يكشنبه گذشته جمعي از نمايندگان رسانهها در ساختمان مجمع تشخيص مصلحت نظام با آيتالله هاشميرفسنجاني ديدار و گفتگو كردند.
تامل در متن و حاشيه اين گفتگو خالي از لطف نيست.
1- آيتالله هاشميرفسنجاني در اين ديدار در پاسخ به اين دعوت كه اكنون به حضور شما در انتخابات نياز است و بايد كشتي دولت را در دست بگيريد، گفت: "اگر فكر ميكردم غير از من كسي نيست حتما ميآمدم. از هيچچيز دريغ ندارم. چنين عقيدهاي هنوز ندارم. از من عالمتر و با انرژيتر وجود دارد."
اگر اين گفته را با حواشي اين گفتگو كه عدهاي با مچبند سبز به اين ديدار آمده بودند و گاهي ابراز احساسات نيز ميكردند اضافه كنيم ميتوان آن را نوعي ميتينگ سياسي براي انتخابات آينده تلقي كرد.
آقاي هاشميرفسنجاني در دو انتخابات 84 و 88 مستقيم و غير مستقيم نامزد انتخاباتي بود. مردم به او راي ندادند. اين عدم اقبال نه به اين دليل بود كه مردم قدردان خدمات او قبل از انقلاب و بعد از انقلاب نبودند. اين ادبار نه به اين دليل بود كه داوري برخي از افراطيون را درباره او قبول كردهاند، بلكه به اين دليل بود كه مردم بويژه نسل جديد در پي تجربههاي جديد در مديريت كشور بودند. آقاي هاشميرفسنجاني به دليل آنكه دل در گرو انقلاب، اسلام و امام دارد نميتواند بيتفاوت نسبت به سرنوشت كشور باشد. دغدغههاي او را نبايد تخطئه كرد اما او هم بايد بداند انقلاب مستعد نوسازي، نوزايي و
باز توليد گفتمان امام (ره) و رهبري است و انقلابيون نگاهشان رو به جلو است و بيترديد رئيسجمهور آينده شخصي است در تراز مطالبات مردم در دهه چهارم انقلاب!
لذا اگر مردم در انتخابات 84 و 88 رويكردي متفاوت داشتند نبايد آن را بيمهري به خود تفسير كند و يا خداي ناكرده در آنچه كه از صندوق راي به عنوان آراي مردم بيرون آمده ترديد نمايد.
مردم طي سه دهه گذشته بزرگاني را به عنوان رجال سياسي و مذهبي در كسوت رياستجمهوري برگزيدند. مردم در هيچ دورهاي در انتخاب خود اشتباه نكردند. اگر اشتباهي بوده متوجه آن رجال سياسي و مذهبي بوده كه از جاده پيمان و تعهدات و وظايف خود عدول كردند. همه دولتها منشاء خدماتي به نظام بودند كه آن را نميتوان ناديده گرفت اما روساي دولتها هر كدام اشتباهاتي داشتهاند كه در جاي خود مورد نقد مردم و رهبري بودهاند.
نگاه مردم به آينده است. آنها از گذشته عبور كردهاند. هر رئيسجمهور به سهم خود تلاشهايي داشته كه بعد از او، جريان پشتيبانش در دولت بعدي به قدرت برسد. مردم چنين اجازهاي را ندادهاند. فكر ميكنم شكلگيري دولت آينده هم چنين فرايندي را طي كند.
آقاي هاشمي با كاربرد واژه "فعلا" و "هنوز" نامزدي خود را منتفي ندانستند. او اكنون 78 بهار زندگي را تجربه كرده است. به نظر ميرسد ركوردي از دوي استقامت در عرصه خدمت را كه دولت نهم و دهم به ثبت رسانده است بعيد است شخصيت محترمي چون او در 78 سالگي براي يك دوره حتي 4 ساله بتواند تكرار كند. لذا به همين دليل به نظر نميرسد نسل سوم انقلاب به چنين رويكردي رضايت دهد.
2- آيتالله هاشميرفسنجاني در اين گفتگو از روابط خوب خود با رهبر معظم انقلاب سخن گفته و خبر داده است "كساني هستند كه ميخواهند رابطه او و رهبري را به هم زنند" او اطمينان داده است "آنها موفق به چنين كاري" نخواهند شد. يكي از دغدغههاي انقلابيون كه علاقهمند به آقاي هاشمي هستند اين است كه نگران همين مسئله هستند كه عدهاي موفق شوند رابطه او را با رهبري به هم بزنند.
اين نگراني در فتنه سال 88 به اوج خود رسيد. قصه از نامه بدون سلام و بسمالله شروع شد و به فرمان شورش خياباني در صبح روز رايگيري و سپس اردوكشي خياباني پس از اعلام نتايج آراء و حتي قبل از اعلام نتايج آراء كشيد و تداوم يافت. كساني كه بيشترين دلسوزي را براي آقاي هاشمي داشتند
نه فقط نگران فاصله او با رهبري معظم انقلاب بودند بلكه بيشتر نگران فاصله او با انقلاب و پيشينه انقلابي خود بودند.
حال بايد ديد چه كساني ميخواهند رابطه آقاي هاشمي را با انقلاب و رهبري به هم بزنند. موضعگيري خانواده ايشان بويژه بيمهري فائزه و مهدي به انقلاب و رهبري جزء اسناد محرمانه فتنه سال 88 نيست بلكه به شهادت رسانههاي كشور بويژه رسانههاي دشمن اين بيمهريها ثبت شده است و اكنون يكي از اتهامات مهدي فرزند ايشان "امنيتي" است. ترديدي نيست كه يكي از اهداف جنگ نرم و شرارتهاي دشمن شكاف بين نخبگان، شكاف بين قوا، شكاف بين اقوام و مذاهب و ... است. آنچه كه ميتواند در برابر اين توطئه بايستد هوشياري و بصيرت است. اين بصيرت بايد در فعل و قول سياسي آقاي هاشميرفسنجاني تجلي يابد تا نامحرمان انقلاب را نااميد كند و اجازه ندهد اين جدايي اتفاق بيفتد.
رهبر بزرگوار انقلاب با نصب مجدد ايشان به عنوان رياست مجمع تشخيص مصلحت اين توطئه را خنثي كردند بايد ديد آقاي هاشمي براي خنثي كردن اين توطئه از سوي بدخواهان چه كرده است؟!
مردم در انتظار اين هستند كه ايشان پاسخ محبتها و مهرورزيهاي ولايت امر مسلمين را با زدن مشت محكم به دهان دشمنان اسلام و بدخواهان كه درصدد عملياتي كردن اين جدايي هستند بدهد.
3- آقاي هاشمي در اين گفتگو از آقاي عسكراولادي به نيكي ياد كرده و از مواضع ايشان دفاع نموده است اما تاكنون به مواضع خيرخواهانه ايشان نسبت به خود كه در مصاحبه با روزنامه جمهوري اسلامي و چاپ مقالهاي در كيهان در قالب سه تذكر خيرخواهانه عنوان شد، پاسخ ندادهاند.
آقاي عسكراولادي از ايشان تقاضا كرده بودند طوري سخن نگويند كه رسانههاي دشمن به نفع خود، از آن بهره ببرند. طوري سخن نگويند كه دشمن احساس كند او با رهبري و انقلاب و امام زاويه دارد.
و بالاخره اينكه آقاي هاشمي نبايد طوري سخن گويند كه ساختار حقوقي انتخابات كشور را معيوب نشان دهند و دهها هزار نفر از معتمدين مردم را كه مسئول برگزاري انتخابات در سه دهه گذشته بودند زير سئوال ببرند.
كافي است ايشان به بازتاب همين گفتگوي اخير در رسانههاي داخل و خارج نگاه كنند تا ببينند چه تلقيهايي از آن وجود دارد.
بدون شك همانطور كه آقاي عسكراولادي گفت؛ تاريخ انقلاب را بدون نقش آقاي هاشميرفسنجاني نميتوان نوشت. اين نگرش نشان ميدهد كه خدمات ايشان چه قبل از انقلاب و چه در همراهي با امام و رهبري پس از انقلاب فوقالعاده درخشان است اما بايد ديد همين درخشش در جريانات حوادث سال 88 به بعد بويژه ظهور فتنهسازان و فتنهگران داخلي و خارجي كه امنيت ملي را هدف قرار دادند هم وجود دارد؟
آيا مورخان آقاي هاشمي را همچنان در كنار مردم و رهبري ميبينند يا تصويري وجود دارد كه علاقهمندان ايشان را نگران كرده است؟
از هاشمی بعید است!
محمد كاظم انبارلویی
۱۳۹۱/۱۱/۱۰