به گزارش نما به نقل از فارس، ماموریت در مصر برای دیپلماتی که در یکی از سرنوشت سازترین و پرحادثهترین مقاطع کشور تاریخی مصر و منطقه و همزمان با بیداری اسلامی، سکان نمایندگی ایران در قاهره را بر عهده داشته است؛ میتواند بسیار پرخاطره باشد. خاطرات مجتبی امانی رئیس سابق دفتر حفاظت منافع ایران در قاهره ابعاد مختلفی را در بر میگیرد. وی خاطرات اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، مذهبی، امنیتی، رسانهای و ... خود را در قالبی داستانی روایت میکند.
این روزها ملتهای مسلمان و در راس آنها شیعیان جهان، حماسهای بزرگ آفریدند و در اربعین حسینی، بزرگترین تمرکز جمعیتی تاریخ جهان را به مرکزیت کربلا بوجود آوردند. گفته میشود آمار کسانی که در اربعین امسال از کشورهای دیگر به عراق وارد شدند به چهار میلیون نفر میرسد و با مشارکت شانزده میلیونی مردم عراق در این گردهمایی، جمعیت این رویداد مهم تاریخی به بیست میلیون نفر رسیده است.
با توجه به محبت مردم مصر به اهل بیت علیهم السلام و بخصوص وجود مقدس امام حسین (ع)، تعداد زیادی از مردم مصر میتوانستند در این حماسه بزرگ اسلامی یعنی ابراز محبت به اهل بیت علیهم السلام حضور داشته باشند. محبتی که دستور صریح خداوند و بزرگترین سنت پیامبر اسلام (ص) میباشد.
آمریکاییها توانستند در طول سالها سیطره خود بر مصر، حکومت این کشور را مثل برخی دیگر از کشورهای اسلامی عرب، از بدنه کشورهای طرفدار مقاومت و بیداری اسلامی نشأت گرفته از انقلاب اسلامی ایران جدا نگه دارند.
نطفه مانور عاشقانه اربعین میلیونی امسال در بهمن سال 1357 بسته شد، اما دشمنان اسلام با وحشت از همبستگی دو ملت مسلمان ایران و عراق، توطئههای مختلفی از جمله با تحمیل جنگ به ایران سعی کردند تا مانع از این اتحاد شوند.
با وقوع انقلاب در ایران و به راه افتادن حرکت حسینی و انقلابی، آنها متوجه شدند که به زودی اراده دو ملت مسلمان به هم پیوند خواهد خورد، آنها میخواستند بر سر این راه پیوستگی سد ایجاد کنند و با به راه انداختن جنگ، کینه و نفرت را در دلهای دو ملت بکارند.
آمریکاییها گرچه با این توطئه توانستند این اتحاد را به تاخیر بیندازند، اما این توان عظیم مردمی در پشت سد این توطئهها ذخیره شد تا پس از سه دهه، امسال این حماسه الهی آفریده شد.
با وجود همه این توطئهها، مردم مصر، مردم عراق و مردم دیگر کشورها این چراغ فروزان را روشن نگه داشتند و هرجا که فرصت یافتند آن را شعله ور کردند. صدام دهها سال از عزاداری امام حسین (ع) جلوگیری کرد، هزاران نفر را در همین مسیر به شهادت رساند. حتی زائران ابا عبدالله را در حرم مطهر به گلوله بست و صدها نفر را در کنار مرقد سرور شهیدان به خاک و خون کشید که هنوز جای گلولههای آن بر روی دیوارهای حرم پیداست، اما وقتی از حکومت ساقط شد، این آتش مقدس در دلهای مردم شعله فروزانتری کشید و نور آن چشم جهانیان را خیره کرد.
در مصر نیز دستان وهابیت تکفیری که از سوی حاکمان عربستان سعودی پشتیبانی میشدند، تلاش زیادی کردند تا محبت اهل بیت (ع) را از دل ملت مصر خارج کنند. حتی بعد از انقلاب مصر، تهدید کردند که ضریح بستگان اهل بیت (ع) را در مصر تخریب خواهند کرد. عملاً یکی دو مقام منسوب به برخی از افراد مورد احترام صوفیها را تخریب کردند و یا آتش زدند.
عناصر تکفیری که میدیدند قادر به تخریب ضریحهای منسوب به اهل بیت (ع) در مصر نیستند و نمیتوانند قبور آنها را همانند ائمه بقیع (ع) در مدینه تخریب کنند، تمرکز زیادی همچون صدام داشتند که هیچگونه مراسمی در این مکانها برگزار نشود.
هرساله قبل از ایام محرم و عاشورا، تکفیریهایی که تعداد آنها بسیار محدود بود، تهدید میکردند که اجازه نخواهند داد شیعیان مصر به اقامه عزا در این ایام در مساجدی مثل مسجد الحسین (ع) و یا مسجد سیده زینب (ع) در قاهره بپردازند. این کار کاملاً مثل روش صدام بود. اشاره آنها به شیعیان مصر، برای تحریک دیگران و انحراف موضوع بود. ابراز محبت به اهل بیت (ع) فقط خاص شیعیان نیست. ضریح راس الحسین (ع) در این مسجد هر روزه پذیرای انبوه مسلمانان اهل سنت است که برای زیارت و ادای نذورات خود به این بارگاه میآیند. مردم مصر این اماکن را باعث افتخار و خیر و برکت خود میدانند.
در قبل از انقلاب مصر، بخش امنیتی بود که مانع برگزاری مراسم باشکوه و منسجم در بزرگداشت اهل بیت میشد، اما جالب بود که با شروع انقلاب مصر در پنجم بهمن 1389 که ار قضا با اربعین حسینی نیز هم زمان بود، وحشت صهیونیستها و وهابیها برای تکرار خیزش و بیداری اسلامی به سبک ملت ایران به اوج رسید و لشکر جاهل و بعضاً مزدور تکفیریها را به حرکت در آورد به گونهای که در بعد از انقلاب مصر، تکفیریها به عنوان ابزار بخش امنیتی در آمدند تا تمام توان خود را برای کنترل این موج مقدس بکار گیرند.
یک ویژگی مهم در ابراز محبت مردم مصر نسبت به اهل بیت (ع) وجود دارد. مردم مصر با فرهنگ عزاداری برای پیامبر و اهل بیت (ع) آشنا نیستند، اما با فرهنگ شادی در ایام ولادت آنها بخوبی آشنا هستند. به همین دلیل در ایام ولادت پیامبر اکرم(ص)، امام حسین (ع) و حضرت زینب (س) و حضرت نفیسه (س) و نیز سالگرد ورود سر مقدس امام حسین (ع) جشنهای مفصل مردمی در قاهره برگزار میشود.
در خاطره سوم به این موضع پرداختهام که خوانندگان محترم جهت اطلاعات بیشتر به آن مراجعه کنند.
از آن جا که در این جشنها سیل عظیم مردم به ابراز شادی میپردازند، این عناصر تکفیری یارای مقابله با آن را ندارند. آنها تلاش میکنند که دایره این ابراز ارادت بیش از این گسترش پیدا نکند و لذا به شدت با هرگونه عزاداری در ایام عزای اهل بیت (ع) مخالفت میکنند، اما در عین حال در بعد تبلیغاتی نیز سعی میکنند با شادی در ایام ولادت نیز مقابله کنند که بدون شک این دستورالعمل سعودیها است.
دستورالعملی که وهابیها با پوششش دینی و خرافاتی نظیر این که عزاداری و سوگواری شرک است؛ با آن مخالفت می کنند. آن ها می خواهند امت اسلام را از منبع قدرت اهل بیت (ع) محروم کنند.
ششم اسفند سال 1392 مصادف با جشن سالگرد ورود سر مقدس امام حسین (ع) به قاهره بود که مصریها جشن مفصلی را در مسجد الحسین (ع) میگرفتند. تکفیریهای وابسته به عربستان و دو سه نفر از سران آنان در مصر تهدید کرده بودند که اعضایشان!؟! در مسجد الحسین (ع) جمع خواهند شد و مانع از برگزاری جشن و حضور شیعیان در آنجا خواهند شد.
از قضا من در آن روز قرار بود یکی از شیوخ الازهر را ببینم و مکان ملاقات را معین نکرده بودیم. وقتی با او تماس گرفتم که محل ملاقات را مشخص کنیم، وی گفت تا ساعت چهار بعد از ظهر در محل مسجد الحسین (ع) خواهد بود و بعد از آن آماده است که به هر مکانی که توافق کنیم بیاید. به وی گفتم که ساعت چهار و نیم به مسجد خواهم آمد و وی تشکر کرد که زحمت او را کم کردهام.
میدانستم تهدید تکفیریها کاملاً توخالی است. آنها نه فقط قدرت نداشتند با سیل عظیم مردمی که در این جشنها مشارکت میکنند، مقابله کنند، بلکه حتی جرات نمیکردند در این مراسم حضور داشته باشند. اگر در روز جشن یکی از این تکفیریها در این مکان حاضر میشد با جانش بازی کرده بود! تصمیم گرفتم یک ساعت قبل از ملاقات در مسجد حضور یابم که توفیق زیارت نیز داشته باشم. به اتفاق یک نفر از همکاران نمایندگی به مسجد الحسین (ع) رفتیم.
از دهها متر مانده به مسجد جمعیت انبوهی موج میزد. هزاران نفر به این جشن آمده بودند و در اطراف مسجد بساط غذا و نوشیدنی نذری فراوان بود. به علت انبوهی زائرین، به سختی وارد مسجد شدم و توانستم زیارتی کوتاه داشته باشم. مسجد بسیار بزرگی که در کنار ضریح قرار دارد، مملو از جمعیت بود. عدهای از صوفیها حلقههای ذکر تشکیل داده بودند. عدهای دیگر غذا و نوشیدنی به داخل مسجد آورده بودند و به زوار میدادند.
عدهای نماز میخواندند. من نیز مشغول نماز شدم و همان اول نماز بود که یک نفر آمد و یک مهر جلوی من گذاشت. البته معمولاً سجده نمازهایم را در مساجد مصر با گذاشتن کاغذ انجام میدادم.
بعد از اتمام نماز چرخی در مسجد زدم. یک پسر بچه فقیر را دیدم که یک سینی بر سر گرفته بود و شیرینی در آن چیده بود و هر یک عدد آن را نیم جنیه (حدود دویست تومان) میفروخت. تصمیم گرفتم من نیز برای شادی روح پدر و مادرم خیراتی داشته باشم. به وی گفتم چند عدد شیرینی در سینی داری. وی که از قصد من آگاه شده بود، ابتدا گفت پانصد عدد، ولی بعد حرفش را پس گرفت و گفت آنها را شمارش خواهد کرد. گفتم آن را بین مردم تقسیم کند. وی به سرعت شیرینیها را میشمرد و پنجاه تا پنجاه تا به میان مردم میبرد و به آنها میداد. من هم بالای بساطش ایستاده بودم و او از اینکه چنین مشتری خوبی نصیبش شده که همه شیرینیهایش را میخرد خیلی خوشحال بود. ظاهراً امید نداشت که همه شیرینیهایش را بفروشد، چون شیرینی مجانی نذری به وفور یافت میشد.
کارش که تمام شد، تعداد را پانصد و پنجاه تا اعلام کرد. با حسابی هم که من داشتم درست در میآمد. پولش را دادم و از او جدا شدم. هنوز به در مسجد نرسیده بودم که دیدم دوباره جلویم سبز شد. با خوشحالی و صورت سبزه و چشمان مشکی که برق شادی در آنها میدرخشید، گفت من میدانم که شما سفیر ایران هستید. از این که او من را شناخته تعجب نکردم و میدانستم که علیرغم همه تبلیغات سوء دشمنان ایران، مردم مصر ملت ما را دوست دارند. به او لبخند زدم و شادمانه از مسجد بیرون آمدم.
به این فکر میکردم که چقدر پولهای بی حساب برای مبارزه با عشق الهی ملتها به فرهنگ اهل بیت و ایجاد کینه بین دیگر ملتهای مسلمان با پرچم دار این فرهنگ یعنی ایران خرج میشود، اما تاثیر آنها در حد همان روزنامهها و رسانهها است.
صحنه واقعی بسیار با آن چیزی که آنها ترسیم میکنند، تفاوت دارد و دنیای محبان اهل بیت بسیار بزرگتر و گستردهتر از آن چیزی است که چند وهابی و تکفیری و اربابانشان بتوانند به آن دست یابند.
نمیدانم عناصر تکفیری چه گزارشی از اقدامات خود در این باره به اربابانشان میدهند و به چه بهانهای پولهای باد آورده نفت را خرج تراشی میکنند، اما آنچه که اهمیت دارد رودهای عشق و محبتی است که از قلب کربلا سر چشمه گرفته و هیچ سنگی نمیتواند بر سر راه حرکت عشاق کربلا مانع ایجاد کند.
آنچه آن روز در مسجدالحسین (ع) دیدم، شبیه همان چیزی است که امروز در صحنه عراق مشاهده میکنیم. آن روز کسی از تهدیدات تکفیریها نترسید و امروز هم کسی از تهدیدات داعشیها واهمه ندارد و اربعین امسال نمونه بارز آن است.