مهری رنجبر ، خبرنگار اعزامی خبرآنلاین به توکیو: بازی که تمام شد ، کسی رمق راه رفتن هم نداشت. باخت بد به صربستان می توانست پایان راه باشد. صرب ها جشن صعود به المپیک گرفتند و سهم ما شد اما و اگر. صرب ها بهتر بودند اما آیا حق ایران ، اینچنین باختن بود؟ دو ست اول ، تیم ما باید برنده می شد اما انگار در امتیاز پایانی طلسم شدیم و برد از دست مان لغزید. هرچه بود اما فقط 30 دقیقه وقت در اختیار بازیکنان بود تا همه چیز را فراموش کنند. در کنفرانس مطبوعاتی بعد از بازی بود که خولیو ولاسکو گفت: به بازیکنانم 30 دقیقه زمان دادم تا به باخت با صربستان فکر کنند یا اگر دوت دارند برایش غصه بخورند. » بعد از حرف های او تیم سوار اتوبوس شد تا بازیکنان در هتل استراحت کنند. در طول مسیر ، بچه ها هر کدام شان روی صندلی های شان ولو شده بودند و افسوس می خوردند که چرا این طور شد. بزرگتر تیم اما یکباره داد زد و گفت:« بچه ها شک نکنید ، فردا ژاپن را می بریم. ما هستیم که سهمیه المپیک را می گیریم. » علیرضا ندای کاپیتان ایران ، اینگونه می خواست به تیمش انگیزه دهد. بازیکنان دیگر هم با خود زیر لب زمزمه می کردند. از پیروزی برابر میزبان و از صعود به المپیک. ژاپن را می شود برد حتی در خانه که چین همین کار را انجام داده است. فردا اما سالن متروپلی تن را ژاپنی ها به جهنمی برای ایران بدل می کنند اما بچه ها اگر المپیک می خواهند ، باید از این جهنم عبور کنند. این نکته ای بود که خولیو ولاسکو درست سر میز ناهار به بازیکنان گفت. نگاهی به ساعتش انداخت و با صدایی بلند توجه همه را به خود جلب کرد ؛« در کنفرانس مطبوعاتی گفتم ، بچه هایم 30 دقیقه وقت دارند تا باخت به صربستان را فراموش کنند. الان 5 دقیقه هم از زمانی که گفتم گذشته. پس دیگر نبینم کسی غصه باخت امروز را بخورد.» او که بالای سر فرهاد قائمی ایستاده بود. دستی بر سر یار جوانش کشید و ادامه داد:« از الان به فردا فکر می کنیم به بازی بزرگ با ژاپن. المپیک پیش روی ماست. اما خیلی سخت است ژاپن را جلوی طرفدارانش بردن. جلوی جمعیتی که در تشویق تیم شان یک لحظه هم درنگ نمی کنند. برایفردا آماده باشید برای یک نبرد بزرگ . پس پیش به سوی فردا.»
این گفته او چهره ها را مصمم کرد . بچه ها به هم نگاهی کردند و انگار انگیزه ای مضاعف گرفتند. سعید معروف نگاهی به بیرون انداخت گفت:« فقط خدا کند فردا باران نبارد.» نادی با تعجب پرسید :« چرا؟» و پاسور تیم پاسخ داد:« به استرالیا هم که باختیم داشت باران می بارید.» نادی خندید و گفت:« باران خیلی هم قشنگ است. ما فردا می بریم. المپیک سهم ماست!»
بچه های تیم ملی عصر بازی ژاپن را از نزدیک تماشا می کنند . تنها دلهره تیم برای بازی با میزبان ، مصدومیت زرینی است که هنوز شرایطش مشخص نیست. پزشک تیم می گوید تا شب باید منتظر ماند و بعد درباره اش اظهار نظر کرد.
المپیک پیش روی بچه های ماست. آنها می خواهند تاریخ ساز شوند. ملتی چشم به انتظارشان است و برای شان دست به دعا برداشته.