بیشتر کسانی که در کار خرید و فروش آهنآلات و ضایعات هستند، درآمدهای متوسط 2 تا 5 میلیون تومان دارند. خیلیهایشان از جمعآوری نان خشک کارشان را شروع کردهاند و حالا سرمایهدارهایی هستند که انبار آهن دارند.
اقتصادنیوز با انتشار این گفتوگو، نوشت: یک مسیر راست را مدام بالا و پایین میرود و صدای خشدارش را پشت بلندگو ول میکند: "آهنآلات...آهنضایعات..." صدایش بم است و خشدار و چهرهاش آفتابسوخته. 24 ساله است و اهل کابل. میگوید 21 سال است که ساکن تهران شده اما هنوز هم نتوانسته تحصیلاتش را ادامه دهد. همه برادرانش در همین کار هستند. ضایعات و آهنآلات را از مردم میخرند و به قیمت روز میفروشند. برخیشان از همین راه انبار آهنی برای خود دست و پا کردهاند. یک سریشان هم بعد از مدتی بازگشتهاند کابل. کابل تا تهران را کردهاند مسیری برای آنکه خودشان را پیدا کنند. مثل علی که حالا به قدر خوردن یک چای، از انبارداران آهن میگوید و درآمدهای 80 میلیون تومانیشان؛ از خودش که متوسط دو تا پنج میلیون تومان در ماه، میشود عایدی داد زدن پشت بلندگوی وانت آبیرنگی که این روزها از پایین تا بالای خیابان را با آن طی میکند. دوست دارد درس بخواند اما پنج سالی است که میان ضایعات و آهن، ضایعات زندگیاش را زدوده و سرمایهای برای خود دست و پا کرده است.
پرسش- در این منطقه (حوالی خیابان قائم مقام) خرید و فروش ضایعات زیاد است؟
بله. این منطقه به دلیل تعدد واحدهای تجاری، خرید و فروش ضایعات بیشتر است. البته این به دلیل وجود ضایعات در این منطقه نیست. در خیابانهایی که بیشتر منازل مسکونی باشد، اعتراض بیشتری به صدای بلندگوی ضایعاتیها میشود. شهردار این منطقه کاری به ما ضایعاتیها ندارد. البته ما هم زیر نظر سازمان بازیافت هستیم.
پرسش- یعنی شما ساماندهیشده هستید؟
زیر نظر سازمان بازیافت کار میکنیم اما باری را که از مشتری میگیریم، با وسایل حملونقل بازیافت نمیبریم. این اختیار را به ما دادهاند که هر کجا که بخواهیم، آهنآلات را خرید و فروش کنیم.
پرسش- یعنی کاری به شما ندارند؟
نه، اما منطقه 7 و 13 شرایط سختتری دارد و به این راحتی اجازه نمیدهند که کار کنیم. بیشتر هم مردم شکایت میکنند که صدای ضایعاتیها بلند است و اذیت میشوند. مثلاً ممکن است در یک کوچه، 10 وانت ضایعاتی باشد. طبیعی است که واحدهای مسکونی خوششان نمیآید. منطقه 6 شرایط بهتری دارد چون بیشتر واحدهای قرار گرفته در خیابان اداری است و خیلی صدای بلند برایشان مهم نیست. هر سال پیمانکاری ما را به یک شرکت واگذار میکنند. مزایده برگزار میکنند و پیمانکار مشخص میشود. درآمد حدودی این پیمانکار در ماه 85 میلیون تومان است.
پرسش- این پیمانکاری به صورت رسمی است. آیا کسانی هم هستند که به صورت غیررسمی در این شغل فعالیت کنند؟
نه، اجازه نمیدهند.
پرسش- چه کسی اجازه نمیدهد؟ شهرداری؟
نه؛ به شهرداری اصلا ربطی ندارد. گشتهایی هستند که مدام فعالیتمان را رصد میکنند. کسی که بخواهد در این رابطه فعالیت کند، باید ابتدا کارت مجوز را دریافت کند.
پرسش- درآمد خودت چطور است؟
روزی دست خداست. روزی 50 تا 100 تومان هم دستم را میگیرد. حتی چند ماه قبل، با چند برادرم، حدود 28 میلیون تومان در 5 ماه به دست آوردیم.
پرسش- این آهنآلاتی که میخرید را به شهرداری میدهید؟
نه، خودمان انبار آهن سمت افسریه داریم.
پرسش- میگفتند برخی از ضایعاتیها، آهن را به کارخانجات میفروشند. شما این کار را نمیکنید؟
نه، آهنآلاتی که میخریم را به انبار آهن تحویل میدهیم. وقتی حجم این ضایعات به 15 تا 20 تن رسید، به کارخانجات تحویلش میدهند.
پرسش- کسانی هستند که از راه فروش همین ضایعات، پولهای زیادی به دست آورده باشند؟
بچهمحلهای خودمان از نان خشکی به ضایعاتی تغییر کار دادهاند و بعد به سرمایههای خوبی رسیدهاند. الان بنگاه مس دارد.
پرسش- اینها را به چه کسی میفروشد؟
به کارخانهها میفروشد. درآمد زیادی هم دارد. گاهی در روز بین 200 تا 300 میلیون تومان درآمد دارد. البته خودش هم سرمایه وارد این کار کرده است. بخشی از ضایعات از شهرستانهایی مثل تربت جام و مشهد برایش ارسال میشود.
پرسش- کل کارت مربوط به ضایعات و آهن است؟
بخشی از کار از طریق بازیافت و برای انتقال نان خشک و مواد شبیه به این است و بخش دیگر مربوط به ضایعات است. 120 کاسب در این منطقه در کار ضایعات هستیم. با احتساب کسانی که در حوزه نان خشک هم هستند، 200 تا 300 نفر هستیم. 200 کاسب، بارشان را تحویل بازیافت میدهند و حدود 120 کاسب ضایعات را برای خودشان خالی میکنند.
پرسش- با خیلیها که میخواستیم صحبت کنیم، فرار میکردند؟ چرا؟ مگر زیر نظر بازیافت نیستند؟
نیازی به فرار نیست. چیزی ندارند که بترسند. البته بیشتر این افرادی که در کار ضایعات هستند، از افاغنه هستند. شاید ترسشان از این باشد که برای نداشتن کارت، اذیت شوند.
پرسش- این ضایعات را چطور میفروشید؟ به صورت کیلویی؟
کیلویی میفروشیم. ممکن است آهن 900 تومان باشد و ما 1100 تومان بفروشیم. چیزی در حدود 200 تا 300 تومان سود میکنیم. دست در این کار زیاد شده است.
پرسش- بیشتر مشتریها چه کسانی هستند؟
بیشتر واحدهای اداری هستند. بیشتر به صورت فردی و موردی ما ضایعاتیها را پیدا میکنند.
پرسش- قیمت آهن و دیگر ضایعات روزانه تغییر میکند؟
ضایعات هر ثانیه یک قیمت است.
پرسش- از کجا مطلع میشوی که قیمتها چقدر تغییر کرده است؟
قیمتهای آهن و ضایعات را به اینترنت وصل کردم. هر لحظه رصد میکنم که چقدر تغییر کرده و قیمتها را تغییر میدهم. البته قیمتها را هر صبح نگاه میکنم.
پرسش- تحصیلاتت چقدر است؟
دیپلم تجربی از افغانستان دارم. اینجا خیلی نمیتوانم درس بخوانم. یکی از دوستانم در دانشگاه قیامدشت قبول شده بود اما اجازه تحصیل به او ندادند. بیشتر کسانی که در کار ضایعات هستند، افغانی هستند. آنهایی هم که ایرانی هستند و در کار ضایعات، ما کاسب کردیم.
پرسش- ملیت اصلیات کجایی است؟
افغانی هستم.
پرسش- مشکلی برایت ایجاد نمیکنند که ایرانی نیستی و کار ضایعات انجام میدهی؟
نه، کارت کار دارم.
پرسش- چند ساله ایران هستی؟
21 ساله ایرانم. سه ساله بودم که با خانوادهام به ایران آمدم.
پرسش- چند ساله تو کار ضایعات هستی؟
حدود پنج سال. چهار برادریم که همه کار ضایعات میکنیم.
پرسش- دوست داری کار کنی یا درس بخوانی؟
دوست دارم درس بخوانم. باید از ایران بروم و درسم را ادامه بدهم. ما باید برویم. دیگر آن وقت این همه صدای ضایعاتی افغانی را نمیشنوید.