انتخابات 2014 ریاست جمهوری ترکیه باتمامی فراز و نشیب های خود دیروز به پایان رسید و رجب طیب اردوغان مرد کهنه کار این روزهای سیاستمداران در آنکارا به هدف خود رسید.
اگرچه اردوغان برای این پیروزی راهی بسیار سختی را طی نمود ولی آنچه مسلم بود اینکه موفقیت او با آرای زیر 60 درصد شاید کمی دور انتطار بود چرا که در کلیه انتخابات های قبلی حزب عدالت و توسعه ارایی بالا داشت ولی این بار این موازنه تا حدود زیادی تغییر کرد.
برای درک بهتر این شرایط لازم است به دو جنبه کلی حرکت جامعه ترکیه در دهه اخیر دقتی دوباره کنیم تا متوجه شویم چرا چنین سرنوشتی برای اسلامگرایان متجدد این کشور رقم خورده و ایا این فرایند محصول اقدامات خود آنهاست یا اینکه عوامل بیرونی در این فرایند موثر بوده است.
در فضای داخلی، اردوغان از ابتدای قدرت گرفتن در ترکیه بر فضای اجتماعی و اقتصادی تمرکز کرده و توانست به موفقیت های خوبی دست یابد بگونه ای که مردم ترکیه با مقایسه وضع مالی و اقتصادی خود نسبت به گذشته به سیاستهای حزب عدالت و توسعه روی خوش نشان داده و در چندین انتخابات با رای بالا این اقبال را نشان دادند.
در عین حال برنامه ریزی برای پیوستن به اتحادیه اروپا و برخی تغییرات در مناسبات قدرت در داخل کشور مثل کاهش نقش نطامیان، آزادی فضای رسانه ای و ارتباطات اجتماعی تعریف شده در کنار وضعیت نسبتا خوب مالی مردم زمینه ذهنی خوبی برای آک پارتی فراهم ساخت.
درکنار آن بسط روابط بین المللی و منطقه ای و داشتن یک دستور العمل مشخص بنام طرح "عمق استراتژیک" که توسط داوود اوغلو با هدف گسترش نفوذ ترکیه در منطقه طراحی شده بود و میانجیگری فعال آنکارا در تحولات منطقه ای، همه از لوازم ارتقا جایگاه این کشور بود.
نمودار حرکت جهشی حزب عدالت و توسعه در ترکیه تا تحولات سوریه در مجموع صعودی بوده ولی همزمان با بحران سوریه و چرخش تمام قد دولتمردان آنکارا در این زمینه، ناگهان همه پل های گذشته بتدریج تخریب شد بگونه ای که بحران سوریه و حواشی آن و بدنبالش مسائل مرتبط با این موضوع و فوران تاثیرات این مناقشه اغاز منحنی افول تیم اردوغان را فراهم ساخت.
تحولات سوریه و سوگیریهای تعجب برانگیز دولت ترکیه هرچه جلوتر رفت، فاصله دولت و ملت را شتاب بخشید،جسارت کافی به مخالفان داد و ارتباطات دولت با همسایگان را بدلیل حساسیت این مواضع با کاهش مواجه ساخت تا آنجا که این موضوع به دستمایه اصلی رقابت های انتخاباتی هم کشیده شد.
این موضع در طول سه سال بحران سوریه به کاهش اعتبار و محبوبیت رهبران عدالت و توسعه انجامید و قدرت لازم را به مخالفان چند رنگ آنها داد تا خود را برای رقابتی نفس گیر آماده نمایند همان رقابتی که با درگیری میدان گزی شروع شد و با چالش های اجتماعی، قضایی و حتی سیاسی جماعت گولن و فشارهای مخالفان و موضوعاتی مثل مسئله کردها ادامه یافت و درنهایت هم با عناوینی همچون حکومت خودکامگان در ترکیه تداوم یافت.
پایان سخن اینکه رای حدود55 درصدی اولین رئیس جمهوری که در ترکیه با رای مستقیم مردم انتخاب شده اگرچه شاید به دلایلی همچون تازه بودن نحوه رای گیری و یا عدم اشنایی مردم باشد ولی آنچه مسلم است اینکه روند نزولی حزب عدالت و توسعه در ترکیه با بحران سوریه گره خورده ولی با تحولات داخلی این روند شتاب گرفته ولی آنچه حیاتی بوده اینکه با وجود همه این عوامل باز هم اردوغان توانسته رای لازم را بدست آورد که این هم نشان مهمی از تدابیر دولت در گذر زمان بوده است.
اما نکته مهمتری که قابل دقت و تامل است، سخنان اردوغان در جمع هواداران پس ازپیروزی است که بر آشتی ملی و رفاقت با رقبا و رئیس جمهور همه ترکیه خواندن خود تاکید کرد و این نوع بیانات نشان می دهد او دریافته که در مسیر سختی قرار گرفته و برای خروج می بایست فکر عاجلی نماید و گرنه رویای ده سال حضور درکاخ چانکایا هرگز تعبیر نخواهد شد.
نسبت سوریه با رأی اردوغان
حسن لاسجردی
۱۳۹۳/۵/۲۰