از ملاعلی كنی تا محمدرضا مهدوی‌كنی

محمدكاظم انبارلویی

كن، علماي بزرگي به خود ديده است كه برجسته‌ترين آنها در تاريخ معاصر مرحوم حاج‌ملا علي‌كني است. هم او كه در جريان قرارداد ننگين بارون ژوليوس رويتر در مقابل ناصر‌الدين‌شاه ايستاد و تا لغو آن مقاومت كرد.
امتيازي كه استخراج همه معادن كشور، استفاده از جنگل‌ها، اجازه تاسيس شعب پست و بانك، احداث خطوط تلگراف در همه نقاط ايران و بالاخره امتياز ايجاد راه‌آهن را به يك انگليسي مي‌داد كه برخي اين امتيازات را معادل فروش كل مملكت مي‌دانستند!
شاه‌ قاجار و صاحب منصبان از ملا علي كني حساب مي‌بردند و تا موقعي كه او زنده بود شاه جرات نكرد امتياز توتون و تنباكو را كه قراردادي ننگين‌تر از قرارداد رويتر بود، به انگليسي‌ها بدهد.
مرحوم اسدالله پدر آيت‌الله مهدوي‌كني يك كشاورز مومن بود و از دسترنج كشاورزي، فرزندانش از جمله محمدرضا را بزرگ كرد و همواره با ذكر رشادت‌هاي حاج‌ملا علي كني براي پسرش، او را الگوي يك روحاني مبارز، باسواد، روشنفكر و سياسي معرفي مي‌كرد. اسدالله سال 54 رخ در نقاب خاك كشيد. آن هنگام آيت‌الله مهدوي‌كني در حال وهواي تبعيد و زندان و شكنجه در زندان‌هاي شاه بود. پدرش نمي‌دانست او بزودي يكي از 6 و 7 نفر اعضاي شوراي انقلاب اسلامي خواهد شد تا يك انقلاب بزرگ را در ابعاد جهاني مديريت كند.
اگر ملا علي‌كني با تهديد دربار و بسيج مردم كار خود را پيش مي‌برد و جلوي استبداد و استعمار مي‌ايستاد، آيت‌الله محمدرضا مهدوي‌كني با تاسي به آن بزرگوار اساسا تاج و تخت شاهنشاهي را به رهبري امام (ره) هدف قرارداد و آن را پايين كشيد.
او در كسوت مجتهد جامع الشرايط در تهران نقش‌آفريني مي‌كرد.
براساس وقفنامه موقوفات مروي بايد كسي متولي موقوفات باشد كه مجتهد جامع‌الشرايط باشد. امام(ره) در اوايل انقلاب وقتي از او خواستند براي موقوفات مروي كسي را برگزيند، آيت‌الله مهدوي‌كني را برگزيد. آيت‌الله مهدوي كني همانند ملاعلي كني يك فقيه آگاه، مجتهد، حكيم و فيلسوف بود. آيت‌الله مهدوي‌كني يك روشنفكر برجسته و آگاه به مسائل زمان و خطوط سياسي زمان خود بود. همراهي او با نهضت امام خميني (ره) و وفاداري او به مكتب امام (ره) مثال‌زدني است.
آيت‌الله مهدوي‌كني رنج تبعيد و طعم تلخ شكنجه‌هاي قرون وسطايي دوران پهلوي را با گوشت و پوست خود چشيده بود.
او جريان نفاق را با همه پيچيدگي‌هايش در درون زندان و بيرون از زندان درك كرده بود و با آگاهي و درك درست، فتواي نجس پاكي را در زندان به همراه علماي مبارز درون زندان امضا كرده بود. هرچند برخي از آنها تا پايان عمر بر اين فتوا استقامت نكردند و كارنامه سياسي خود را با همگرايي با جريان انحراف و نفاق، نجس و آلوده ساختند. او در ميان امتحان پس‌داده‌ها شاخص و شاهد بزرگ است.
آيت‌الله مهدوي‌كني پس از پيروزي انقلاب در راس اصيل‌ترين نهاد برخاسته از ملت يعني كميته‌هاي انقلاب اسلامي قرار گرفت و جريان تصفيه ضدانقلاب و برقراري آرامش در كشور را مديريت كرد. او شراره‌هاي آتش كفر، نفاق و الحاد را در اوايل انقلاب كه دست‌اندركار تجزيه كشور بودند خاموش كرد و اولين كسي بود كه با كشف جريان خطرناك مهدي هاشمي به رهبران جمهوري اسلامي هشدار داد و پنج سال قبل از كشف جنايات مهدي هاشمي و بركناري قائم‌مقام رهبري در يك سخنراني در شب ميلاد امام زمان(عج) در كازرون اعلام كرد؛ «يك خاكريز دشمن در اصفهان است كه فقط امام امت مي‌تواند آن را فتح كند!» محمدرضا مهدوي كني با آن دانش وسيع فقهي با ملكه عدالتي كه در پوست و گوشت و استخوانش بود مي‌توانست برود قم و رداي مرجعيت به تن كند اما در تهران ماند و در خونين‌ترين و پرحادثه‌ترين رويدادهاي انقلاب نقش‌آفريني كرد. او در دولت شهيد رجايي نقش كليدي داشت و در جلسات شوراي امنيت ملي در كنار شهيد رجايي رئيس‌جمهور و شهيد باهنر نخست‌وزير به عنوان وزير كشور شركت مي‌كرد.
آن روز حادثه در هشتم شهريور 60 پس از اداي نماز ظهر و عصر و صرف ناهار، قدري استراحت مي‌كند، قرار بود در ساعت 2:30 دقيقه در جلسه شوراي امنيت ملي در نخست‌وزيري شركت كند. پنج دقيقه دير به جلسه مي‌رسد كه انفجار وحشتناك نخست‌وزيري رخ مي‌دهد. خداوند اراده فرمود او در آن انفجار نباشد تا بتواند 33 سال بعد از آن واقعه، انقلاب را ياري دهد.
او ماند تا رنج دوران را ببرد و خون دل‌‌ها براي وحدت علما و روحانيون، احزاب و گروه‌ها و همگرايي آنان با موازين امام و انقلاب بخورد. او ماند تا نگذارد منافقين قديم و جديد، انقلاب را به بيراهه ببرند و مانع شود انقلاب به دست ليبرال‌ها بيفتد. او تا آخرين لحظه حيات خود به فتواي نجس پاكي در حوزه سياست استوار بود اما همان‌ها كه از اصلي‌ترين امضاكنندگان اين فتوا بودند به آن پايبند نماندند و در ناباورانه‌ترين شكل ممكن در كنار منافقين، سلطنت‌طلبان، بهائيان، سرويس‌هاي امنيتي آمريكا و انگليس به روي مردم چنگ زدند و اقتدار نظام و امنيت ملي را به مخاطره انداختند و اهانت به امام و رهبري را برتابيدند!
او سنگ زيرين وحدت و همگرايي نيروهاي انقلاب بويژه پيروان خط امام و رهبري بود. تيزهوشي او در حوزه سياست باعث شد كه منافقين جديد و قديم نتوانند سر او كلاه بگذارند. او جلوي حزب شدن روحانيت مبارز را گرفت. آنها كه اين پرهيز را نداشتند انشعاب كردند و رفتند حزب تشكيل دادند، اما خيلي زود دچار انشعاب و انشقاق شدند لذا به سربازي جريان روشنفكري منحط و وابسته رفتند و دنباله‌رو آنان شدند. تا جايي كه در فتنه 88 روز 30 خرداد، سالروز اعلام علني جنگ منافقين عليه امام (ره)، به جنگ جمهوريت نظام آمدند و راي مشروع مردم را برنتابيدند.
امتيازات مرحوم آيت‌الله مهدوي‌كني را نمي‌توان فقط در چيره‌دستي او در حوزه سياست دانست. او با هوشمندي از همان اوايل انقلاب پاي در يك خدمت بزرگ انقلاب گذاشت و به تربيت كادرهاي علمي و اجرايي با استانداردهاي اسلامي پرداخت. در رژيم گذشته آمريكايي‌ها اقدام به تاسيس يك دانشكده مديريت كردند كه شعبه‌اي از هاروارد در تهران بود. قرار بود نخبگان را از هر رشته‌اي براي تربيت مديران سطح بالاي كشور در اين دانشكده گرد آورند كه عمر سلطنت كفاف نداد.
آيت‌الله مهدوي‌كني با تاسيس دانشگاه امام صادق(ع) و استقرار در همين محل دانشكده مديريت در رشته‌هاي حقوق، علوم سياسي، اقتصاد و مديريت به تربيت كادرهاي اجرايي كشور پرداخت و اولين دانشگاه اسلامي را تاسيس كرد. اكنون صدها تن از فارغ‌التحصيلان دانشگاه امام صادق(ع) در جاي جاي ميهن اسلامي در مسئوليت‌هاي مهم و كليدي نقش‌آفريني دارند. اين كار از ماندگارترين تلاش‌هاي آيت‌الله مهدوي است كه بايد قدر آن را بدانيم. چرا كه تا انقلاب برپاست از بركات اين تاسيس برخوردار است.
خبر رحلت اين عالم بزرگوار موجي از اندوه و تاسف را در ميان حوزه‌هاي علميه، دانشگاه‌هاي كشور، نخبگان سياسي و از همه مهم‌تر ملت انقلابي و مبارز ايران به وجود آورد.
او در حوزه سياست و فرهنگ در مقام «تاسيس» بود. همين او را از همه برجسته‌تر مي‌نمود. اما برجستگي او در تاسيس يك مكتب اخلاقي و انقلابي را نبايد ناديده بگيريم. همين او را از تعلق يك جناح فكري خارج مي‌كرد و به همين دليل مورد تكريم و احترام همه جناح‌ها و نحله‌هاي فكري جامعه بود.
همدردي همه شخصيت‌ها و بزرگان و احزاب و گروه‌ها در غم ارتحال و عروج ملكوتي آيت‌الله مهدوي كني نشانه درستي از اين مقام و مرتبت است. خداوند بزرگ او را بيامرزد و با پيامبر گرامي اسلام (ص) و ائمه معصومين، شهدا و صديقين محشور فرمايد.
قرار است فردا پيكر پاك او پس از تشييع در كنار مزار آيت الله ملا علي كني در حرم حضرت عبدالعظيم حسني ارام گيرد.

۱۳۹۳/۷/۲۹

اخبار مرتبط