به گزارش نما سایت بی بی سی فارسی نوشت:
بخشی از این غافلگیری به حضور گسترده مردم پای صندوقهای رای مربوط میشده، بخشی دیگر به نتایج آراء و بالاخره مورد سوم رفتار برگزارکنندگان در خواندن آرای رایدهندگان بوده که بخشی از ناظران را شگفت زده کرده است. در مواردی که تصور میشد حضور مردم، بویژه گروههای ناراضی، پای صندوقها کم باشد و مثلا گروههای کثیری از طبقه متوسط انتخابات را تحریم کنند، مشارکتی پرشور صورت میگرفت. در مواردی هم که تصور میشد حکومت پیشاپیش برنده انتخابات را تعیین کرده و نتیجه انتخابات مشخص باشد چنین نمیشد و نامزدی که در برابر نامزد نهادهای قدرت قرار میگرفت با میزان آراء بسیار بالا پیروز انتخابات اعلام میشد.
تکرار پیاپی اشتباه محاسبه ناظران در پیشبینی رفتار انتخاباتی رایدهندگان در ایران موجب شده است تا برخی از همین ناظران، که پیشبینیهایشان معمولا غلط از آب در میآید، رفتار انتخاباتی مردم ایران را غیرقابل پیشبینی ارزیابی کنند. برخی هم پا را از این فراتر گذاشتهاند و رایدهندگان ایرانی را هیجانی و احساساتی توصیف کردهاند که تحت تاثیر امواج انتخاباتی قرار میگیرند.
درباره دلایل قابل پیشبینی بودن رای ایرانیان چند عامل اصلی برجسته هستند:
اینکه در فضای سیاسی دو دهه اخیر در ایران، یعنی پس از بیثباتی دهه نخست پس از انقلاب، انتخابات، به عنوان یک نهاد سیاسی، هیچگاه تعطیل نشد و نظام جمهوری اسلامی همواره بر برگزاری و رقابتی بودن انتخابات، بویژه انتخابات ریاست جمهوری، تاکید داشته است. این بدان معناست که پس از رد صلاحیتها همواره در هر انتخابات سرانجام دو یا چند نامزد باقی ماندهاند که بتوانند دو طیف اصلی رقیب در عرصه سیاسی در جامعه ایران، یعنی تحولطلبان از یک سو و حافظان نظم موجود از سوی دیگر، را نمایندگی کنند.
مداخله شورای نگهبان در رد صلاحیتها هیچگاه موجب آن نشد تا نامزدهای منتقد درون نظام نتوانند گفتمان تغییر را به پیش ببرند و ناراضیان را به وارد شدن در عرصه انتخاباتی و پیشبرد راهبرد اصلاحطلبانه در تغییر بافت سیاسی امیدوار و متقاعد سازند.
از انتخابات سال ۱۳۷۶ به این سو، شاهد آن بودهایم که شکاف سیاسی میان تحولطلبان و حافظان نظم موجود در ساختار سیاسی ایران همواره و در هر انتخابات ریاست جمهوری تکرار شده است که در همه آنها حدود ۷۰ درصد جامعه همواره به نامزد و یا نامزدهایی که با برنامه تغییر پا به عرصه گذاشتهاند رای دادهاند. این صفآرایی در انتخابات سالهای ۱۳۷۶ و ۱۳۸۰، که هر دو به پیروزی چشمگیر محمد خاتمی انجامید، به وضوح قابل آشکار بود. همچنین در دور اول انتخابات سال ۱۳۸۴ با وجود مشارکت ضعیف ۶۲ درصدی مردم، چهار نامزد طیف اصلاحطلب و میانه (معین، کروبی، مهرعلیزاده و هاشمیرفسنجانی) مجموعا نزدیک به ۶۰ درصد آراء ماخوذه را بدست آوردند.
گروههای وسیع تحولطلب، در این سالها روش رفرمیستی را برای حصول مطالبات خود برگزیدهاند. ایجاد تغییر از طریق روشهای قانونی، گام به گام و مدبرانه، بویژه شرکت در انتخابات، اصلیترین اقدام دستجمعی این گروهها برای ایجاد تحول سیاسی بوده است. روی آوردن به روشهای رفرمیستی، به ماهیت مدرن و متمدن این گروهها و خصلت متمدنانه مطالبات آنها مربوط میشود که از طریق قانونی و به روشهای صلحجویانه قابل دستیابی هستند. گروههای تحولطلب در این سالها نشان دادهاند که چنانچه کمترین امکان برای ایجاد تغییر از طریق صندوقهای رای نصیب آنها شود با رویکردی هوشمندانه و پراگماتیستی وارد صحنه میشوند و در تعاملی سازنده با نهادهای قدرت مطالبات خود را دنبال میکنند.
رفتار انتخاباتی این گروهها در انتخابات اخیر اوج تدبیر و پراگماتیسم را در طبقه متوسط ایران نشان داد که با کمترین ابزار توانست در کوتاهترین زمان ممکن بزرگترین انسجام اجتماعی را شکل دهد و بدون سازماندهی و تشکیلات به تصمیمی جمعی دست یابد. تحولطلبان توانستند، پس از آنکه یک یک گزینههای آنها حذف شدند، در دو سه روز مانده به انتخابات در حمایت از تنها نامزد باقی مانده اجماعی مثال زدنی را شکل دهند و نامزد مورد نظر خود را با ۵۱ درصد آراء به مقام ریاست جمهوری برسانند.
چرا رفتار انتخاباتی ایرانیان، ناظران را شگفتزده میكند؟
طی دو دهه اخیر با نهادینه شدن انتخابات عمومی در عرصه سیاسی ایران یكی از مباحث مهمی كه همواره در ارتباط با آن مطرح بوده رفتار انتخاباتی رایدهندگان بوده كه در بسیاری موارد ناظران را غافلگیر و شگفتزده كرده است.
۱۳۹۲/۷/۱۳