سریال پایتخت که در سری ششم دچار بیماری بداخلاقی حاد شده بود با ادای دین به دو فیلمفارسی پیش از انقلاب پروندهاش را بست تا معلوم شود آبکی بودن و سطحی شدن این مجموعه از چه آبشخوری بهره برده است.
فقط همین مانده بود که سریال به شدت آفت زده پایتخت در سکانس پایانی به سینمای فیلمفارسی پیش از انقلاب ادای دین کند و همین باعث شود بخشی از مردمی که این فیلمها را ندیدهاند برای تماشای آنها کنجکاو شوند. البته از پایتخت۶ که در ورطه بداخلاقی گرفتار شدهاست، بیش از این هم انتظار نمیرفت. فکر میکردیم دستکم عوامل این سریال درباره اینکه سینمای ایران پس از انقلاب رشد کرد و سری در سرها بلند کرده متفق القول باشند، اما عوامل مجموعه پایتخت در این سری ظاهراً واقعیت غیرقابل کتمانی که حتی همه فعالان سینمای ایران با هر گرایش فکری درباره آن اجماع دارند را قبول ندارند. ایکاش دستکم به آثاری از سینمای پیش از انقلاب ادای دین میشد که در سینمای ایران شأن و جایگاهی دارند، اما متأسفانه بیسوادی و احیاناً بیاطلاعی عوامل این مجموعه سبب شد به آثاری ادای دین شود که هیچ جایگاهی در تاریخ سینمای ایران ندارند. هر چند از سریال آفت زدهای، چون پایتخت۶ که خود دچار همان مشخصههای فیلمفارسیهای نازل شدهاست، بیش از این انتظار نمیرفت.
البته بخشی از سینمای گیشه ایران طی یکدهه اخیر رجعتی عجیب به سمت فیلمفارسیهای پیش از انقلاب داشتهاست، ولی کسی توقع نداشت که سیمای جمهوری اسلامی با دامنه و عمیق چند دهمیلیونی بیننده در سطح کشور نیز تن به این بیبندوباری بدهد تا آنجا که در رسانه ملی به دو سینمای فیلمفارسی پیش از انقلاب ادای دین شود. آیا این معنایی جز وادادگی فرهنگی دارد و چرا باید این اتفاق در رسانه ملی رقم بخورد. ایران پس از انقلاب اسلامی تقریباً در همه بخشها رشد و پیشرفت داشته و سینمای ایران در این زمینه شاهد رشدی تصاعدی بوده است، اگرچه غفلت و ناکارآمدی برخی مدیران سینمایی باعث شده طی یکدهه اخیر شاهد افت سینمای عامهپسند و گیشهپسند باشیم، اما همچنان در میان آثار سینمای ایران نسبت به پیش از انقلاب از هر لحاظ شاهد دست برتر هستیم. این برتری چه به لحاظ هنری و تکنیکی و چه به لحاظ محتوایی غیرقابل انکار است. سرایت ابتذالی که از سمت سینما به تلویزیون رقم خورده پذیرفتنی نیست و مدیران سیما باید فکری به حال این روند بکنند. با اینکه دو بازیگر اصلی سریال یعنی محسن تنابنده و احمد مهرانفر، حین پخش سریال در فضای مجازی دست به فضاسازی درباره سانسور این مجموعه زدند، اما سکانس پایانی این مجموعه نشان داد که اتفاقاً فشارهای این دو جواب داده و مدیران سازمان گویی عقبنشینی محسوسی کردهاند. واقعاً چرا مسئولان فراموش کردند که این سکانس را از سریال حذف کنند؟ و آیا پربیننده بودن بهانهای برای شل شدن نظارت میشود؟ آیا پایتخت ۶ با آنهمه هزینهای که برایش میشود به اصطلاح آقا بالاسر ندارد که چنین اتفاقاتی درباره آن رقم میخورد؟ آیا موسیقی متن سکانس یا دیالوگ رحمت برای بازبین سازمان موجب یادآوری آن دو فیلم نشده؟ به نظر میرسد اگر قرار باشد وادادگی به این سبک و سیاق مقابل عوامل سریال پایتخت ادامه پیدا کند شاهد این باشیم که در نسخههای بعدی عوامل پا را از این هم فراتر گذاشته و قدم به حوزههای تازهتری برای آسیب زدن به فرهنگ مردم بگذارند. واقعاً این خیلی کار سختی است که در سازمان صداوسیما آثاری ساخته شود که هم در جذب مخاطب موفق عمل کنند و هم فرهنگ و اخلاق مردم را ارتقا دهند؟ به طور قطع این خواسته زیادی از مسئولان فرهنگی نیست.
سلسله بداخلاقیهای «پایتخت ۶» با ادای دین به فیلمفارسی تكمیل شد!
جواد محرمی
۱۳۹۹/۱/۱۷