خبرهای مختلفی که در چند ماه گذشته در خصوص مسمومیت دانش آموزان شنیده میشود، دستمایهای برای اتهامپراکنی برخی از جریان های سیاسی داخلی به نظام جمهوری اسلامی و قشر مذهبی جامعه شده است، این قشر برای انتقامگیری از شکست های پی در پی خود در مناسبات سیاسی کشور طبق معمول انگشت اتهام را به سمت دین و حکومت بردهاند، این اتهامافکنیها البته طبق روال گذشته اصلاح طلبان بدون هیچگونه سند و مدرکی مطرح شده است
به عنوان نمونه محمدتقی فاضل میبدی، روحانی اصلاحطلب در خصوص دلایل مسمومیت دانشآموزان گفته بود: "عمدی بودن این ماجرا واقعیت دارد. گفته میشود گروهی موسوم به هزارهگرا مسئول این مسمومیتهای سریالی در مدارس هستند. این گروه و تفکر معتقد است که دختران نباید درس بخوانند یا نهایتا باید تا سوم دبستان درس بخوانند. این جریان یک جریان مذهبی و ضد مدرنیته است... مرکز ثقل این جریان در قم و اصفهان است."
عباس عبدی نیز در روزنامه اعتماد، نوشت: شعار زن، زندگی، آزادی اثرات خود را بر جامعه گذاشته و مقاومت بیفایده است. عملکرد نواصولگرایان در ماجرای مسمومیت دانشآموزان تلاش برای بازگشت به عصر جاهلیت است. به نظر میرسد که ماجرا از همان روز اول روشن بوده و هیچ عقل سلیمی باور نمیکند که دستگاههای انتظامی و امنیتی ما آنهم در شهری چون قم نتوانسته باشند ماجرا را کشف کنند یا حداقل سرنخی از آن به دست آورده باشند، بهویژه اینکه در عمدی و سازماندهیشده بودن این اتفاق بهدلیل تکرار آن، هم در قم و هم در چند شهر دیگر، هیچ شک و شبههای وجود ندارد. اگر هم ارادهای به رسیدگی نباشد همه نهادهای با ربط و بیربط وارد ماجرا میشوند که پیگیری کنند. اینها نشانه آخرین تلاشهای مذبوحانه این جماعت در برابر خواست مردم است و به طور قطع شعار زن، زندگی، آزادی اثرات خود را بر جامعه رو به رشد ایران برجای گذاشته است و مقاومت بیفایده است. مشکل اصلی سکوتی است که در برابر این اتفاقات رخ داده است. "
محمدعلی ابطحی رئیس دفتر محمد خاتمی هم در یادداشتی تلگرامی در واکنش به ماجرای مسمومیتهای سریالی بدون داشتن ادله مشخص در مورد عامل این مسمومیتها، از گروه تروریستی بوکوحرام نام برد و با بازخوانی ربایش و حبس دستهجمعی دختران دانشآموز موز دآموزدر نیجریه، به مخاطبینش القا کرد که عامل این حملات ریشه افراطگرایی مذهبی دارد!
عباس اخوندی در روزنامه شرق می نویسد:" نکته مهمی که در این هیاهو مورد غفلت قرار میگیرد، بنیان اندیشهای است که اینگونه اقدامها را برای عاملان آن زیبا و یا حتی عبادت و به مثابه امر به معروف و نهی از منکر ترسیم میکند. و همچنان در جامعه ایران نه تنها مشروعیت دارند که مبنای مشروعیت هستند و همهروزه از سوی رسانه ملی و دولت رسمی مورد تایید و ترویج قرار میگیرند. تا این بنیانها شناسایی و برچیده نشوند، این جریان هر روز به شکلی نمود پیدا میکنند. آنچه که ما در جریان فاجعه مدارس شاهدیم با رفتار خوارج تفاوت چندانی ندارد."
آذر منصوری، دبیرکل حزب اتحاد ملت در توئیتی درباره مسمومیتهای سریالی این اقدامات را منتسب به افراد متحجر و واپسگرا کرد و از آن به عنوان «دخترکشی» نام برد.
جریان اصلاح طلب هم راستا با رسانه های ضد انقلاب همچون بی بی سی و اینترنشنال در این روزها تمامی توان خود را به کارگرفته اند تا اینگونه القا کنند که مسمومیت دختران دانشآموز توسط گروه های مذهبی و نظام اسلامی برای سرکوب کردن اعتراضات مردم و خواسته های زنان صورت می گیرد، این در حالیست که انقلاب اسلامی در زمانی به وقوع پیوست که براساس آمارهای موجود زنان در تصمیمات مهم کشور نقشی نداشته و نگاه به آنان بسیار محدود بود اما بعد از پیروزی انقلاب به زنان و دختران جایگاه اجتماعی داده شد و همین امر موجب مشارکت آنان در فرآیندهای سیاسی گردید، نرخ باسوادی زنان و دختران پس از وقوع انقلاب از 24 درصد درصد به بالای 97 درصد رسید، پس چگونه می توان این نظام را سرکوبگر زنان نامید؟ ناشناخته بودن خدمات جمهوری اسلامی به ویژه در حوزه ی زنان یکی از بزرگترین مظلومیت های نظام اسلامیست و همین امر باعث سو استفاده ضد انقلاب و سرسپردگان داخلی آنها شده است به گونه ای که با تبلیغات دوران سیاه پهلوی را برای زنان و دختران ایرانی به مثابه یک بهشت ترسیم می کنند
این مواضع اصلاح طلبان را می توان تنها در چارچوب زنده نگهداشتن اغتشاشات اخیر تفسیر کرد، آنها که نتوانسته بودند دانشگاه و مدارس را به بهانه کرونا و اغتشاشات به تعطیلی بکشانند اکنون با تهدید خانوادهها در حال ایجاد این نگرانی هستند.