به گزارش نما، روزنامه کیهان در ستون اخبار ویژه امروز پنجشنبه خود نوشت:
استتار عضو حزب منحله مشارکت به روش کبک!
یک عضو مرکزیت حزب منحله مشارکت برای لاپوشانی اظهارات عیسی سحرخیز میگوید نزدیکترین یاران امام اصلاحطلب بودند و این حرف که اصلاحطلبان به امام علاقه ندارند بیاساس است.سحرخیز مدیرکل مطبوعات داخلی در دولت خاتمی و از کارگردانهای اصلی نشریات زنجیرهای ساختارشکن بود. او اخیرا در مصاحبه با جرس تصریح کرد «بسیاری از اصلاحطلبان دیگر علاقهای به آقای خمینی ندارند و خواستار اصلاحات ساختاری نظیر حذف ولایتفقیه هستند.»سایت جماران در مصاحبهای بدون نام بردن از سحرخیز، او را یک روزنامهنگار معرفی کرد و مصاحبه حمیدرضا جلاییپور از اعضای حزب منحله مشارکت را در توجیه اظهارات سحرخیز منتشر کرد. جلاییپور میگوید: اتفاقا در میان چهرههای اصلاحطلب یکی از نگرانیهای عمده این است که چرا از امام درس نمیگیریم؟
وی ضمن انکار زاویه اصلاحطلبان با امام میگوید: حرف اصلاح طلبان این است که باید درس گرفت از اینکه امام در شرایط هرج و مرج به جای انقلابیگری قانونگرایی کرد.جلاییپور همچنین گفته است: اتفاقا نزدیکترین یاران امام(ره) راهبران اصلی جریان اصلاحات سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و دموکراسیخواهیاند. شواهد تجربی معتبری که نشان از فاصلهگیری اینها از امام(ره) باشد هم در دسترس نیست. اصلاحطلبان ایران کجا از امام(ره) فاصله گرفتهاند؟ مدیر مسئول روزنامه توقیف شده جامعه مدعی شد: به باور من اگر امام امروز بودند تجربه 35 سال کشورداری را بررسی میکرد و دست به اصلاح میزد. اصلا من معتقدم اگر امروز امام زنده بودند اصلاحطلب بودند.
جلاییپور این واقعیت را مسکوت گذاشت که افراطیون مدعی اصلاحطلبی به جای قانونگرایی به جنگ قانون رفتند و در فتنهانگیزی و آشوبگری سال 88 در مقابل جمهوریت، اسلامیت، قانون و نظام ایستادند و به دلیل همین خیانتهای بزرگ مورد حمایت گروهکهای ضدانقلاب و ضدامام قرار گرفتند. اگر حضرت امام معتقد بودند حفظ نظام اوجب واجبات است و هرچه فریاد دارید بر سر آمریکا بکشید، افراطیون مدعی اصلاحطلبی به واسطه آلودگی به گروهکهای نفاق برای جریانهای برانداز میدان فعالیت فراهم کردند و درخدمت پروژههای آمریکا و انگلیس قرار گرفتند. به همین دلیل هم وقتی گنجی در حاشیه کنفرانس برلین به گزافه گفت خمینی به موزه تاریخ میرود، کمترین صدایی از این طیف به اعتراض بلند نشد.
اما درباره ماجرای سحرخیز و شخص آقای جلاییپور و پیوند این دو باید خاطر نشان کرد این دو نفر هر چند به همراهی با اصلاحطلبان تظاهر میکردند اما پیوند کامل با گروهکهای نهضت آزادی، مارکسیستها و حتی طیفهایی از سلطنتطلبان داشتند. جلاییپور که بعدها به وسیله پسر و عروسش نقش بیشتری در فتنهگری ایفا کرد، جزو مهمانان کنفرانس برلین در سال 79 و در جمع عناصر ضدانقلاب بود و در آنجا گفت: شما فکر نکنید اکبر گنجی در خیابان لالهزار قدم میزند، گنجی چهار سال است که در وحشت به سر میبرد! من در روزنامه خودم همه حرفها را مینویسم و مهم برای ما این نیست که چه کسی این حرفها را گفته و نوشته بلکه مهم کیفیت حرفها و مطالب است.
جلاییپور همچنین درباره عملکرد روزنامههای زنجیرهای مدعی شده بود: ما صرفا در روزنامه خودمان یک محدودیت داریم و آن در مورد کسانی است که در خارج از کشور هستند و به خاطر مسائل اوائل انقلاب نمیتوانیم اسم آنها را با مطالبشان درج کنیم، لیکن چنانچه آنها هم مطالب خود را تحت اسم دیگری (مستعار) بنویسند ما آنها را چاپ میکنیم!او البته بیراه نمیگفت چنان که بعدها معلوم شد با اسامی مستعار از حسین باقرزاده سازمان منافقین و محسن حیدریان عضو حزب توده مطالبی در روزنامههای زنجیرهای مورد اشاره چاپ شده است.
رضا علیجانی از اعضای مرکزیت گروهک ملی-مذهبی که هماکنون متواری است و در فرانسه اقامت دارد 5 خرداد 81 در جلسه مشترک گروهک ملی- مذهبی و حزب مشارکت میگوید «شمسالواعظین، جلاییپور، گنجی و تعداد دیگری از آقایان که فعلا نمیخواهند نامشان فاش شود در جلسهای با ملیمذهبیها بیعت کرده و به ما پیوستند». ابراهیم نبوی از همکاران روزنامههای زنجیرهای نیز در مصاحبه با جرس (89/2/15) اذعان کرد برخی از عناصر فراری ضدانقلاب که با رسانههای بیگانه همکار شدند،
همکار روزنامه جامعه بودهاند. او برخی اعضای نهضت آزادی، روند جدایی، سلطنتطلبان و... و از جمله مسعود بهنود، نوشابه امیری، محسن سازگارا، قاضیزاده، مهین گرجی و ... را به عنوان همکاران روزنامه جامعه که در بیبیسی، رادیو فردا و صدای آمریکا مشغول به کارند نام برد و افزود: از حامیان روزنامه جامعه مرحوم احمد بورقانی معاون مطبوعاتی مهاجرانی و عیسی سحرخیز مدیرکل مطبوعات داخلی وزارت ارشاد بودند.
پیوند کاری سحرخیز و جلاییپور آنقدر عمیق بود که شرکت نامه امروز را به عنوان عقبه پشتیبانی نشریات زنجیرهای راهاندازی کردند و این در کنار شرکت جامعه روز به عنوان ناشر روزنامه جامعه بود. روزنامه آئینه جنوب ششمین روزنامهای بود که شرکت «نامه امروز» منتشرکرد.
صبح امروز، آفتاب امروز، بهار، نوسازی (متعلق به جلاییپور)، دوران امروز، بنیان و اینک آئینه جنوب از جمله روزنامههای منتشره این شرکت بودهاند.اعلام «ختم انقلاب»، حمله به مبانی اسلام و انقلاب اسلامی، حمله به دفاعمقدس، و تشویق به اغتشاش و آشوب از جمله کارکردهای مطبوعات زنجیرهای مورد اشاره است. کار به آنجا رسید که عطاءالله مهاجرانی وزیر وقت ارشاد با وجود حمایت از این نشریات، ششمدیماه 77 در مصاحبه با روزنامه اخبار روز تصریح کرد: «روزنامه جامعه ]متعلق به جلاییپور[ به چتر حمایتی گروههایی تبدیل شده بود که برای تشکیل یک جبهه سیاسی از این روزنامه سود میبردند...
به آنها درباره رعایت مبانی دینی تذکر داده و گفته بودم چه دلیلی دارد از کسانی که با نفس دین مسئله دارند دعوت به همکاری کنید؟ شاهد بودیم در این روزنامه گروههایی که از سال 60 به هم پیوستند و در برابر انقلاب قرار گرفتند، تکتک داشتند در این رشته گرد میآمدند تا سامان یابند؛ مثل جبهه ملی و نهضت آزادی و حتی گروههای مارکسیست».
ناخرسندی گروهکها از وفاداری دولتمردان به نظام و انقلاب
یک عضو گروهک ملی-مذهبی و همراه افراطیون مدعی اصلاحات در فتنه سبز نسبت به موضع داشتن برخی اعضای دولت علیه گروهکها و فتنهگران ابراز نگرانی کرد.«مرتضی-ک» ضمن مقالهای در روزآنلاین و سایت گروهک ملی- مذهبی با حمله به وزیران اطلاعات، رفاه، کشور و دادگستری نوشت: هر چند غریب است و نامتجانس، اما واقعیت دارد؛ بخش در خور اعتنایی از مزاحمتها و مقابلهجوییها با برنامهها و وعدههای انتخاباتی دولت روحانی، از درون قوه مجریه میجوشد.وی با اشاره به اظهارات محمدرضا تابش مبنی بر اینکه گفته «فکر میکنم درون دولت تشکیلاتی وجود دارد که یا بقایای دولت قبل هستند و یا خیلی دلبسته به دولت نیستند که این اطلاعات را در اختیار مخالفان قرار میدهند.» و «من به صراحت این موضوع را به وزارت اطلاعات هم گفتم زیرا خیلی از همکاران میگفتند از مراجع رسمی اطلاع میگیریم... چطور اطلاعات بعضاً طبقهبندی شده در اختیار مخالفین دولت قرار میگیرد؟» مدعی شد مستندات ارائه شده مبنی بر عدم صلاحیت دانش آشتیانی برای تصدی وزارت علوم، از طرف وزارت اطلاعات منتشر شده است. این ادعا اذعان به سندیت ادعاها درباره عدم صلاحیت دانش آشتیانی را نشان میدهند.
نامبرده که سوابق ممتد ارتباط و همکاری با حزب منحله مشارکت را دارد و اکنون متواری است میافزاید: اعلام کارشکنی بخشی از وزارت اطلاعات در راه جلب رأی اعتماد وزیر پیشنهادی، در حالی که این وزارتخانه زیر مجموعه قوه مجریه است، به همان اندازه که غریب و باورنکردنی است، واقعیت دارد و تأسف برانگیز و تلخ است.افزون بر 15 ماه پس از استقرار دولت بنفش، هنوز وزارت اطلاعات ساز خود را میزند. احضارها و تهدیدها و بازداشتها و دیگر فعالیتهای غیر دموکراتیک و مغایر با توسعه سیاسی و فرهنگی، در این مدت کم رخ نداده است. این، هر چند به معنای نادیده انگاشتن پارهای تغییرها نیست، اما توصیف بخش مهمی از واقعیت است. وزارت اطلاعات مکرر در مکرر به فعالان سیاسی ]فعالان براندازی[ با تهدید، پیام فرستاده و ابلاغ کرده که «گمان نکنید با تغییر دولت، چیزی تغییر کرده است.»
این گروهک ورشکسته در ادامه به علی ربیعی وزیر رفاه به خاطر مخالفت با احیای شبکههای گروهکی در پوشش انجمن صنفی روزنامهنگاران و سندیکا و... نوشت وی و همکارانش در مزاحمت در این مسیر کم نگذاشته و از اعتراضهای مدنی حمایت نکردهاند.
«مرتضی-ک» سپس با بیان اینکه «حتی روحانی علیه دولت روحانی است» نوشت: بر این فهرست میتوان افزود؛ از آنچه در وزارت کشور میرود- به خصوص در گزینش برخی استانداران و انتخاب فرماندارها، و نیز تداوم سختگیریها علیه نهادهای مدنی و احزاب- تا آنچه در ولایت شلوغ و آشفته وزارت ورزش و جوانان میگذرد. بیگمان مسئولیت بخش مهمی از این همه، برعهده شخص روحانی است. او با انتخاب برخی وزرا (به ویژه عبدالرضا رحمانی فضلی یار غار علی لاریجانی در مقام وزیر کشور، یا مصطفی پورمحمدی در مقام وزیر دادگستری) راهی را تسهیل کرد که نسبتی با توسعه سیاسی و گسترش جامعه مدنی نداشت. چنان که برخی نزدیکان مهم و همراه وی (افراد مؤثری چون حسامالدین آشنا، مشاور ارشد روحانی، که در اداره اطلاعات قم مسئولیت داشته) نقشی بسزا در رویکردها و سیاستگذاریها و اظهارنظرها و اقدامات وی دارند.
عضو گروهک ملی- مذهبی میافزاید: امنیتیها البته در دولت بنفش کم نیستند؛ و این با سابقه طولانی که روحانی در شورای عالی امنیت ملی و امور امنیتی داشته، امری غیرمترقبه نبوده و نیست. علیرضا رشیدیان، استاندار خراسان و نیز محمد صادق صالحی منش، استاندار قم تنها دو نمونه محسوب میشوند. این نکته که روحانی توسعه سیاسی را در اولویت برنامههای خود قرار نداده، و حل و فصل بحران هستهای و ترمیم وضع اقتصادی را در صدر سیاستهای خویش نشانده، نمیتواند اهمیت تأثیر منفی و تدریجی و تصاعدی سیاستهای سلبی زیرمجموعههای دولت بنفش را منتفی کند.