علیرضا حاجی میرزابابا -به گزارش نما ، محمد نوری بدون شک خوشحالترین پرسپولیسی است که می شناسیم. او که در دربی 79 کاپیتان سرخ پوشان بود،توانست برای اولین بار در تاریخ ورزشی خود در دربی گل بزند و خود را به جمع کاپیتانهای پرسپولیس که موفق به گلزنی در دربی شده اند بپیوندد. علیرغم گلی که نوری به ثمر رساند نقش موثری هم در بازی روان پرسپولیسیها در دربی 79 داشت، گفتگوی کوتاه و تلفنی کاپیتان پرسپولیس را تقدیم به شما خوانندگان محترم می نماییم.
بدون اینکه من سوالی بپرسم خودت حس و حال خود را بگو؟
بهترین روزهای زندگیام را سپری می کنم، بعد از یکشنبه و برد پرسپولیس و گلزنی ام در دربی آن قدر خوشحالم که در پوست خود نمی گنجم، هر چند فکرش را می کردم که دربی را ببریم اما حساسیت دربی قبل از بازی ما را زیاد اذیت کرد.
چه حساسیتی؟
تعویض مدیرعامل و سرمربی، فشار مطبوعات، هواداران و خیلی چیزهای دیگر. گویا محکوم به برد در این بازی بودیم و هیچ راهی به جز بردن دربی 79 نداشتیم که به امید خدا، تلاش خودمان، راهنمایی های مربی و کمک هواداران توانستیم این بازی را ببریم و شرمنده هواداران نباشیم.
بسیاری از کارشناسان قبل از بازی می گفتند که پرسپولیس این بازی را می بازد، اما نتیجه به شکل دیگری رقم خورد؟
زیبایی فوتبال به همین است که نمی توان نتایج آن را پیش بینی کرد. شرایط این بازی هم با دیگر بازی ها متفاوت است و دربی شرایط خاص خودش را دارد و هیچ کس نمی تواند نتیجه دربی را پیش بینی کند(می خندد). در هر صورت که ما بردیم و استقلال باخت.!
از صدایت که معلوم است خیلی خوشحالی؟
چرا خوشحال نباشم، توانستیم بعد از سه سال در دربی برنده باشیم و یکی از دو گلمان را من زدم آن هم با بازوبند کاپیتانی.
از حال و هوای یکشنبه برایمان بگو و جوی که در استادیوم آزادی برقرار بود؟
مثل همیشه و همه دربیها جو استادیوم آزادی سنگین بود. به خصوص که ما در نیمه اول گل خوردیم و این شرایط را برای ادامه کار ما بسیار سخت می کرد،اما با تمام شدن نیمه اول و رفتن به رختکن درخشان به عنوان سرمربی توانست روحیه تیم را حفظ کند و با تزریق روحیه ای جدید و تعویضهایی که انجام داد، شرایط بازی را به سود خودمان تغییر دادیم.
خیلی ها بعد از بازی گلی که زدی را شانسی قلمداد کردند؟
این حرفها همیشه هست و نباید تعجب کرد، اما کجای آن گل شانسی بود، لحظاتی قبل توپ به تیرک دروازه خورد و استقلالی ها شانس آوردن که آن توپ به آن زیبایی گل نشد،در یک رفت و برگشت همان توپ تبدیل به گل شد، حالا کجای این گل شانسی بوده من نمی دانم.
عالیشاه بعد از زدن گل دوم با در آوردن پیراهنش و دریافت کارت زرد دوم شرایط را برای ادامه کار سخت کرد.
باید در دربی بازی کنی تا بفهمی بازیکنان چه استرس و اضطرابی را در زمین تحمل می کنند، عالیشاه هم که جوان است و تجربه کمتری دارد و نتوانست این استرس را تحمل کند و بعد از گل از خود بیخود شد و پیراهنش را درآورد. البته ما خیلی سعی کردیم که داور این صحنه را نبیند که متاسفانه نشد و امید اخراج شد.
گویا همای سعادت چند وقتی است که روی شانه هایت نشسته،بعد از مدتها به تیم ملی هم دعوت شدی.
بله خدا را از این بابت شکر می کنم که می توانم باز هم به عنوان یک سرباز در خدمت تیم ملی کشورم باشم،امیدوارم بتوانیم با درایت کی روش در جام ملتهای آسیا موفق باشیم.