به گزارش نما به نقل از بی باک، دنیاطلبی و قدرت طلبی جایگاه افراد زیادی را با خاک یکسان کرده و عزت و آبروی آنان را به باد داده است. میرحسین موسوی که روزگاری یک نیروی نسبتا انقلابی و مردمی محسوب می شد در سالهای اخیر راهی را در پیش گر فت که کم کم در مقابل مردم و انقلاب مردمی ایران قرار گرفت تا جایی که او دیگر هیچ جایگاه و آبرویی در بین مردم و نخبگان کشور ندارد و تنها بعنوان یک دیکتاتور قدرت طلب از او یاد می شود با اینکه گذری بر سخنان گذشته وی نشانگر انحرافات بیش از حد امروزش میباشد.
روزنامه اطلاعات در تاریخ 23 مهر 1360 در صفحه 19 خود درباره یک مصاحبه موسوی با نیویورک تایمز نوشت: میرحسین موسوی وزیر امور خارجه کشورمان در مصاحبه ای با نیویورک تایمز در پاسخ به این سوال که جمهوری اسلامی ده ها هزار نفر را اعدام کرده است گفت: اصولا اگر ما می خواستیم چنین کشتارهایی انجام بدهیم صد در صد شکست می خوردیم و این شایعه ای بیش نیست.
وی ادامه داد : هر کس در ایران مجازات شود بلافاصله مشخصات او جرائم و تمام ویژگی هایش اعلام می شود ، در رژیمی که مطابق رقم شما آدم بکشند مردم آن کشور نمی توانند بیایند و در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کنند و نسبت به سابق آراء بیشتری به رئیس جمهوری جدید بدهند و عملا چنین کشتاری مردم را از صحنه سیاسی خارج می کند و در صورتی که ما روز بروز مواجه با گسترش شرکت مردم در امور سیاسی هستیم .
تحریف اخبار ایران در رسانه های خارجی
موسوی اظهار داشت : متاسفانه مسائل ایران را آژانس های خبری بین المللی و دیگر رسانه ها در اروپا و آمریکا قلب شده منعکس می کنند که حتی مشکلاتی را هم برای خود آنان در ایران به وجود آورده است. برای مثال اخبار ایران توسط خبرگزاری رویترز را نام برد که ظرف یک ماه در 40 مورد اخبار ایران را قلب کرده است .
سکوت موسوی در طول فتنه 88 و در مقابل رسانه های دروغ پراکن یک دلیل عمده داشت و آن این که دروغ گویان به نفع او دروغ می گفتند و در یک کلام با او هماهنگ بودند! ادعای تقلب در انتخابات که از سوی موسوی مطرح شد و رسانه های دروغ پراکن آن را تعقیب و بر آتش فتنه دمیدند در این راستا می تواند مورد ارزیابی قرار گیرد.
وزیر امور خارجه کشورمان همچنین گفت: انقلاب ایران متکی به نیروهای خارجی نیست و در این انقلاب یک خط اساسی وجود دارد که توده های مردم به آن عقیده دارند و گروهی به خاطر انحصار طلبی و در دست گرفتن قدرت از راه اسلحه خواستند در برابر این حرکت بایستند و مسلم است که در مقابل کشتار زن و بچه رئیس جمهور و نخست وزیر انقلاب ما نمی تواند ساکت بماند و ما برای حفظ و حراست انقلاب خود حاضریم بیش از آن چه شهید داده ایم قربانی بدهیم و ترجیح می دهیم که مبارزه ادامه یابد تا این انقلاب بماند و برای استمرار انقلاب طبیعی است که هرگروه و یا دسته ای بخواهند با حرکت مسلحانه در مقابل انقلاب بایستند از بین خواهند رفت و این پدیده ای طبیعی در مقابل انقلاب عظیم اسلامی ایران است .
تسخیر لانه جاسوسی به حذف خط آمریکا به صورت طبیعی منجر شد
وی در پاسخ به سوالی در زمینه تسخیر لانه جاسوسی آمریکا نیز گفت: عمق تسخیر سفارت آمریکا و معنای آن شاید سالها به طول انجامد تا در جهان غرب احساس شود به طور کلی مسئله گروگان گیری به دلیل عملکرد نادرست سفارت آمریکا در ایران صورت گرفت و همان طوری که امام خمینی فرمودند شروع یک انقلاب دوم بود و عملا بعد از آغاز این مرحله از انقلاب هست که ما می توانیم دقیقتر هویت اصلی و اسلامی خودمان را احساس بکنیم و دقیقا بعد از این عمل است که ما احساس می کنیم دیگر خرگوش آزمایشگاهی در زیر تیغ مستشرقین و دانشمندان غربی و تمدن غربی نیستیم و بعد از این عمل است که ما چشم در چشم قدرت های بزرگ می اندازیم و احساس می کنیم ما نیز می توانیم راجع به تمدن های دیگر و قدرت های دیگر به قضاوت بنشینیم و در مورد آن ها ارزش گذاری و ارزیابی بکنیم .
وی گفت : اتفاقات سیاسی که بعد از گروگان گیری در ایران به وجود آمد منجر به برکناری طبیعی جناح متمایل به آمریکا در ایران شد و این یکی از نتایج گروگان گیری است.
موسوی همچنین گفت : در صورتی که سفارت خانه های ما در کشورهای دیگر همان کاری را بکنند که سفارت آمریکا در ایران می کرد ما به مردم این کشورها حق می دهیم که با سفارتخانه ما همان کاری را بکنند که ما با لانه جاسوسی آمریکا کردیم .
سید روح الله امین آبادی از پژوهشگران کشور در اینباره نوشت: درباره تغییر نظرات میرحسین موسوی تاکنون چندین بار سخن گفته ایم از آمریکا ستیزی او تا گرایش شدید غربی و آمریکایی وزیر خارجه و نخست وزیر دهه 60 در طول دهه 80 و سال های گذشته ...امروز به بخش دیگری از اظهارات او می پردازیم ، موسوی می گوید رسانه های غربی با تحریف وقایع و روی دادهای ایران دست به تحریف و قلب حقایق می زنند و در نتیجه چنین رسانه هایی باید تعطیل شوند.
چنین سیاستی از سوی رسانه های خارجی به ویژه رسانه های آمریکایی ، انگلیسی و در یک کلام غربی در طول فتنه 88 به شدت تعقیب می شد ولی حتی یک بار موسوی در اعتراض به این رسانه ها سخن از آن نگفت که چرا دروغ پراکنی می کنید ؟!
سکوت موسوی در طول فتنه 88 و در مقابل رسانه های دروغ پراکن یک دلیل عمده داشت و آن این که دروغ گویان به نفع او دروغ می گفتند و در یک کلام با او هماهنگ بودند ! ادعای تقلب در انتخابات که از سوی موسوی مطرح شد و رسانه های دروغ پراکن آن را تعقیب و بر آتش فتنه دمیدند در این راستا می تواند مورد ارزیابی قرار گیرد و در ادامه دروغ های بزرگی که سخن از ده ها کشته در جریان درگیری های پس از انتخابات به میان می آورد و بلافاصله این دروغ ها در رسانه های داخلی جریان فتنه بازتاب گسترده ای پیدا می کرد.
اگر تحریف حقایق در سال 1360 از سوی رسانه های غربی به نفع گروهک منافقین صورت می گرفت این رویکرد در طول فتنه 88 به نفع حامیان موسوی و در یک کلام فرقه سبز تعقیب و پیگیری می شد.