براساس اجماع نظر انديشمندان، شرايط پسابرجام، مهمترين مقطع تاريخي در 10 سال اخير ميباشد. در اين مقطع حساس، ايران قدمهايي را براي بهبود اقتصادي خود برداشته و در مقابل امريکا به دنبال منافع سياسي و نهايتاً براندازي و تغيير نظام جمهوري اسلامي است.
نگاه راهبردي به حوزه تغيير در نظام جمهوري اسلامي امروز از عملياتهاي نظامي يا کودتاهاي سلبي گذر کرده و وارد فاز جديدي به نام نفوذ از طريق ديپلماسي عمومي شده است. کاناليزه کردن چنين شرايطي براي جمهوري اسلامي سالها به طول انجاميد و با هر ابزار محدودکننده دايره فعاليتهاي ايران، درصدد برآمدند تا خللي را در محيط داخلي کشور ايجاد کنند و از طريق آن امتيازاتي را اخذ و تلطيفي در اوضاع داخلي ايجاد کنند.
اين پروژه بخشي از اقدامات خود را در پيش از برجام کليد زد و آن «جو منتظر» براي آمدن ناجي به صحنه مشکلات اقتصادي کشور بود و بخش ديگر را در پسابرجام از طريق حضور و نفوذ در لايههاي اجتماعي و فرهنگي پيش ميبرد.
جوانان کليديترين عناصر هر جامعهاي هستند. نسل آينده برنامهريز و تصميمساز هر کشوري را جوانان و بهخصوص دانشجويان آن کشور فراهم ميکنند و اگر بتوان اندکي تغيير در فهم مسائل اجتماعي و سياسي در جوانان ايجاد کرد، قطع به يقين آينده را متناسب با همان تغيير فهم ميتوان به نظاره نشست.
انديشکده رند وابسته به وزارت خارجه ايالات متحده امريکا در سندي که در بهمنماه سال گذشته منتشر نمود، با بيان اينکه برجام باعث شکسته شدن دیوار قهر ميان ايران و امريکا شده، چند برنامه اصلي را که ميبايست در اولويت کاري دستگاه حاکميتي ايالات متحده امريکا قرار گيرد، ارائه نمود:
1- نفوذ در ايران بايد به مرور زمان صورت گيرد. جذب دانشجويان به دانشگاههاي امريکا جهت شناختن ارزشهاي اين کشور بسيار اهميت دارد.
2- بايد روي جامعه مدني ايران کار شود. بحث ارتباطات بسيار مهم است.
3- امريکا بايد اين نگاه که روابط دوستانه با ايران نشانه تسليم شدنش است را کنار بگذارد.
اين انديشکده در ادامه گزارش اعلام ميدارد که ديپلماسي عمومي بسيار مهم است، در اين موضوع بايد نگاه جوانان ايراني را با برنامههاي فرهنگي، هنري و ورزشي نسبت به ارزشهاي امريکايي مثبت کنيم. بايد شرايط تحصيل در امريکا براي دانشجويان ايراني تسهيل شود.
مهمترين بخش اين گزارش که مورد نظر ميباشد اين است که به دستگاه حاکميتي ايالات متحده پيشنهاد ميشود: «حالا بايد کنگره تمام تلاش خود را بکند تا ابزار ارتباطاتي به طور کامل در دسترس ايرانيان باشد.» همچنين در بخش نهايي آمده است که «تعيين مشروعيت حکومت ايران به امريکا مربوط نيست، بلکه اين مردم ايران هستند که مشروعيت حکومت را تعيين ميکنند. لذا بايد مردم، مشروعيت نظام را زير سؤال ببرند.»
آنچه که براساس اين گزارش ميتوان فهميد، تمرکز اساسي امريکا روي جوانان و به خصوص دانشجويان کشور است. از اين گزارش که بگذريم، مخاطب پيامهاي نوروزي اوباما نيز نه دولتمردان ايران بلکه جوانان و دانشجوياني هستند که از فقدان شغل رنج ميبرند.
بر اين اساس يقيناً راهبرديترين مکاني که براي نفوذ در آن تلاشهاي گسترده ميشود، ابتدا وزارت علوم و سپس دانشگاههاي برتر کشور ميباشد که ظرفيت نخبگاني شگرفي را در خود جاي دادهاند.
اين خطر محسوس است که وزارت علوم در پروسه بورسيههاي اعزام به خارج، امريکا را هم براي نشان دادن آثار برجام، در ليست کشورهاي مقصد درج کند و اين يعني ابتداي اضمحلال کشوري که نسل آينده خود را براي پرورش فکري به کشوري مستکبر نظير امريکا اعزام ميکند.
سالها اين پروژه را انگليس در مورد کشورهاي آفريقايي اجرا کرد. به محض ورود دانشجو به انگلستان تا پايان تحصيل و اقامت در انگلستان، تحت سيطره سرويسهاي جاسوسي آن کشور قرار ميگرفت و با تزريق فکري- مالي و حمايتهاي همهجانبه به عنوان يک فرد وامدار به کشور خود بازميگشت و مبلغ و راهبر افکار و سياستهاي انگليس در آن کشور ميشد.
حال اين فرصت نفوذ براي امريکا نيز فراهم شده است و از اين جهت که جرياني در کشور درصدد بزک کردن دولت امريکاست، لذا دور از انتظار نيست که باب تحصيل در امريکا براي دانشجويان ايراني باز شود و سالانه به دست خود نسل آينده کشور را از انقلاب و انقلابيگري دور سازيم و با تحريک افکار جوانان توسط نفوذ استکبار، به راحتي پروژه مشروعيتزدايي از نظام را با تشکيکهاي عامدانه و حساب شده، کليد بزنيم.
دانشجویان هدف اصلی امریكا
فرهاد نظریان سامانی
۱۳۹۵/۱/۲۵