نسخه چاپی

مهدی خانعلی زاده:

اروپا در شرایط كنونی فردای جنگ جهانی دوم است

اروپا در شرايط کنوني فرداي جنگ جهاني دوم است

اروپا در شرایط كنونی فردای جنگ جهانی دوم است كه آنقدر آسیب‌ سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و امنیتی دیده كه توانایی تصمیم‌گیری برای خود را ندارد و نیاز به قیم دارد.

مهدی خانعلی زاده- به گزارش نما ،  اروپا امروز ساخته دست امریکا است. تعبیر ارائه شده بسیار جالب بود زیرا همان‌طور که زمستان انرژی اقتصادی و سختی در انتظار اروپاست، زمستان هویتی و ایدئولوژیکی نیز برای اروپا در جریان است. می‌بینیم که حتی سارکوزی رئیس جمهور اسبق فرانسه  هم که زیاد به‌عنوان سیاستمدار ایدئولوژیکی شناخته نمی‌شود، حدود دو هفته بعد از شروع جنگ اوکراین بحث‌های نظریه‌پردازی ارائه داد که در آن از تغییر برخی از موارد صحبت کرد.
می‌بینید که همه سیاستمداران اروپایی از تغییر برخی مسائل در جامعه جهانی صحبت می‌کنند. سوئد در زمان جنگ سرد هم عضو ناتو نشده بود اما اکنون این اتفاق رخ داده است. یا حتی باشگاه‌های لیگ انگلیس اعلام می‌کنند که پول برای خرید بازیکن ندارند و مجبورند هزینه ورزشگاه‌های خود را تأمین کنند. اینها همه نشان دهنده تغییراتی است که از آن یاد می‌کنیم. این زمستان سرد که در امید مردم اروپا ایجاد شده است هم می‌تواند علت و معلول ماجراها باشد. اینک ملی‌گرایی در حال ایجاد است. وقتی به اروپا سفر می‌کنید به معجزه اتحادیه اروپا پی خواهید برد که چگونه این ۲۰ واحد سیاسی کاملاً جدا از هم و با فرهنگ‌های متنوع توانستند در کنار یکدیگر قرار گیرند. اما با وجودی که این بیشتر شبیه یک معجزه است اما بتدریج می‌توانید دریابید که این روند نمی‌تواند بیش از این ادامه یابد. اگر کسی به موضوع اتحادیه اروپا با دقت توجه داشت و آن را بررسی کرده بود موضوع برگزیت برای او موضوع غیر قابل فهم یا غیر منتظره‌ای نبود.
اینک اتحادیه اروپا با وجود ترسی که از پوتین و بیشتر جنگ اتمی دارد تنها راه باقیمانده برای او نزدیک شدن به امریکاست و چاره‌ای جز این ندارد. برای ایجاد ارتش اروپایی تلاش‌های زیادی شده اما دیدیم که در جنگ بوسنی آنان نتوانستند از خود دفاع کنند و امریکا مجبور شد جنگ را جمع کند. اکنون نیز می‌بینید که متوسل به ناتو می‌شود. در چنین شرایطی می‌بینیم که چسب طرح مارشال و چسبی که اتحادیه اروپا را شکل داد، دیگر اعتبار ندارد و اروپا نیز به یک نظم جدید نیاز دارد.
یکی از مشکلاتی که من بارها به آن اشاره کرده‌ام، این است که ما بحران مالی ۲۰۰۸ را بخوبی درک نکرده‌ایم. کتاب اوباما با عنوان «سرزمین موعود» اشاره مفصلی به رخدادهای سال ۲۰۰۸ دارد. چین و روسیه بعد از سال ۲۰۰۸ به کشورهای جدیدی تبدیل شدند و می‌توان گفت که جهان بعد از ۲۰۰۸ جهان جدیدی بود زیرا کشورها فهمیدند که امریکا قدرت چندانی ندارد؛ این بازیگر غیر قابل نفوذ نیست و می‌توان در مقابل آن نیز ایستاد. در آن زمان همچنین اتحادیه اروپا متوجه میزان آسیب‌پذیری خود شد زیرا بحران‌های اقتصادی امریکا بشدت روی اروپا نیز تأثیر گذاشت. اما گزینه پیش روی اروپا چیست؟
در حال حاضر تمام تخم مرغ‌های اروپا از نظر سیاسی، اقتصادی و امنیتی در سبد امریکا قرار دارد. در تاریخ اروپا می‌بینیم که فرانسه چندین بار به‌دلیل رویکرد آتلانتیک‌گرایی انگلیسی مخالف عضویت در اتحادیه بود. اکنون نیز میان کشورها، ملی‌گرایی و تلاش برای خروج از اتحادیه وجود دارد اما خروجی آن نتیجه مطلوب کشورها را در پی ندارد و آنها باز هم نمی‌توانند این اتفاق را رقم بزنند. در انتخابات فرانسه، مارین لوپن رأی زیادی را کسب کرده بود اما پس از جنگ اوکراین آرای او بشدت افت کرد. مکرون پس از آن افزایش سن بازنشستگی را اعلام کرد که دوباره ورق را برگرداند. بوریس جانسون در این زمینه می‌گوید مردم جهان از پیگیری اخبار اوکراین خسته شده‌اند. ۵۵ درصد مردم فرانسه زیر ۱۵۰۰ یورو درآمد دارند که اوضاع نابسامان آن را نشان می‌دهد. آنها می‌گویند تورم خاطره پدربزرگ‌های مردم فرانسه است و نسل جوان اصلاً تورم را ندیده بودند اما اکنون آنان نیز مشکلات ناشی از تورم را لمس کرده‌اند.
در یک جمع‌بندی باید گفت که مرشایمر چند سال پیش به تهران سفر کرده و در دانشگاه تهران سخنرانی کرد. او گفت که نظام بین‌الملل در حال تغییر است؛ رویکرد چین و روسیه نیز قطعاً نظامی خواهد بود و بنابراین، ایران و امریکا باید با سازش این وضعیت را کنترل کنند.
ما در سال ۲۰۱۴ جنگ کریمه را نیز داشتیم اما مثل حال حاضر تغییر ایجاد نشد چون آن جنگ میان دو واحد سیاسی بود اما اینک جنگ برای تغییر نظام بین‌الملل است. بنابراین اروپا اکنون بازیگری نیست که بتواند در این ماجرا تصمیم بگیرد و مجبور است تخم‌مرغ‌های خود را در سبد یک طرف قرار دهد. به همین دلیل می‌بینید مرکل که چهره بسیار محبوبی در آلمان بود، اینک بشدت منفور شده است زیرا مردم بر این باورند که با پروژه «نورد استریم ۱» و «نورد استریم ۲»، آلمان را به روسیه وابسته کرده است و باعث شده که با این جنگ آسیب ببیند.
اروپا در شرایط کنونی فردای جنگ جهانی دوم است که آنقدر آسیب‌ سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و امنیتی دیده که توانایی تصمیم‌گیری برای خود را ندارد و نیاز به قیم دارد. حال اگر امریکا همانند قبل توانایی لازم برای مدیریت را نداشته یا داشته باشد، هر کدام جهت‌گیری متفاوتی را برای فرجام سرانجام اروپا مشخص می‌کند.

منبع: روزنامه ایران

۱۴۰۱/۶/۲۳

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...