خيلي خوب است كه مسئولان بلندپايه كشور اينقدر نسبت به المپيك، المپيكيها و نتيجهاي كه قرار است در ريو براي ورزش ايران رقم بخورد، حساس هستند، اما در اين بين مخاطب ميماند كه اين همه وعده و وعيد را باور كند يا فريادهاي اعتراض از كمبودها، حاشيهها و عقبماندگيهاي المپيكيها را.
معاون اول رئيسجمهور ديروز از حساسيتهاي دولت نسبت به انتظارات مردم از ورزشكاران و المپيكيها گفت، اما جهانگيري حتماً نميداند كه تيراندازان المپيكي ايران در شرايطي كه رقبايشان روزانه 300 تير در تمرينات شليك ميكنند از فرط بيفشنگي خشك تمرين ميكنند. حتماً نميداند كه اردوي هانوفر آنها فقط به دليل كمبود پول لغو شد تا يكي از مهمترين مراحل آماده سازي تيم براي المپيك به راحتي از دست برود. دولت تدبير و اميد بهرغم آنچه مسئولان آن ميگويند تدبيري براي المپيك ندارد و حتماً هم نميداند المپيك چگونه جايي است و چگونه بايد آماده حضور در آن شد. حتماً نميداند كه اگر ميدانست محمد بنا، سرمربي تيم ملي كشتي فرنگي در فاصله كمتر از سه ماه تا آغاز رقابتهاي المپيك حرف از جدايي نميزد. مردي كه خودش گفت آمده است بماند و هيچ چيز فرارياش نميدهد، اما چه شده كه حرف از رفتن ميزند. حتماً بيتدبيري، بيبرنامگي و كمبودهايي در اين ميان وجود دارد، كمبودهايي كه اسحاق جهانگيري حرف از رفع و برطرف كردن آنها ميزند ولي نميداند، حتماً نميداند كه حرفهايش در حد همين حرف باقي ميماند.
ديروز جهانگيري حرف ديگري هم زد و گفت: «حتي شرايط تحريم و كاهش درآمدهاي دولت به گونهاي نيست كه ما نسبت به تأمين منابع اعتباري بخش اجتماعي كشور در مسئلهاي چون ورزش نگران باشيم.»
بيان اين جمله بايد قاعدتاً فرياد شادي هواداران ورزش را بلند كند، اما جهانگيري حتماً نميداند اين مسئله دستاويزي است براي آنها كه بايد خرج كنند تا در المپيك نام ايران سرافراز شود. آنها خرج نميكنند تا بسياري از ورزشكاران و چهرههاي المپيكي دست به جيب خود براي تمرين، هزينه مربي و خرج و مخارج اردو شوند و اسحاق جهانگيري به عنوان معاون اول دولت تدبير و اميد حتماً اين چيزها را نميداند و نشنيده چون تدبيري براي آنها نميانديشد، بنابراين اين طرف هم اميدي وجود ندارد.
بچههاي المپيكي ايران بيتدبير و اميد آماده حضور در بزرگترين آوردگاه ورزش جهان ميشوند و در اين راه تا امروز تنها به آب باريكه وزارت ورزش و جوانان و كميته ملي المپيك دلخوش نبودهاند كه اگر اينگونه بود اين تعداد سهميه كسب نميشد و اينقدر افتخارآفريني رقم نميخورد. بچههاي المپيكي ايران با فاكتور غيرت و ميهنپرستي خود جلو ميروند و افتخارآفريني ميكنند. اسحاق جهانگيري شايد اين را بداند، شايد هم نداند در هر صورت تفاوتي نميكند. او نيز مانند وزير ورزش وعده ميدهد و از حساسيتهاي دولت به خواستههاي مردم در خصوص المپيك ميگويد اما نه تدبيري در حرفهاي ديده ميشود و نه اميدي ميتوان به وعدههايش داشت.
بچههاي تيراندازي، كشتي، دووميداني و حتي همين فوتساليستهايي كه ديروز به ديدار معاون اول رئيسجمهور رفته بودند برخي مواقع براي صرف غذا هم مشكل دارند و جهانگيري حتماً اينها را نميداند كه اگر ميدانست اينقدر راحت از كنار مسئله حل مشكلات گذر نميكرد و ورزش و علاقهمندانش را اينقدر دستكم نميگرفت.
اینجا نه تدبیری هست و نه امیدی!
فریدون حسن
۱۳۹۵/۲/۲۶