«مواضع پر افت و خيز» و «رفتارهاي گاه متناقضنماي» ترامپ مقامات بسياري از كشورها را نسبت به تعهدات في مابين خود و امريكا دچار سردرگمي و نگراني كرده كه از نمونههاي مشهود آن مواضعي است كه برخي مقامات دولت يازدهم اتخاذ ميكنند.
دومينوي نگراني از مقامات دولتی آغاز شده و به دلايلي كه در ادامه خواهد آمد چنانچه تدبير مناسبي در رابطه با اظهارات و جهتگيري مقامات مسئول در دولت يازدهم در اين باره صورت نگيرد، نه تنها اهداف بر زمين مانده برجام با مشكلات بيشتر روبهرو خواهد شد بلكه ميدان آنقدر براي رئيسجمهور جديد امريكا فراخ خواهد شد كه وي بتواند هر نوع بازي را با طرف ايراني صورت دهد. چرا كه نوع جهتگيري دستگاه ديپلماسي به سمت و سويي حركت ميكند كه محاسبات تصميمسازان و تصميمگيران امريكايي را به«نقض توأم با تحريم، تهديد و تحقير»خواهند كشاند.
1ـ دولت يازدهم بايد از رفتارهايي كه قبل ، حين و پس از روز آغاز مذاكرات هستهاي تا به روز امضا يا اجراي برجام اتخاذ كرده اجتناب و نسبت به تصحيح آن فوراً اقدام كند چرا كه«دستگاه محاسبهسنج» دولت جديد ايالات متحده در حال برآورد رفتارهاي ايران در دوران پسا برجام بوده و قطعاً بخش مهمي از«راهبرد و رفتار»خود نسبت به جامعه ايراني را بر اساس همين سنجش پسابرجامي صورت خواهد داد.
2ـ گاه ديده ميشد كه حين مذاكرات حساس هستهاي برخي مقامات ارشد دولت مواضعي را اتخاذ ميكردند كه نسبتي با مصالح و منافع ملي نداشت و حتي قدرت چانهزني و امتيازگيري تيم هستهاي را در ميز مذاكره به شدت كاهش ميداد. از نمونههاي اين دست موضعگيريهاي هزينهزا در طول33ماه مذاكرات طرح ادعاهایی مانند «خزانه كشور خالي است»و«امريكا با يك بمب تمام سيستم دفاعي ما را از كار مياندازد» است كه گرچه با انتقادات فراوان همراه شد اما توانست حداقل در مقطعي از مذاكرات هستهاي اين باور را در ميان امريكاييها به وجود بياورد كه موقعيت جمهوري اسلامي ايران«ضعف و سستي»بوده و اين تحريمها بوده كه ايران را پاي ميز مذاكره كشانده است. به همين دليل اوباما، كري و وندي شرمن بارها در حين مذاكرات از«تحريم و ضعف اقتصادي»به عنوان مهمترين عامل امتيازدهي خاص ايرانيها سخن به ميان آوردند. به نظر ميرسد فرمان ترامپ مبني بر لغو صدور رواديد براي اتباع ايراني نيز با هدف «تست اوليه»يا سنجش ميزان تغيير اراده دولت يازدهم براي مخالفت با نقضهاي پياپي آتي برجام و تحريمهاي دامنهدار است و چنانچه نوع مواجهه تكرار همان رفتار گذشته باشد، نتيجه كار به مراتب رويكرد خشنتر ترامپ نسبت به اوباما خواهد بود.
3ـ شرايط امروز شباهتهاي فراواني به نخستين روزهاي مذاكرات هستهاي در پاييز92 دارد، چرا كه در روزهاي كنوني نيز دونالد ترامپ همانند رئيسجمهور قبلي اين كشور در آن مقطع زماني، حداقل بخشي از محاسبات خود را بر اساس مواضع و رفتارهاي مقامات رسمي كشورمان جهت داده و چنانچه برداشت تيم تصميمگير امريكا همانند دوره اوباما آن باشد كه طرف ايراني به هرقيمتي خواهان حفظ برجام است و از آن به عنوان ابزاري جهت «توسعه قدرت»استفاده ميكند بدون ترديد نه تنها همانند دولت قبل، متن و روح برجام را نقض كرده بلكه دايره«تحريم، تهديد و تحقير» خود را افزايش ميدهد. به همين دليل چنانچه دولتمردان از موضع ضعف و ترس با رويهها و رويكردهاي ترامپ و تيم وزارت امور خارجه اين كشور مواجه شوند، بدون ترديد جامعه ايراني شرايطي به مراتب بدتر از دوران باراك اوباما را تجربه خواهد كرد چرا كه رويارويي«مداراگونه» و «محتاطانه» درباره نقض برجام با امريكاييها نه تنها مقامات اين كشور را از اهداف غرضورزانه خود عليه كشورمان منصرف نكرده بلكه آنها را در استمرار تاكتيكهاي بهكارگرفته شده خود عليه كشورمان – تحريم، تهديد و تحقيرـ مصممتر خواهد كرد. بنابراين اگر فرض اين است كه دولت تمايل دارد به هر دليل و به قيمتي برجام را حفظ كند راهكار آنچيزي نيست كه امروز بهكار گرفته است، چرا كه سكوت توأم با چشمپوشي از نقض برجام و بسنده كردن به موضعگيريهاي مبهم نه تنها ترامپ را از پاره كردن و نقض منصرف نكرده و دايره تحريمها را گستردهتر ميكند بلكه جامعه را در آستانه انتخابات96 به اين باور شكل گرفته هدايت خواهد كرد كه تعطيلي صنعت هستهاي نيز گره از تحريمها و مشكلات اقتصادي نگشوده است.
4ـ اما دونالد ترامپ به دلايل متعددي برجام را پاره نخواهد كرد بلكه رويهاي را مورد توجه قرار خواهد داد كه براساس آن نه تنها ايران به خواستههاي حداقلي خود دست نيابد بلكه با «نقض متعدد برجام»و با ايجاد «حلقه تحريم، تهديد و تحقير» زمينه «بازنگاري برجام» و حتي كشاندن ايران به ميز مذاكرات غيرهستهاي را نيز فراهم كند.
البته دليل اصلي كه ترامپ برهم زننده برجام نخواهد بود را ميتوان در عوامل مهمي جستوجو كرد كه از مهمترين آن «تأمين حداكثري منافع امريكا» است، آن هم به اين علت كه برجام توانسته صنعت هستهاي ايران را به حالت نيمهتعطيل تبديل كند، حجم انبوهي از سانتريفيوژها را برچيده، قلب رآكتور آب سنگين اراك را خارج و حجم از غنيسازي را كاهش دهد.
امريكاييها همچنين معتقدند كه امنيت رژيم صهيونيستي با برجام تأمين شده و از همه مهمتر «قبح مذاكره مستقيم با ايرانيها» ريخته شده واين اتفاق نبايد با پاره كردن برجام براي هميشه مخدوش شود.
5ـ بنابر آنچه گفته شد دولت نبايد اشتباهات گذشته را تكرار كند و با چشمپوشي از نقض مكرر برجام، اين باور امريكاييها را كه با افزايش تحريمها تعميق بخشد. به همين دليل است كه ترامپ و وزير امور خارجهاش از بازنويسي متن برجام سخن به ميان ميآورند.
تئوری ترامپ برای ترقی تحریمها
محمد اسماعیلی
۱۳۹۵/۱۱/۱۰