░▒▓ قضیه
● اگر دستگاههای حزبی و سیاسی میدانستند که مرحوم «مرتضی پاشایی»، خواننده تیتراژ «ماه عسل»، در چند ماهه پس از تشخیص بیماری تا وفات، اجراهای متعددی به نفع امور خیریه انجام داده بود، شاید میتوانستند از یک «دید انسانی» و نه یک «دید محاسبهگر»، پیشبینی کنند که مردم در بزرگداشت او سنگ تمام خواهند گذاشت؛ مردم، دغدغههای روزمره خود را کنار خواهند گذاشت و به تشییع این جوان نیکوکار خواهند رفت.
● اگر سازمان صدا و سیما را از عداد سازمانهای سیاسی دخیل در این موضوع کنار بگذاریم، باید اعتراف کنیم که همه سازمانهای سیاسی و احزاب و تشکلها از خیل مردم جا ماندند.آنها، خیلی دیر متوجه اهمیت نیکو کاری مرحوم «مرتضی پاشایی» شدند.
░▒▓ نگاه اول در ریشهیابی قضیه
● اگر دقت به رویدادهای بزرگ، مانند مذاکرات اتمی، اجازه میداد، تا به امور ریزتر اما مهم توجه کنیم، شاید دستگاههای حزبی و سیاسی ارتباط مناسبتری با این رویداد مهم برقرار میکردند. شاید، حتی، همین امور ریزتر ولی مهم، «ظرفیت»های جایگزین اداره کشور به جای دل بستن به مذاکرات اتمی را به ما گوشزد میکرد.
● بستگی به این دارد که سیاست را از یک نگاه مبتنی بر «تدبیر / گروه عقلا» بنگریم، یا از یک نگاه مبتنی بر «اراده / اخلاق / امید / مقاومت / تاریخسازی انسانی». نگاه اول، ما را به یاد دکتر حسن روحانی میاندازد و نگاه دوم، ما را به یاد دکتر محمود احمدینژاد.
● تقابل این دو دیدگاه نسبت به سیاست، مانند تمایز فرش ماشینی و فرش دستبافت است. هواداران صنایع دستی و فرش دستبافت، محصولات انسانی را هر چند دقت و کارآیی محصولات ماشینی را نداشته باشد، ترجیح میدهند، چرا که در محصولات انسانی، مانند صنایع دستی، رد پایی از «اراده / اخلاق» و رهایی از «تدبیر / کنترل» هست. مدافعان تز سیاست به مثابه «صنایع دستی»، معتقدند که با توجه به این واقعیت که سیستمهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی بسیار پیچیدهتر از سیستمهای مکانیکی هستند، شاید سیاستی که اجازه صعود رفتارهای عاطفی مردم به تارک سیاست را میدهند، در بدو امر، خطاها و بینظمیهایی را مرتکب شود، ولی در کل و در یک مقیاس وسیعتر، فرشی را نمودار میسازند که از فرط تراکم معنا در خود، میتواند تاریخساز شود، دل انسانها را بلرزاند، و آنان را به انجام کارهای باور نکردنی مانند یک حضور بزرگ وا دارد.
░▒▓ نگاه دوم در ریشهیابی قضیه
● به رغم یک ذهن ماشینی و «تدبیر»گر، ما در یک دنیای غیر جهتدار زندگی نمیکنیم که در آن مشکلات به اعمال، و آنها هم به راهحل منجر شوند. ما با یک دنیای هوشمند، یا به قول جوانان، سایبر، مواجهیم. در این فرآیند آغاز و پایانی وجود ندارد. افراد، پدیدهها، و اشیاء همه به یکدیگر مرتبط هستند. افراد، از طریق زنجیرههای پی در پی اعمال، نسبت به کارهای قبلی خود و دیگران واکنش نشان میدهند. ما در یک دنیای دایرهای زندگی میکنیم که در آن هر کاری که بر اساس شرایط فعلی انجام میدهیم، به نوبه خود، منجر به تغییر شرایط میشوند و آنها هم پایه اعمال آینده قرار میگیرند.
● ساختارهای بازخوردی در سیاست، میتوانند روی روند تصمیمگیری به گونهای تأثیر بگذارند که بسیار فراتر از درک افراد درگیر در آن سیستم باشد. منظور از سیستمهای بازخوردی، محیطی است که در آن شرایط فعلی منجر به تصمیمهایی میشوند که به تغییر شرایط انجامد و آنها هم به نوبه خود روی تصمیمات آینده تأثیر میگذارند. این محیطی است که همه اعمال ما، در آن به وقوع میپیوندند. در اینجا به دو نکته مهم باید توجه کرد؛
● اول این که بسیاری از اعمال که به منظور حل مشکلات انجام میشود، خود، دلیل مشکلات بعدی میشوند؛ بنا بر این، یک پایش دائم و منعطف برای پیگیری مسائل مردم در سیاست لازم است. سیاست برای حل مسائل و مشکلات دنیای امروز، باید از برج عاج پایین بیاید و به مردم و مسائل و دیدگاههای آنان نزدیک شود.
● دوم این که بخشی از خطای نگاه «برج عاج نشین تدبیرگر» در سیاست، آن است که بر وفق یک نگاه ماشینی، و به دور از یک نگاه سایبر، چشمانداز خود را منحصراً به داخل ماشین کشور و مکانیسمهای درونی آن معطوف میکند و به بیرون و محیط عمل کشور بسیار خوشبین است؛ مانند ماشینسازی که اغلب جادههای شهر را صاف و صوف تصور میکند و سپس اتومبیل مشهور ... را طراحی میکند. در حالی که یک نگاه سایبر، مسائل سیاست را حاصل تعاملی میان نیروهای فعال در داخل سیستم و بیرون سیستم میداند، و حتی گاه، بخش اعظم دشواریهای جامعه و سیاست را برخواسته از محیط بیرونی میداند.
░▒▓ نگاه سوم در ریشهیابی قضیه
● بخشی از شکاف فزاینده بین تشکلها و دستگاههای سیاسی در یک سوی، و مردم و بویژه جوانان در سوی دیگر، به پیشرفتهای عظیم و شتابان تکنولوژی اطلاعات باز میگردد. گویی، فناوری اطلاعات، بیاختیار پیشرفت میکند، و به تبع، جوانانی که ماهرانه از آن استفاده میکنند، فاصلهای ناپیمودنی با کسانی که مهارت استفاده از آن را ندارند پیدا میکنند. این روزها، افراد پیر شدن خود را از همین «جا ماندنها» نتیجه میگیرند.
● چیزی در تکنولوژی اطلاعات یا همان فناوری «سایبر» هست که در تکنولوژیهای مکانیکی و بوروکراتیک پیشین که در دوران «گروه عقلا» غالب بود، نیست. خواست توسعه اقتصادی نزد «ژنرال»های توسعه در «عصر سازندگی» و «عصر اصلاحات»، اغلب، نظامهای انسانی را به سمت همسانی با نظامهای ماشینی کشانده است. این، فرمول اصلی در توسعه مدرن به سبک «نوسازی» است که از عصر سازندگی متداول گشت. این در حالی است که برای جوانانی که به نحو «سایبر» دنیا را درک میکنند، دشوار است، پذیرفتن این که انسانها، خانوادهها، گروهها، تشکلهای سیاسی، و دولتها، همگی عضو همان گروه از ساختارهای مکانیکی، عقلانی و بوروکراتیک هستند که کارخانههای مواد شیمیایی و صنایع هوایی. انسانها، از آن رو که انسان هستند و برای خصلت ارادهمند و اخلاقی خود دلواپس اند، و از آن بیش، با اتکاء به تکنولوژیهای سایبر، توانمندیهای نهفته خود را کشف میکنند، دوست ندارند بپذیرند که سیستمهای فیزیکی، طبیعی و انسانی، همه، مانند یکدیگر فرض شوند. «گروه عقلا»، متخصصان و نخبگان را بر مبنای ایده «کنترل» ماشینی، بر مردم مسلط میسازند، تا یک جامعه منظم و بسیار قابل پیشبینی بسازند. ولی من فکر میکنم که انسانها نمیخواهند بپذیرند که اجتماعات و تشکلهای انسانی، خود نحوی ماشین را تشکیل میدهند.
░▒▓ نگاه چهارم در ریشهیابی قضیه
● به نظر میرسد که مردم در تقابل با ماشین و «گروه عقلا»، واکنش دو گانهای اختیار کردهاند؛ هر چند که ایده «گروه عقلا» را دوست ندارند، از آن رو که اراده مردم را انکار میکند و مدام انسانها را تحقیر و خود را به عنوان گروه «ژنرال»ها بزرگ میشمرد، ولی به هر حال باید زندگی کرد. به نظر میرسد که مردم میدانند که پذیرفتن ایده «پیشبرد عقلانی جامعه»، به معنای پذیرفتن فرض وجود منابع زیر بنایی تعین بخش رفتار، مقتدرتر از اراده تک تک انسانها است، چیزی شبیه نگاه زیربنا - روبنایی مشهور مارکس که این جامعه زمانی به آن «نه» گفت، ولی اکنون، چاره چیست. اگر چه این مفهوم با مفهوم آزاد بودن انسانها در تصمیمگیریهایشان تناقض دارد، اما به هر حال، محدودیتهایی که به دلیل وجود ماشینها در دنیا دیده میشوند، وجود خارجی دارند، و نمیتوان آنها را نادیده گرفت.
● بله؛ امروزه مردم، از نظامهای سیاسی، همان توقعاتی را دارند که از ماشینهای دقیق دارند. آنها از نظامهای سیاسی میخواهند تا حداکثر کنترل را اعمال کنند تا بتوانند تضمین نمایند که هیچ آلودگی در مواد غذایی بروز نکند، هیچ اشکالی در شبکه برق رسانی رخ ندهد، هیچ دشواری امنیتی بروز نکند، و... . مردم در مورد سیستمهای پیشرفته کنترل و نظارت بر روند صحیح امور صحبت میکنند؛ سیستمهای کامپیوتری، سیستمهای کنترل ترافیک، سیستمهای اقتصادی متکی بر تابلوی بیخطای بورس. مطالعات بسیاری در مورد ثبات و رفتار فرآیندها و موضوع مهم «کنترل» صورت میگیرد. از سیستمهای کامپیوتری برای شبیهسازی رفتارهای مختلف چنین ساختاری استفاده میشود، و در نهایت، قبل از هر کاری، یک مدل کوچک از هر چیز ساخته میشود که بتوان آن را از ابعاد مختلف بررسی کرد، و از تمام جهت بی نقص بودن آن را پیشبینی نمود. ولی، تنها شمار محدودی از مردم، متوجه گسترده بودن و رواج بسیار زیاد و افراطی سیستمها و سلطه آنها بر مناسبات انسانی میشوند؛ این که ما در همه کارهایی که میکنیم، به نوعی با برخی از این سیستمها سر و کار داریم و اینکه این سیستمها در خلق بسیاری از مشکلاتی که ما با آنها روبهرو میشویم چه نقش با اهمیتی دارند.
● طراحی سیستمهای اجتماعی بسیار متفاوت از سیستمهای مکانیکی است؛ و این، به دو مفهوم مهم «تدبیر / کنترل» و «اراده / اخلاق» باز میگردد. معدود کسانی که طرف «اراده / اخلاق» را در مقابل «تدبیر / کنترل» میگیرند، مانند کسانی هستند که «صنایع دستی» را به «صنایع ماشینی» ترجیح میدهند. آنها محصولات انسانی را هر چند دقت محصولات ماشینی را نداشته باشد، ترجیح میدهند، چرا که در محصولات انسانی، مانند صنایع دستی، رد پایی از «ارده / اخلاق» و رهایی از «تدبیر / کنترل» هست. مدافعان تز سیاست به مثابه «صنایع دستی»، معتقدند که با توجه به این واقعیت که سیستمهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، بسیار پیچیدهتر از سیستمهای مکانیکی هستند، در ساختن و تمشیت سیستمهای اجتماعی، باید رفتار انسانیتری داشت، و لاجرم، سیستمهای اجتماعی دقتهای سیستمهای تکنولوژیک را نخواهند داشت. در عوض، نظم سیاسی انسانی، مخزنی از معنا را با خود حمل میکنند که در نهایت، و در یک موقعیت حساس، یک «ظرفیت» بزرگ تاریخسازی را آزاد خواهند کرد.
■ هوالعلیم
hajiheidari@PhiloSociology.ir