در طول سالهاي پس از پيروزي انقلاب اسلامي به جز در دوران جنگ تحميلي كه نظام جمهوري اسلامي ايران ناچار به بهرهگيري از قدرت نظامي خود در مواجهه با رژيم بعثي عراق شد، در عرصههاي ديگر بهرغم تشديد تهديدها ضرورتي بر بهرهگيري مستقيم از نيروي نظامي براي مواجهه با تهديدات ايجاد نشد، چراكه قدرتسازي و وجود آمادگي نيروهاي نظامي جمهوري اسلامي ايران و مهمتر از آنها بهرهگيري هوشمندانه و بههنگام از توان بازدارندگي، دفعكننده تهديدات عليه ايران بود.
به عنوان نمونه ميتوان به تهديدات مستقيم امريكا در دوران بوش پدر اشاره كرد. در اوايل دهه 80 زمانيكه دولت وقت امريكا سرمست از پيروزي در افغانستان بود، ايران، عراق و كرهشمالي را محور شرارت قلمداد و تهديد به اقدام نظامي كرد كه در اين فهرست ايران در رديف اول قرار داشت، به همين دليل سايه جنگي جديد بالاي سر كشور كاملاً احساس ميشد. در همان زمان كه دوران دولت اصلاحطلبان و غلبه آنها بر مجلس ششم بود، در ارديبهشت سال 1381، 135 نفر از نمايندگان مجلس در نامهاي به رهبري با اشاره به حساسيت شرايط و مقايسه آن با ايران پس از جنگ جهاني دوم، رهبري را توصيه به تسليم ميكنند كه بهرغم توصيه آنها، نظام جمهوري اسلامي با ايجاد آمادگي و ايستادگي در برابر تهديدات، گزينه نظامي دشمن در مواجهه با نظام اسلامي را خنثي نمود. مقام معظم رهبري در همان سال در 27/5/1381 در ديدار با سفرا و كاردارهاي نمايندگيهاي جمهوري اسلامي از چرايي دشمن در تهديد رمزگشايي كرده و با اشاره به لزوم جدي گرفتن تهديدات امريكاييها ميفرمايند: جدي بودن اين تهديدات كه از اول انقلاب نيز به نوعي ادامه داشته، به معني حتمي بودن حمله امريكا نيست، بلكه محقق شدن اين تهديدات بستگي به رفتار ما دارد. اگر امريكاييها احساس كنند كه در ايران با ملتي يكپارچه و متحد روبهرو هستند و ماجراجويي در ايران براي آنان از ابعاد مختلف هزينههاي زيادي دارد در اجراي نقشههاي خود دچار ترديد ميشوند. ايشان آنگاه با تأكيد بر سياست بازدارندگي يادآور ميشوند: اين سياست بايد حتماً از موضع اقتدار دنبال شود وگرنه مواضع ناشي از انفعال و ضعف و تسليم هيچگاه موجب بازدارندگي نخواهد شد.
اكنون گويا نظام جمهوري اسلامي ايران در معرض آزموني ديگر قرار گرفته است، چراكه در شرايطي كه مؤلفههاي اصلي قدرت بازدارندگي ما همچون توان و آمادگي نيروهاي مسلح، توان موشكي، موقعيت منطقه و گسترش عظيم عقبه راهبردي و پايگاه مردمي نظام جمهوري اسلامي بهرغم فشارها و تحريمها، جهانيان را به تعجب وا داشته است. در ماههاي اخير و در پي سفرها و تعاملات خارج از عرف امريكاييها و انگليسيها با برخي از شيخنشينهاي خليج فارس، مواضعي از آنها و بعضاً مسئولان امريكايي شنيده ميشود كه لزوم تغيير جدي در نوع واكنشهاي مسئولان ايراني را ايجاب ميكند.
1- دو روز قبل نمايندگان جمهوريخواه كنگره امريكا پيشنويس قطعنامهاي را به كنگره ارائه كردهاند كه حضور نظاميان ايران در خليج فارس به عنوان اقدامي تنشآفرين محكوم و از دولت امريكا خواسته شد كه به رفتارهاي خطرناك و غيرحرفهاي پيشين و آينده ايران پاسخي قوي داده شود.
2- بنجامين رودز، دستيار اوباما و معاون پيشين امنيت ملي امريكا ميگويد كه خارج كردن مديريت پرونده منطقه در ايران از دست تندروها(سردار سليماني و نيروي قدس سپاه) اولويت امريكا در قبال ايران است.
3- اشتون كارتر، وزير دفاع امريكا در سفر اخير به منطقه در جمع نظاميان امريكايي در پايگاه هوايي حومه ابوظبي ميگويد: «شما به عنوان بخشي از نظام بازدارندگي و مقابله با نفوذ ايران در منطقه در اينجا مستقر شدهايد. شما دوشادوش دوستان ما در منطقه (در برابر ايران) خواهيد ايستاد. در جريان اين سفر دبير كل شوراي همكاري خليج فارس در نشست خبري مشترك با وزير دفاع امريكا از توافق با امريكا بر سر راهاندازي گشت دريايي مشترك عليه ايران سخن ميگويد.
4- مجموعه اين تحريكات است كه منجر به گندهگويي برخي از شيخنشينها عليه ايران شده، به گونهاي كه وزير خارجه بحرين از آمادگي كشورهاي عرب حوزه خليج فارس براي مقابله با سياستهاي ايران سخن گفته و وزير خارجه سعودي نيز از پر شدن كاسه صبر سعوديها نسبت به ايران سخن به ميان ميآورد.
5- چندي پيش وقتي كه سه كارشناس سعودي در برنامه شبكه سيانان امريكا ادعا كرده بودند كه سعوديها در عرض سه تا چهار ساعت ميتوانند آسمان و حريم ايران را تصرف كنند و در اختيار بگيرند، كالين پاول وزير خارجه اسبق امريكا ميهمان كارشناس تلفني اين برنامه بود. وي پس از خندهاي تمسخرآميز خطاب به آنها ميگويد اگر ايران مستقيماً با شما وارد جنگ شود، شما حتي فرصت نميكنيد كه تلفن برداريد تا از ما تقاضاي كمك كنيد. در اين زمينه توجه به چند نكته ضروري است.
الف: روند تحولات منطقه نشان ميدهد كه امريكاييها تلاش دارند هزينههاي تقابل با ايران را بر دوش كشورهاي منطقه بيندازند و با ايجاد جنگها و چالشهاي نيابتي از نتايج آن در تعاملات سياسي با ايران بهرهگيري كنند.
ب: در طول تاريخ انقلاب اسلامي اوجگيري تهديدات يا حتي تحقق آن در مقاطع مختلف تاريخي در زماني بوده است كه دشمن در ايران احساس ضعف كند كه مصداق آن را ميتواند در چرايي و چگونگي حمله نظامي صدام به ايران يا تهديد ايران به عنوان محور شرارت توسط رئيسجمهور اسبق امريكا دانست.
ج: روندهاي اخير در منطقه و برآوردهاي غلط برخي از قدرتهاي فرامنطقهاي و شيخنشينهاي خليج فارس از محيط سياسي ايران كه شايد متأثر از تعاملات ضعيف و انفعالي ما در عرصه روابط منطقهاي باشد، برخي را آنگونه جري كرده كه در تعدی و تجاوز به منافع و امنيت ملي ما پا را از حرف نيز فراتر گذاشتهاند.
د: غفلت و سهلانگاري ما در عدم مواجهه مقتدرانه و هوشمندانه با اين تحركات، هزينههاي ما را در آينده سنگينتر و سختتر ميكند، لذا هشدار فرماندهي معظم كل قوا در روز گذشته طي ديدار با معلمان بايد نقطه پاياني بر تصورات غلط ايجاد شده در منطقه نسبت به توهم تهديد منافع و امنيت ملي ما باشد. مقام معظم رهبري روز گذشته در ديدار معلمان با اشاره به عناصر توليد قدرت كه علاوه بر سلاح، علم، ايمان، شخصيت ملي، ايستادگي و هويت انقلابي را نيز شامل ميشود، خاطرنشان كردند كه دشمن وقتي قدرت شما را ببيند، ناچار به عقبنشيني خواهد شد، اما وقتي در نشان دادن مباني و عناصر قدرت خود در مقابله دشمن، ملاحظه و اجتناب كنيم يا بترسيم، دشمن گستاخ ميشود. ايشان با اشاره به طرحي در كنگره امريكا عليه رزمايشهاي دريايي ايران، زيادهخواهيها را از سوي ملت بزرگ و بيدار ايران قابل پاسخگويي دانسته و خاطرنشان كردند: خليج فارس، خانه و محل حضور ملت ايران و ساحل خليج فارس و سواحل زيادي از درياي عمان متعلق به اين ملت قدرتمند است، بنابراين ما بايد در اين منطقه حضور و رزمايش و اظهار قدرت داشته باشيم و اين امريكاييها هستند كه بايد بگويند چرا از آن سوي دنيا به اينجا آمدهاند و رزمايش راه مياندازند؟ ايشان با تأكيد بر اينكه اينگونه بايد با قدرتهاي زيادهخواه مواجه شد و برخورد كرد، يادآور ميشوند، قرآن به ما آموخته است كه بايد به گونهاي خود را آماده كنيم كه دشمن همواره ترس و واهمه داشته باشد.
گستاخی دشمنان پاسخی در خور میطلبد
عباس حاجینجاری
۱۳۹۵/۲/۱۴