خودمعصومپنداري چيست و در حوزه سياست چه معنا و تبعاتي دارد؟
مارقين و ناكثين در دوران حضرت علي(ع) مصداق سياسي پديده خودمعصومپنداري بودند. آنها با بهانه گرفتن يك موضوع سياسي بر طبل تفرقه در ميان امت اسلام كوبيدند و حال آنكه خود ميدانستند حق چيست و اهل آن كدام هستند. اما مشتي جاهل را پشت سر خود جمع كردند و تا مرز نابودي پيش رفتند. خود معصومپنداران همه را اهل معصيت ميدانند الا خودشان را، آنها از معصيتكارترين عناصر روزگار خودشان هستند.
"پيراهن عثمان" بهانهاي شد تا شمار زيادي از مسلمانان در جنگ جمل به خاك و خون كشيده شوند و سران بهانهجوي آن هم سرمايه، آبرو و جان خود را بر آن نهند. موضوع حكميت نيز بهانهاي شد تا جمعي تبهكار بر امام حق بشورند و جنگ نهروان را برپا كنند. هر دوي اين جماعت حاضر نبودند در گفتگوهاي سياسي، موضوع قتل عثمان و مسئله حكميت روشنگري شود و هر سفيري را كه در جهت روشنگري گام برميداشت، ميكشتند.
متأسفانه ما در انقلاب اسلامي گرفتار شبهه جماعتي بوديم كه بر سبيل "جمل" و "نهروان" گام برميداشتند و با كمك بوقهاي اجنبي در توليد "بهانه" و "شبهه" براي راهاندازي جنگ و خونريزي لحظهاي درنگ نميكردند.
پديده ليبرالها و اتحاد آنها با منافقين در صدر تاريخ انقلاب اسلامي و راهاندازي جنگ داخلي و ترور و انفجارهاي روزهاي اول انقلاب كه 17 هزار نفر از مردم ايران را به كام مرگ كشيد، عبرتآموز است.
سران خودفروخته آنان تا آنجا پيش رفتند كه در كنار صدام و نيروهاي چندمليتي آن 8 سال عليه مردم ايران ظاهر شدند و از اين ابا نداشتند كه مهر وطنفروشي و خيانت به پيشاني آنها بخورد. اين روزها آنان در ذلت و خواري گرفتار آمدهاند بهگونهاي كه هيچ دولتي پذيراي پناهندگي آنان نيست.
پس از غروب منافقين و ليبرالها در آسمان سياست ايران دوباره شاهد حركت جديد معاندان و معارضان در 18 تير سال 78 شديم. حركت آن روز، نوعي تجديد سازمان ضدانقلاب با يك روكش داخلي بود. مردم در 23 تير 78 پاسخ اين جماعت را دادند. اما آنها رفتند. 10 سال برنامهريزي كردند و در سال 88 با پيراهن عثمان "تقلب" در انتخابات ظاهر شدند. لايهبندي اين جريان، از بدريختترين گروههاي ضدانقلاب مثل منافقين و ليبرالها و بهائيان را دربر ميگرفت تا مقبولترين آنها كه نام و نشاني در انقلاب داشتند، آنها تقلب در انتخابات را بهانه كردند و حاضر نبودند در هيچ فرآيند قانوني ادعاي خود را اثبات كنند. آنها هيچ گفتگويي را در هيچ سطحي برنتافتند.
آنها هيچ نهاد فيصلهبخش را هم نپذيرفتند و ميخواستند موضوع تقلب به عنوان يك زخم در پيكره همگرايي و وحدت ملت باقي بماند و اصلا دست هيچ طبيبي در درون نظام به آن نرسد و متأسفانه هنوز هم بر آن اصرار دارند!
آنها آنقدر بيمحابا عمل كردند كه در ادامه كار اصلا كاري به موضوع تقلب نداشتند. ظرف مدت يك ماه آن را به فراموشي سپردند و در آشوبآفرينيهاي خود در خيابانها تيغ بر آرمانها و اهداف امام و انقلاب كشيدند. هيچ چيز آنها را در اين شورش و تبهكاري ارضا نميكرد تا اينكه روز عاشورا تيغ بر شعائر الهي دين كشيدند و شعار مرگ بر اصل ولايتفقيه دادند. ملت و رهبري در مقابل آنها صبوري كردند. بيمهري خيلي از رهبران آنها به نظام را ناديده گرفتند. مجازاتهاي الهي و انساني آنها را تخفيف دادند تا شايد سر عقل بيايند و از معارضه با نظام و مردم دست بكشند. البته اين سياست مدارا جواب داد، بدنه، آنها را رها كرد. رأس هم به ترديد افتاد. اما جماعتي كه از اول آتش بيار معركه بودند، ايستادند و در شيپور همنوايي با بيبيسي، راديو اسرائيل و راديو آمريكا دميدند و امروز هم حاضر نيستند لب و دهان خود را از دهانه اين شيپور بردارند.
مردم در 9 دي به آنها پاسخي درخور دادند و اگر لازم هم باشد و شرارت آنها ادامه پيدا كند باز خيابانهاي ايران و تهران را پر از شيفتگان انقلاب براي لعن و نفرين بر آنها خواهند كرد.
انتخابات دوره يازدهم بهانهاي شد تا آنها به بازخواني حركت خود بپردازند. آنها به هيچ روي با رويكرد افراط و تفريط مشروعيت حضور نداشتند. خوشبختانه شوراي نگهبان هم جلوي اين حضور غيرقانوني را گرفت. انتخاباتي آرام، سالم، منطقي و قانوني برگزار شد. انتقال قدرت هم به آرامي و در نهايت ادب و آداب مردمسالاري ديني صورت گرفت، اما آنها هنوز به بازگشت به ميدان "افراط" آن هم با نقاب "اعتدال" نااميد نيستند.
دولت، مردم و نظام بايد مراقب بازگشت راديكالها و افراطيون، آن هم به پشتيباني و تحريك بيگانگان در سپهر سياست ايران باشند.
آنچه در همايش به اصطلاح اصلاحطلبان جوان در شهركرد گذشت يك زنگ خطر براي ظهور فتنه جديد و يا بازسازي فتنه قديم است.
محمدرضا خاتمي، دبيركل حزب منحله مشاركت در اين نشست مطالبي گفته كه نشان ميدهد در سبيل "خودمعصومپنداري" دستاندركار احياي فتنه است. او در اين همايش دوباره بر طبل تقلب و دستكاري آرا كوبيد و گفت: "نبايد فراموش كنيم اگر ما امروز اينجا هستيم، مرهون پايداري، صبر و ايستادگي صدها نفري هستيم كه براي اينكه بزرگترين انحرافات در تاريخ انقلاب را از بين ببرند و آن دستكاري در آراي مردم بود ايستادند و مقاومت كردند." (سايت ضدانقلابي كلمه 23/6/92)
وي از تبهكاران اغتشاشات سال 88 كه اكنون در حبس و حصر هستند، دفاع كرد و اين نشان ميدهد كه آنها برگشتهاند به نقطه اول شروع فتنه.
او به اين هم بسنده نكرد؛ گريست و جماعت را به گريه انداخت تا يك نمك و فلفلي هم به اين شور جديد، به قول خود، بيفزايد.
به جناب آقاي محمدرضا خاتمي و اخوي بزرگوارش كه اين روزها در برخي ميتينگهاي سياسي همين حرفها را ميزنند، بايد گفت: اخوان محترم! يك انتخابات سالم با رعايت ادب و آداب مردمسالاري ديني برگزار شده است. جريان فتنه در اين انتخابات نامزدي نداشته است تا پيروزي و شكست آن را محك بزنيم. جريان رقيب فتنه در سال 88 هم نامزدي در اين انتخابات نداشت تا توفيق و يا عدم توفيق آن را محك بزنيم.
رقباي آقاي روحاني هيچكدام، جريان رقيب فتنه در سال 88 را نمايندگي نميكردند و بعضا در مناظرات، نقد خود را از عملكرد برخي در گذشته بيپرده ميگفتند.
آقاي روحاني هم خود تصريح داشته كه مستقل پا به عرصه رقابت گذاشته و نامزد جريان و گروه خاصي نيست و تصريح نموده كه نامزد اصلاحطلبان نيست.
او شعارش را اعتدال قرار داد تا فاصله خود را با افراطگريهاي سال 88 اعلام نمايد. او بر اميد تكيه كرد تا بر طبل نااميدي (كه اصلاحطبان در اغتشاشات سال 88 بر آن ميكوبيدند و رفع نااميدي را در تسليم كشور به غرب معرفي ميكردند) كوبيده نشود.
اصلاحطلبان وقتي وزير ارشادشان را به بيبيسي فرستادند تا با يك لشكر روزنامهچي پناهنده و فراري، عليه ملت بشورند بايد تا ابد سرافكنده باشند. چرا اين روزها سرشان را بالا گرفتهاند و از پيروزي و شكستي سخن ميگويند كه بافته ذهن آنهاست؟
آنها بايد با ملت همراه شوند و راه اعتدال را بپيمايند نه اينكه بر طبل فتنه بكوبند. ملت به آنها اجازه بازتوليد فتنه را نميدهد.
مسئولان نظام بايد هوشيار باشند عدهاي در تلاشند. بين اصلاحطلبان و ساختارشكنان پيوند ايجاد شود. هيچ تنبهي در ادبيات سياسي آنها ديده نميشود. آنها ميخواهند از سران فتنه قهرمان بسازند. آنها بايد بدانند خيانتهاي سران فتنه به ملت و كشور را با آب هفت دريا هم نميتوان شست!
آنها نبايد طوري سخن بگويند كه عصمت دارند و هيچ گناه سياسي را در اغتشاشات سال 88 مرتكب نشدهاند.
آنها بايد دست از "خودمعصومپنداري" بردارند، شايد مردم از گناهان سياسي آنها درگذرند.
خودمعصومپنداری نمك و فلفل جدید خاتمی
محمدكاظم انبارلویی
۱۳۹۲/۶/۲۵