صحبتهای دیروز مهدی رسولپناه، سرپرست باشگاه پرسپولیس در برنامه ورزش و مردم تلویزیون درباره مطالبات و شکایت برانکو تصویر کاملی از سیستم مدیریتی حاکم بر فوتبال دولتی کشورمان است. او میگوید به جای پرداخت بدهی برانکو با شکایت به دادگاه عالی ورزش، با آگاهی از اینکه رأی فیفا تغییری نمیکند به دنبال خریدن زمان بودهاند. رسولپناه به اینکه باید پول برانکو را در نهایت پرداخت کنند معترف است، اما به گفته او میخواستند امروز و فردا کنند. البته امروز دیگر با اولتیماتوم فیفا راهی برای فرار از پرداخت این بدهی ندارند و باید آن را پرداخت کنند، در غیر این صورت با جریمههای سنگینی روبهرو میشوند.
نوع مواجهه باشگاه پرسپولیس با وضعیت امروز پرونده شکایت برانکو حکایت کارد به استخوان رسیدن است. مشابه چنین پروندههایی در فوتبال ایران زیاد است که سوءمدیریتهای حاکم بر باشگاهها سبب شده پروندهای که با یکدهم مبلغ فعلی بسته میشد به مرور زمان مبلغ آن چند برابر شود. پرونده برانکو یکی از گویاترین پروندههایی است که سوءمدیریتها، آن را به چنین مرحلهای رسانده است که دست روی دست گذاشتن مدیران سبب شده کسر امتیاز و جریمههای سنگینتر هم این باشگاه را تهدید کند.
در حالی برانکو پس از جدایی از پرسپولیس حاضر به بخشش ۵۰ درصدی مطالباتش بود که طمع مدیران وقت پرسپولیس برای چشمپوشی این مربی کروات از تمام مطالباتش سبب شد امروز آنها مجبور شوند علاوه بر کل بدهی این مربی کروات، جریمه سنگینی را نیز پرداخت کنند. علاوه بر این در شرایطی قرمزها تا چند ماه پیش میتوانستند با یورو ۱۴ هزار تومانی پول برانکو را پرداخت کنند که حالا باید همان مبلغ را با یوروی ۲۵ هزار تومانی بپردازند. مطالباتی که تأخیر در پرداخت آن سبب شده پرسپولیس از سوی فیفا با جریمه هم روبهرو شود.
چنین سوءمدیریتهایی که هزینههای سنگینی را به این باشگاههای دولتی تحمیل کرده است در استقلال هم میتوان مشاهده کرد، مانند پرونده شکایت شفر و بویان که هنوز استقلالیها مطالبات آنها را که نسبت به شش ماه پیش با توجه به بالا رفتن قیمت ارز دو برابر شده پرداخت نکردهاند. البته کمتر مدیری را در باشگاههای دولتی میتوانید ببینید که نسبت به چنین فرصتسوزیها و پرداختهای چند برابری نسبت به بدهیهای اولیه دغدغهای داشته باشد، به خصوص که در نهایت با نامه وزیر ورزش این مطالبات از بیتالمال پرداخت میشود و مدیران باشگاههای دولتی حتی برای چنین سوءمدیریتهایی بازخواست هم نمیشوند.
مدیریت مهدی رسولپناه در پرسپولیس و احمد سعادتمند در استقلال نمونه عینی سیستم مدیریتی فوتبال کشورمان است. مدیرانی که گویا کپی یکدیگرند و با مقداری بالا و پایین در یک رده مدیریتی قرار میگیرند. آنها نه از سر شایستهسالاری و ضوابط، بلکه تنها به دلیل روابطی که داشتهاند پایشان به فوتبال باز شده تا مدیریت باشگاهی فوتبال هم به رزومه مدیریتیشان اضافه شود و نام شان در رسانهها سر زبانها بیفتد. خروجی چنین مدیریتی هم چیزی جز فاجعه نمیتواند باشد، مانند تمام این سالها که هر مدیر که میرود و مدیر جدیدی که میآید، سوءمدیریتهای تازهای را بجا میگذارد که با قبلیها جمع میشود و به مدیر بعدی میرسد و شرایط را هر سال که میگذرد، سختتر میکند.
نکته قابل تأمل اظهارنظرهای این روزهای مدیرانی مانند رسولپناه و سعادتمند واکنش به پروندههای شکایتها و بدهیهاست، مدیرانی که تا پیش از خوردن حکم مدیریت پرسپولیس و استقلال به نامشان، تمام تلاششان را برای جلب رضایت وزیر ورزش و نشستن روی صندلی مدیریت سرخابیها انجام دادند، اما حالا چند ماه پس از اینکه به این پستها در دو باشگاه بزرگ پایتخت یعنی پرسپولیس و استقلال رسیدهاند، مدعی هستند که فکر نمیکردند این دو تیم این همه پرونده و بدهی داشته باشند و به نوعی اینگونه از خودشان رفع مسئولیت میکنند.
این در شرایطی است که حتی هواداران سرخابیها هم میدانند که این دو باشگاه با چه پروندههایی روبهرو هستند و اینکه رسولپناه و سعادتمند حالا که به هدفشان یعنی رسیدن به مدیریت دو تیم دولتی پایتخت رسیدهاند، خودشان را بیخبر از عمق مشکلات و بدهیها نشان دهند و بخواهند سوءمدیریتشان را با پیش کشیدن سوءمدیریتهای مدیران گذشته پنهان کنند، به هیچ وجه پذیرفتنی نیست.
مشکلات مالی و پروندههای شکایت این دو تیم هر چقدر باشد، رسولپناه و سعادتمند به عنوان مسئول این دو باشگاه باید تمام تلاششان را برای حل آنها با کمترین هزینه انجام دهند و اگر نمیتوانند، نامه استعفایشان را بنویسند تا حداقل سوءمدیریتشان مصائب باشگاه را بیشتر نکند و به حیف و میل بیشتر بیتالمال منجر نشود.
«من نبودم دستم بود» مدیران سرخابیها!
سعید احمدیان
۱۳۹۹/۵/۲۵