در مقابل خواسته‌هاي بيگانگان از حقوق مسلم خود هم چشم‌پوشي كند. بي‌تفاوت شدن جامعه آن روز نسبت به بسياري از زياده‌خواهي‌هاي دنياي غرب و فقدان دغدغه نسبت به امتيازات داده شده به آنها و اغماض نسبت به منافع ملي، نتيجه شكل‌گيري چنين تفكري بود كه هزينه‌هاي فراواني را هم در ساليان متمادي پس از آن دوره به همراه داشت. همانطور كه اشاره شد، در همان دوره هم مي‌توان مصاديق بسياري براي « نفوذ » در لايه‌هايي از سطوح تصميم‌ساز حاكميت جست‌وجو كرد كه امروز هم به عنوان يكي از دغدغه‌هاي «نفوذ پس از برجام » شناخته مي‌شود. بديهي است عناصر معلوم‌الحال و كساني كه وابستگي عاطفي و فكري به غرب دارند و نمونه‌هاي فراواني از آنها در تاريخ مي‌توان مثال زد، مي‌توانند در دايره عناصر وابسته براي اجراي منويات غربي‌ها قرار بگيرند. در آستانه انتخابات انگليسي‌ها سطح جديدي‌تري از دخالت و نفوذ در جامعه ايراني را به نمايش گذاشته‌اند؛ بي‌بي‌سي فارسي در همين جهت طي روزهايي اخير از مردم ايران خواسته تا به فلان نامزد وابسته به جريانی خاص رأي داده و نسبت به كانديداي رقيب تمايلي از خود نشان ندهند، رويكردي كه دخالت مستقيم در امور داخلي كشورمان به حساب مي‌آيد و به كرات در انتخابات گذشته هم نمونه‌هايي از اين دخالت‌ها –البته به شكل ديگر- را مي‌توان برجسته كرد.
تلاش انگليسي‌ها براي خط دهي به افكار عمومي در حالي است كه حاميان امروز اين كشور در انتخابات هنوز هيچ واكنشي در قبال اين حمايت‌هاي همه جانبه اتخاذ نكرده‌اند و سكوت را ترجيح داده‌اند، آن هم در شرايطي كه جامعه منتظر پاسخ قاطع و روشن حاميان امروز انگليسي‌ها مانده‌اند.
هر چند كه رئيس جمهور به صورت تلويحي به دخالت‌هاي اين رسانه انگليسي پاسخ داد و يا دکترعارف در اين باره مطالبي را عنوان كرد، اما به‌راستي پاسخ به اين «سطح» و «ميزان» از دخالت‌ها و برخوردهاي راديكالي انگليسي‌ها با كشورمان جملات كلي و مبهم مي‌باشد؟ آيا بهتر نيست افرادي با سابقه و انقلابي به صورت صريح و روشن از حمايت‌هاي انگليسي‌ها اعلام برائت و دامان خود را از آن بري كنند؟ پسنديده‌تر نيست كه جريان مدعي بازگشت به قدرت، يك بار براي هميشه مرزهاي اعتقادي و سياسي خود را از انگليسي‌ها جدا كرده و تكليف جامعه ايراني را با خود روشن سازد؟ مقبول‌تر نيست كه دستگاه سياست خارجه كشورمان بر حسب وظيفه ذاتي و انقلابي خود به طرف انگليسي هشدار داده و مقامات اين كشور را به دليل سياست‌هاي مداخله‌جويانه مورد خطاب قرار دهد؟
حال با توجه به سابقه انگليسي‌ها و اقدامات مكرر آنها جهت «نفوذ در لايه‌هاي ارشد حاكميت» و «مداخله در امور داخلي كشور» انتظار آن است تا دولت يازدهم رويكردي انقلابي و منطقي‌تر از خود نشان دهد.

۱۳۹۴/۱۲/۲

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...