علی صفاری- یکی از ابعاد مهم زندگی امام باقر (ع) جهاد و نهضت علمی حضرت بود. این بُعد از آن جهت اهمیت دوچندانی برای جامعه امروز ما دارد که در آن دوره امکان مبارزه مسلحانه نبود لذا حضرت به جنگ و جهاد در صحنه علم و فرهنگ اقدام کرد. امام به جای مبارزه در میدان –که امکانش مهیا نبود- اقدام به ایجاد نهضت نرم افزاری و مبارزه فرهنگی نمودند و در همین راستا بحث تولید علم را مطرح کردند که از جمله نیازهای جامعه امروز ما است.
احادیث امام، مبنای علم ما
حضرت دستور دادند کتابت احادیث از سر گرفته شود. این در حالی بود که حدود یکصد سال با این کار مقابله میشد. امام روایات فراوانی نیز در زمینههای سیاسی، اجتماعی، حقوقی، عبادی، تفسیر، عقاید و اخلاق بیان فرمودند مبنای علم ما را تشکیل میدهد. حتی شاگردان امام هر یک مکتبهای دیگری را اداره میکردند و مکاتب فقهی اهل سنت، مالک، شافعی و ابوحنیفه از درس و مکتب امام محمد باقر (ع) بهرهمند میشدند.
پایه گذاری علم اجتهاد
پایه علم فقه، علم اصول است. به واسطه این علم، امکان استخراج و استنباط احکام شرع از لابلای منابع دینی (کتاب و سنت) فراهم میشود. لذا اجتهاد، متوقف بر این علم است. همه علمای شیعه معتقدند که حضرت باقرالعلوم (ع) موسس علم اصول است. امام قواعد اصولی را برای نخستین بار به شاگردان آموخت و دروازه اجتهاد احکام از منابع را به روی دانشمندان اسلام گشود. قواعدی همچون استصحاب، قاعده تجاوز، قاعده فراغ، قاعده نفی ضرر، علاج تعارض بین اخبار و غیره که امروز علم اجتهاد بدون این قواعد ممکن نیست. همه این قواعد بر پایه روایات رسیده از امام درون مایه تأسیس قاعدهای بزرگ در اصول فقه قرار گرفت و آن را مبنای قواعد اصولی قرار دادند.
مبارزه با روشهای غلط فقهی
ماجرای اجتهاد به همین جا خاتمه نیافت. پس از گشوده شدن باب اجتهاد، عدهای به دنبال پی گیری روشهای غلط اجتهادی از طریق قواعدی مانند قیاس و استحسان افتادند و استنباط احکام شرعی را با خطری جدی روبرو کردند وگاه به مخالفت با نصّ کتاب و سنّت و سیره رسول خدا (ص) برخاستند. ابوحنیفه یکی از این دانشمندان بود که فتاوایی بر پایه گمان و سلیقه خود داد. بخشی از تلاشهای امام باقر (ع) در این زمینه و برای زدودن این شیوه و بهکارگیری کارکردهای صحیح اجتهاد بود.
حضرت میفرمود: «سنّت رسول خدا قیاس بردار نیست، چگونه میتوان قیاس را ملاک (استنباط حکم) قرار داد، در حالی که در دوران قاعدگی، بر زن قضای روزه واجب است، ولی قضای نماز واجب نیست؟»
مبارزه با اسرائیلیات
حضرت همچنین در سه موضع مختلف به مبارزه با انحرافات پرداخت. یکی از گروههای اثرگذار بر فرهنگ آن روزهای جامعه اسلامی، یهودیان بودند. البته عدهای از آنها به ظاهر اسلام آورده و برخی نیز به دین سابق خود باقی مانده بودند. اینها در بین مردم پراکنده بودند و مرجعیت علمی قشری از ساده لوحان را بر عهده داشتند. روایات جعلی بسیاری را همین گروه در بین مردم رواج دادند که در منابع روایی ما به «اسرائیلیات» معروف است. مبارزه با این فرهنگ سازی دشمن و القائات سوء فرهنگی بخش مهمی از برنامه ائمه طاهرین (ع) به خصوص امام باقر و امام صادق (ع) را به خود اختصاص داده بود. انحراف دوم به افکار غلط و انحرافی غالیان باز میگشت. برخی از آنها اخبار اهل بیت را دستکاری مینمودند، چیزهایی را به امام (ع) نسبت میدادند که نفرموده بود، غلوّ میکردند و حتی آن بزرگواران را تا حد الوهیت بالا میبردند. امام باقر (ع) در این زمینه به شیعیانش چنین توصیه فرمود: «شیعیان، میانه رو باشید تا غالی (تندرونده و افراط کننده) به شما برگردد و تالی (عقب مانده) به شما برسد. مردی از انصار پرسید: غالیان چه کسانی هستند؟ حضرت فرمود: مردمی که درباره ما چیزهایی میگویند و اوصافی را به ما نسبت میدهند که خود درباره خویش نمیگوییم و نسبت نمیدهیم. آنان از ما نیستند و ما هم از ایشان نیستیم. سپس فرمود: ما به خدا نزدیک نشویم، جز با اطاعت او. هر که مطیع خدا باشد، ولایت ما برای او سودمند است. هر که از فرمان خدا سرپیچید، ولایت ما برای او سودی ندارد. وای بر شما! فریب غالیان را نخورید، وای بر شما! فریب نخورید!» (بحارالانوار/ج۷۰/ص۱۰۱)
انحراف سوم به کج روی در مسائل کلامی و معارف اصول دین مربوط میشد. در زمان آن حضرت، بحثهای کلامی و القائات خوارج رواج یافته بود. حضرت باقر (ع) بسیاری از خطبههای امیرالمؤمنین (ع) در زمینه توحید و صفات الهی را نقل و شرح نمود و امام صادق (ع) یک دوره توحید برای مفضل بیان فرمود. حضرت مناظرات مختلفی با دانشمندان برگزار نمود و شبهات را پاسخ میگفت و نیز بحثهایی نظیر توحید در ذات الهی، عدم امکان مشاهده حسی خداوند، علم ازلی خداوند و... از جمله مسائلی است که امام به تبیین آنها میپرداخت و اعتقاد صحیح را بیان میفرمود.