هنوز غبار فتنه کامل فروکش نکرده بود که با رئیس یکی از دانشگاههای بنام در حوزه تربیت استراتژیست درباره جنگ نرم گفتگویی داشتم.
در حاشیه گفتگو او به مطالبه امام خامنهای درباره ضرورت تاریخ نگاری انقلاب اسلامی اشاره کرد و گفت: «در کتابخانه دانشگاه ما به خاطر ضرورتی که در پایان نامه نویسی هست، بایگانی کاملی از آثار منتشر شده درباره تاریخ انقلاب وجود دارد. کتبی که درباره تاریخ انقلاب به صورت تخصصی، مثلا سازمان منافقین وجود دارد را وقتی بررسی میکنیم میبینیم حجم تولیدات دشمن چندین برابر وفاداران به انقلاب اسلامی است. این یعنی الگوی انقلاب اسلامی در آیندهای نزدیک به صورتی تحریف شده پیش روی محققین و نظریه پردازان قرار خواهد گرفت.»
اگرچه سالها پیش از فتنه ۸۸ به فکر ضرورت تدوین تاریخ انقلاب افتاده بودیم، اما تشابه باور نکردنی برخی اقدامات در ایام فتنه؛ حتی انتخاب روزهای خاص برای شرارت علیه جمهوریت نظام؛ سبب شد که بازخوانی آن حوادث را ضروریتر ارزیابی نمایم. خاصه آنکه واقعیت تلخ خلأ اسناد و تاریخ نگاری در حوزه رفتار گروههای ضد مردمی در ابتدای انقلاب اسلامی بسیار نگران کنندهتر است و آنچه در گام اول پیش روی هر پژوهشگری قرار میگیرد، حجم گسترده تولیدات وابستگان به تشکیلات جهنمی منافقین یا دیگر دشمنان انقلاب اسلامی در برابر حجم کمتری از آثار جبهه انقلابی است.
این دغدغه منجر به همفکری نگارندگان کتاب – بنده و پژوهشگر پرتلاش آقای روزی طلب – و ترسیم خط سیری از وقایع ضروری برای بازخوانی گردید. خط سیری که ابتدا در ویژه نامههای رمز عبور روزنامه ایران پیگیری شد و پس از مدتی کوتاه تبدیل شدن آن به کتاب ضروری دانسته شد. برادر عزیزم آقای روزی طلب در انجام این وظیفه انقلابی بسیار موفقتر بود و با انتشار آثاری همچون «سخره سخت»، مشارکت در کتاب «شاهد عینی» و... پیش افتاد.
«پرونده مسکوت» یکی از قطعات پازلی است که باید به تصویر کشیده میشد تا در کنار دیگر قطعات قرار گیرد و چشم اندازی صحیح از واقعیات تاریخی انقلاب اسلامی را ترسیم نماید. این کتاب به بررسی یکی از پیچیدهترین عملیاتهای نفوذ دشمن در ارکان امنیتی کشور پرداخته است؛ پرونده انفجار نخست وزیری. رخدادی که میتواند بازخوانی آن آینه عبرتی برای آینده انقلاب اسلامی و نیز مردم خروشیده در «بیداری اسلامی» باشد.
«مسعود کشمیری» فردی که تا بدانجا جلب اعتماد کرده بود کهگاه دو دستگاه امنیتی برای جذب وی مناقشه داشتند، در پروندههای متعددی نقش محوری دارد. او در همان روزهای اول انقلاب با حکم مسئول دفتر بازرگان دسترسی گستردهای به اسناد سری پیدا کرده و اقدام به خارج نمودن آنها مینماید. اخلال در روند رسیدگی به متهمان کشتار مردم در ۱۷ شهریور و طرح جوش، محوریت در ممانعت از انهدام رادیو منافق در قالب همکاری برای طراحی عملیات و نیز ایفای نقش در سقوط جنگنده ارتش در این عملیات، ایفای نقشی قابل تأمل در پرونده کودتای نوژه (که مستلزم پژوهشی جداگانه است)، حضور در رسیدگی به پرونده جاسوسی سعادتی و... بخشی از کارنامه کشمیری قبل از آخرین عملیات او است. اما نفوذ در عالیترین نهاد امنیتی و ترور ۳ تن از اصلیترین مقامات کشور - رئیس جمهور، نخست وزیر و رئیس شهربانی – در حین جلسهای مهم برای تأمین امنیت کشور در اوج التهاب آفرینیهای منافقین؛ به تنهایی برای اهمیت داشتن بازخوانی کارنامه وی کافی است. موضوعی که از جهات مختلف همچون همکاران در نوردیدن پلههای صعود به این مقام، پشتیبانان در خروج سالم وی از کشور - همچون ماجرای جنازه سازی برای وی و اعلام شهادت او برای خروج موفق – و سنگ اندازی در روند رسیدگی به پرونده و عدم کشف ردههای سازمانی همکار با وی – به ویژه با در نظر گرفتن فرضیه وجود نفوذی بالاتری که با تداوم حضور او انجام عملیات توسط کشمیری و حذف او از جایگاه ویژهاش آسیبی به دسترسی منافقین به این سطح از اطلاعات نمیزده است- نیازمند موشکافی است.
در این کتاب که متکی بر ۱۲ سال پژوهش، سندخوانی، بررسی مطبوعات وقت، گفتگو با شاهدان، متهمان، ضابطان قضای و دیگر کسانی است که حاوی اطلاعاتی در این زمینه بودهاند؛ سعی ما به ارائه روایتی مستند؛ با نگاهی صرفا پژوهشی و نه قضاوتی و حقوقی بوده است. روایتی که آن را مبرا از خطا نمیدانیم و از نقد منتقدان استقبال کرده و اطلاعات جدید برای اصلاح و بهبود آن را با اشتیاق پذیرا خواهیم بود.
خبرگزاری دانشجو