به گزارش فارس، ماموریت در مصر برای دیپلماتی که در یکی از سرنوشت سازترین و پرحادثهترین مقاطع کشور تاریخی مصر و منطقه و همزمان با بیداری اسلامی، سکان نمایندگی ایران در قاهره را بر عهده داشته است؛ میتواند بسیار پرخاطره باشد. خاطرات مجتبی امانی رئیس سابق دفتر حفاظت منافع ایران در قاهره ابعاد مختلفی را در بر میگیرد. وی خاطرات اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، مذهبی، امنیتی، رسانهای و ... خود را در قالبی داستانی روایت میکند.
***
نظام مبارک روابط گستردهای با آمریکا داشت. آمریکا توانسته بود طی سالها رابطه با مصر و به بهانه اعطای کمکهای مالی به این کشور، نفوذ زیادی در مصر پیدا کند.
این نفوذ ابعاد زیادی داشت و همه ارکان نظامی، امنیتی، اقتصادی، رسانهای، صنعتی، کشاورزی، فرهنگی، اجتماعی و ... را شامل میشد.
آمریکاییها از طریق این نفوذ توانسته بودند در همه ابعاد به مصر ضربههایی کاری وارد کنند که در خاطره ملاقات با «فتحی سرور» رئیس مجلس خلق مصر (خاطره دهم) ذکر شد.
طبیعی بود این نفوذ و تخریب جایگاه مصر، تحت پوشش کمک به مصر و حمایت از این کشور توسط مستکبرترین قدرت جهان به شیوهای باب میل آمریکاییها تبلیغ میشد.
یعنی طوری به مردم مصر قبولانده بودند و تبلیغ میکردند که آمریکا دوست مصر است و رابطه مصر و آمریکا موجب قدرتمندتر شدن مصر خواهد شد.
آمریکا در لباس دوستی با مصر وارد شده بود و در قالب دوستی، مصر را به خاطر منافع رژیم صهیونیستی به ضعف میکشید، یعنی همان رابطه گرگ و میش!!
آنچه آمریکا را کمک میکرد که به تاخت و تاز در مصر بپردازد؛ همان فرصتی بود که در زمان سادات و مبارک در اختیار آمریکاییها قرار داده شده بود. حکومت وابسته مصر در واقع نه فقط دزدان و دشمنان خود را به داخل خانه راه داد، بلکه آنها را بر کلیه امور خود مسلط کرده بود.
بعد از پیروزی انقلاب مصر و رفع نسبی فضای خفقان دوران مبارک، بارها در گفتوگوها و به خصوص در محافل خبرنگاری، این موضوع مطرح میشد که مصر برای خروج از این وضعیت چه کاری باید انجام دهد و چه سیاستی را پیشه سازد؟
برای آنها این سوال وجود داشت که ایران با چه ابزارهایی توانسته، مانع از سلطه گری آمریکا شود و چرا آمریکا با وجود توطئههای مختلف نتوانسته به ایران ضربه جدی وارد کند.
پیشرفتهای ایران و مقایسه آن با وضعیت مصر در نزد افکار عمومی این سئوال جدی را به وجود آورده بود. سئوالی که مدافعان رابطه با آمریکا هیچ پاسخ مستدلی برای آن نداشتند. این موضوع از آن جا برای محافل سیاسی و نخبگان مصر مهم بود که با وجود پیروزی انقلاب مصر و برکناری مبارک، هنوز آمریکاییها در مصر یکه تازی میکردند.
در زمان حکومت ارتشبد طنطاوی (دوره بین سقوط مبارک و برگزاری انتخابات ریاست جمهوری مصر و روی کار آمدن مرسی که هفده ماه طول کشید) افرادی که شانزده تن از اتباع آمریکا و فرزند وزیر حمل و نقل آمریکا نیز بین آنها بود، به اتهام ایجاد یک تشکیلات به منظور برهم زدن امنیت مصر و حمایت مالی از سازمانهای خرابکار متهم شدند.
مصریهای متهم در این پرونده دستگیر، ولی آمریکاییها را فقط در هتل محل اقامت آنان تحت نظر گرفتند و اجازه خروج به آنها ندادند. این موضوع در رسانههای مصر مطرح شد و همه از اینکه حکومت مصر جرات کرده که حتی در همین حد، یعنی آن که چند تبعه آمریکا را در محل اقامت آنها تحت نظر بگیرد، خشنود بودند و احساس کرامت میکردند.
کرامتی که بر اساس شعارهای انقلاب مصر یکی از مطالبات برحق مردم بود.
چند هفتهای بیشتر نگذشته بود که آمریکاییها با اعمال نفوذ در دستگاه قضایی مصر توانستند حکم قضایی مذکور را به کفالت مالی تبدیل کنند. ساعتی بعد از پرداخت مبلغی، اتباع خود را مستقیم از هتل به فرودگاه بردند و به سرعت با یک هواپیمای اختصاصی از قاهره به قبرس منتقل کردند که متعاقب این زد و بند سیاسی-قضایی، آه از نهاد بسیاری از مصریها برخاست.
خشم و عصبانیت بسیاری از نخبگان مصر از این موضوع و سر شکستگی حاصل از آن باعث شد که مقالات انتقادی زیادی در باره این واقعه نوشته شود.
این سرشکستگی وقتی بیشتر شد که گفته شد هواپیمای آمریکایی بدون اخذ مجوز از مقامات مسئول مصر به فضای این کشور وارد و در فرودگاه قاهره فرود آمده و بدون مجوز مقامات قضایی این افراد را سوار کرده و با خود برده است.
هیچ نهادی مسئولیت ورود این هواپیما را بر عهده نگرفت و تا بحال درباره جزئیات این موضوع نیز مطلب زیادی گفته نشده و مقامات رسمی مصر درباره آن سکوت کردند.
بدیهی بود آمریکا از روابط گسترده بین وزارت دفاع آمریکا و ارتش مصر برای این موضوع سوء استفاده کرده و تحت همین پوشش و شاید به صورت غیر قانونی هواپیمای خود را به این منظور وارد فضای مصر کرده است.
احساسات مردم مصر وقتی بیشتر جریحه دار شد که اعلام شد کنگره آمریکا در جلسهای از این افراد قدردانی کرده است.
بعد از این واقعه بود که مثالی درباره تفاوت تعامل آمریکا و مصر و ایران به ذهنم رسید که میتوانست علت این تفاوت را بهتر بیان کند. روزی در جلسهای با خبرنگاران گفتم، تفاوت مصر با ایران در نوع رفتار آمریکا، آن است که اولاً ما میدانیم آمریکا قصد دوستی با ما را ندارد، ولی شما در آن شک دارید.
دوم آن که ما بنابر تجربه خود دریافتهایم که آمریکا هر قدر به ما چسبیده و نزدیکتر باشد، میتواند ضربه زیادتری به ما وارد کند.
مثل مبارزه کشتی که حریف وقتی میتواند طرف مقابل را به خاک بنشاند که به او چسبیده باشد. ما پس از انقلاب اسلامی به سرعت این فاصله را ایجاد کردیم و خندق سیاسی عمیقی با آنان به وجود آوردیم تا آمریکا از ضربه زدن به ما عاجز شود و امروز آمریکا اطلاعات دقیقی از ما ندارد که آن را علیه ما بکار گیرد.
همچنین ما به تجربه دریافتیم که کاراته کارهای ماهری هستیم، اما آمریکاییها در این رشته ضعیف میباشند.
فرق کاراته با کشتی آن است که ضربات کاراته را باید از دور زد، اگر به حریف چسبیدی کاری از دستت بر نمیآید. گفتم آمریکا بهترین تاکتیکی که برای ضربه زدن به مصر و برخی دیگر از کشورها برگزیده آن است که به آنان میچسبد و آن وقت طرف مقابل را ضربه فنی کرده و به خاک ذلت مینشاند.
خداوند رحمت کند حضرت امام را که وقتی آمریکا در فروردین 1359 و پس از اشغال سفارت آمریکا در تهران اعلام کرد که رابطه خود را با ایران قطع میکند؛ در پیامی فرمودند «ملت شریف ایران، خبر قطع رابطه بین ایران و آمریکا را دریافت کردم و اگر کارتر در عمر خود یک کار کرده باشد که بتوان گفت به خیر و صلاح مظلوم است، همین قطع رابطه است.»
آن امام عظیم در جای دیگری نیز رابطه مورد نظر آمریکا با ایران را رابطه گرگ و میش توصیف کردند و بازهم فرمودند تا آمریکا آدم نشود، ما با آن رابطه نخواهیم داشت.
سی و پنج سال از این سخنان حکیمانه میگذرد و ما میبینیم که همچنان آمریکا به همین نوع رابطه علاقمند است و به تعبیر حضرت امام (ره) هنوز آدم نشده است.