نسخه چاپی

چرا نمی شود با آمریكایی ‌ها تعامل كرد؟

محمدكاظم انبارلویی

در دیدار مسئولان و کارگزاران به یک حقیقتی اشاره کرده و فرمودند : «دولت جمهوری اسلامی نمی تواند با آمریکا تعامل کند.»

چرا تعامل با آمریکا ممکن نیست؟ چرا حتی وقتی انعطاف نشان می‌دهیم و عقب می‌نشینیم اثری در جلوگیری از خصومت‌ورزی اشرار کاخ سفید دیده نمی شود؟
اینکه امام (ره) در زمان حیات خود باب هر گونه گفتگویی را با آمریکایی‌ها بست، این واقعیت را می‌دید که اصلاً در مرام آمریکایی‌ها تفاهم، تعامل، گفتگو، پیمان و قرارداد، جایی ندارد. به همین دلیل ملاقات وزیرخارجه دولت موقت با یکی از مقامات آمریکایی باعث سقوط دولت موقت شد و چند سال بعد که مک فارلین با هدایا و پیشنهادهای شیرین به تهران آمد، از همان فرودگاه مهرآباد دیپورت شد و هیچ مقام ایرانی جرأت نکرد در مقابل خشم انقلابی ملت و امام (ره)، او را تحویل بگیرد.
دولت اصلاحات باب تعامل با آمریکایی‌ها به طور غیرمستقیم را تحت عنوان «گفتگوی تمدن‌ها» باز کرد. قرار بود این گفتگو هیچ شکل سیاسی نگیرد اما متأسفانه سر از مذاکرات ایران با تروئیکای اروپا درآورد و منجر به عهد و پیمانی شد که از سوی طرف اروپایی به هیچ یک از مفاد آن عمل نشد و آمریکا دولت ایران را به پاس خوش عهدی
و پلمب کردن تأسیسات هسته‌ای در فهرست اشرار قرار داد و محور شرارت نامید.
20 سال پیش استاد حسن رحیم پور ازغدی در مناظره‌ای که در رادیو برگزار شد به موضوع «امکان و امتناع گفتگو با غرب» پرداخت و طرف مقابل او سعید حجاریان از اصحاب مدافع گفتگوی به اصطلاح تمدن‌ها بود. استاد رحیم پور ازغدی، سرّ اینکه نمی شود با آمریکا تعامل کرد را فاش کرد. وی در این مناظره گفت: پیش فرض فلسفی دو سوی گفتگو این است که آمریکایی‌ها اعتقاد به اصالت قدرت دارند و ما به اصالت حقیقت معتقدیم. این دو نگره فلسفی با هم جمع نمی شود. به همین دلیل باب گفتگو از سوی ما باز است اما از ‌آن سو بسته است. چون طرف مقابل به فکر «حقیقت» نیست، او به فکر «قدرت» است.
امام (ره) با انقلاب اسلامی باب گفتگوی مبتنی بر کشف حقیقت را باز گذاشت، اما از آن طرف پاسخی که دریافت کرد فقط و فقط تیر و تفنگ و کودتا و جنگ و تهاجم نرم و سخت بود. به همین دلیل هیچ گاه تن به مذاکره نداد و آن را برای سیاستمداران منطقه ممنوع اعلام کرد.
آمریکایی‌ها نشان داده‌اند وقتی به میز مذاکره بر‌می‌گردند دهانشان بوی باروت می‌دهد و تمام نرم‌افزارها و سخت‌افزارهای قدرت و جنگ‌افزارها و حتی همه ظرفیت زرادخانه اتمی خود را روی میز می‌گذارند.
این سؤال برای مردم همواره مطرح است که چرا باید صورت مذاکرات ما با 1+5 محرمانه باشد؟ طرف غربی که از چند و چون مذاکره باخبر است، چه کسی نامحرم این مذاکرات است؟ پاسخ روشن است؛ نامحرم این مذاکرات، مردم هستند که دنبال منافع و مصالح خود می باشند. اگر ببینند و بشنوند آمریکایی‌ها عربده می‌کشند، تهدید می کنند و لات‌بازی در می‌آورند، کمترین واکنش این است که به خیابان‌ها می‌ریزند و به عربده‌کشی‌های آمریکا پاسخ می‌دهند و به دیپلمات‌های ایرانی می‌گویند برگردید گفتگو با گرگ‌ها را متوقف کنید.
دولت روحانی مدعی بود زبان گرگ‌ها را می‌شناسد و حتی به طعنه به رقبای خود می گفت؛ شما گفتگو با غرب را بلد نیستید، شما با زبان دیپلماسی آشنا نیستید. رفتند سر میز مذاکره نشستند، به گرگ‌ها اعتماد کردند، همان گرگ‌هایی که دانشمندان هسته‌ای ما را با تیغ ترور شهید کردند تا پیشرفت‌های هسته‌ای را متوقف کنند اما نتوانستند.
متأسفانه پیمانی با گرگ‌ها بسته شد و ما به تعهدات خود عمل کردیم و پیچ و مهره‌های توان هسته‌ای و پیشرفت‌های علمی را در سطوح فناوری‌های نوین متوقف کردیم اما از آن طرف دریغ از پایبندی به یک تعهد!
اشتباه ما این بود که ما در مذاکرات دنبال روشن شدن این حقیقت بودیم که به دنیا اثبات کنیم به دنبال تولید بمب هسته‌ای نیستیم، فکر می کردیم دنیا صداقت ما را در «قول» و «عمل» می‌پذیرد و دست از شرارت بر‌می‌دارد. اما در عمل دیدیم اصلاً طرف مقابل دنبال کشف حقیقت نیست. اصلاً خود او با تکیه بر انبوهی از کلاهک‌های هسته‌ای فارغ از همه مقررات جهانی در مورد منع یا عدم اشاعه سلاح‌های هسته‌ای و سلاح کشتار جمعی، با ما از در گفتگو و تعامل وارد شده است.
ما در گفتگو و تعامل به دنبال فطرت حقیقت جوی طرف هستیم، اصلاً طرف مقابل می‌گوید من انسان نیستم، یک گرگ هستم و منطق من هم همین چنگال خون‌آلود من است و شما راهی جز تسلیم و ذلت و خواری ندارید!
20 سال پیش قرار بود یک گفتگویی در بستر غیر سیاسی و دیپلماتیک شکل بگیرد برای تضمین صلح و امنیت در جهان. نام ‌آن را هم گفتگوی تمدن‌ها گذاشتند. اما این گفتگوها سر از جایی درآورد که سعید حجاریان در همان مناظره تاریخی با رحیم پور ازغدی صریح می گوید؛ «استنطاق غرب از ما نوعی گفتگوست. رابطه متهم و بازجو هم نوعی دیالوگ است. شما باید ذهنتان را از گفتگوی دو نفره خارج کنید و مفهوم گفتگو را توسعه بدهید و بسیاری از اشکال و تعاملات و ترابطات را جزء شقوق گفتگو تلقی کنید. این گفتگو حتی ممکن است خودش را در جنگ نشان بدهد. در جنگ دهانه توپ‌ها هستند که با هم صحبت می‌کنند.» (1)
تئوریسین های دولت اصلاحات خودشان می دانستند زیر کاسه گفتگوی تمدن‌ها نیم‌ کاسه رگ‌های گردن برآمده و بزن بزن نبرد سخت و گرم خوابیده است. محصول آن را در فتنه تیر 78 و نیز جنگ 33 روزه حزب الله و رژیم صهیونیستی به عینه دیدند.
آمریکایی‌ها در گفتگوی باروتی خود وقتی با زبان و دهان توپها کم می‌آورند، اشتیاق آنها به میز مذاکره بیشتر می شود. در مذاکرات هم هر چه توافق کردند، می‌زنند زیر میز و بازمی‌گردند به جنگ سخت. منتها قبل از بازگشت اصرار دارند تفنگ طرف مقابل را از فشنگ‌خالی کنند تا بتوانند راحت بجنگند. ربط موضوع موشک و نفوذ منطقه‌ای ایران به برجام که اکنون اروپایی ها این بخش از گفتگو را نمایندگی می کنند، همین است.
دولت و دستگاه دیپلماسی ما باید هوشیار باشند؛ هر وقت دشمن آرایش جنگی می‌گیرد باید لحن دیپلماسی خود را تغییر دهند.
هر گونه عقب‌نشینی و انعطاف، دشمن را جسورتر و پرروتر می‌کند. پاسخی که رژیم صهیونیستی اخیراً در جولان دریافت کرد و ان شاء الله
به زودی در حیفا و تل‌آویو هم دریافت می‌کند، بخشی از گفتگو و تعامل ما با غرب است. نباید انگشت رزمندگان اسلام را از روی ماشه تفنگ‌ها در مبارزه با تروریسم در منطقه به ویژه خبیث‌ترین دولت تروریست جهان، سست کرد.
توافق به دست آمده که محصول گفتگو با دهانه توپ‌هاست، چیزی نیست که طرف مقابل جرأت کند آن را به هم زند. چون این گفتگو محصول پذیرش منطق طرف مقابل مبنی بر اصالت قدرت است. آنها فقط این منطق را درک می‌کنند و از درک حقیقتی که مبتنی بر صدق و فطرت باشد عاجز هستند. به همین دلیل پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله با کفار و مشرکین و منافقین، هر 50 روز سختی های یک جنگ را تحمل می کرد و زیر بار زورگویی‌های آنان نمی رفت.
پی نوشت:
1- مطالب مطرح شده از سوی آقایان ازغدی و حجاریان، به نقل از متن کامل مناظره آنها در دی ماه 77 به نقل از روزنامه فرهیختگان یک‌شنبه 6 خرداد 97 می باشد.

۱۳۹۷/۳/۹

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...