اقدام شهدای موتلفه اسلامی مورد پسند امام خمینی(ره) بود

عکس خبري -اقدام شهداي موتلفه اسلامي مورد پسند امام خميني(ره) بود

ممكن است افرادی اشكالاتی داشته باشند اما نباید خوبی های انسانها را نادیده گرفت . مؤتلفه در دوره جدید باید با سعه صدر نسل جدید را به میدان آورد.

به نقل از نشریه شما، آیت الله مهدوی کنی در این دیدار مسئولان و خانواده شهدای حزب موتلفه اسلامی با اشاره به جذب حداکثری گفت: کسانی که به درد انقلاب می‌خورند را باید حفظ کرد؛ ممکن است افرادی اشکالاتی داشته باشند اما نباید خوبی های انسانها را نادیده گرفت، .مگر آنها که روح جمعی نداشته باشند و حضور آنان غیر قابل تحمل باشد. ما باید با سعه صدر جا را برای دیگران باز کنیم و تنگ نظری ها را به کناری بگذاریم؛حزب مؤتلفه در دوره جدید باید با سعه صدر نسل جدید را به میدان آورد و حزب را با نسل گذشته محصور نکند.



متن تلخیص شده سخنان آیت الله مهدوی کنی در جمع اعضای حزب موتلفه اسلامی را پیش رو دارید:

عرض تشکر و سپاس از شما برادران عزیز، برادران مؤتلفه دارم که اظهار محبت فرمودید و در این مکان مقدس که به نام امام صادق(ع) است و این جایگاه که از ثمرات ارزشمند انقلاب است، نه به خاطر بنده بلکه به خاطر آثاری که داشته، به خاطر علل و عواملی که منشأ تأسیس این دانشگاه شده است حضور یافتید. این‌که شما تشریف آوردید یکی از ثمرات انقلاب می‌دانم که شما برادران انقلابی که سابقه انقلابی دارید در چنین جایگاهی حضور پیدا کردید.

بسیاری از شما برادران در زندان با هم بودید، الان با این دو نفر برادری که حضور دارند، آقای امانی و آقای حیدری نزدیک دو سال در اوین بودم. بالاخره آن ایام و این ایام و بعد از انقلاب همگی نعمت‌های بزرگ خداست، چون در دریای نعمت بزرگ خدا غوطه‌وریم، حس نمی‌کنیم که چه نعمت بزرگی به ما داده شده است. واقعاً انقلاب نعمت بزرگی است و این از برکات حرکتی بود که جوان‌های انقلابی کردند و باید یاد آنها را همیشه زنده نگه داشت. من از این نکته که در قرآن هست استفاده می‌کنم. قرآن می‌گوید، «اذ قال ربک» و «اذ قال عیسی» و «اذ قال موسی». «اذ قال» در ادبیات که تفسیر می‌کنند می‌گویند یاد آور، یادآوری کن. یادآوری کن زمانی را که عیسی به حواریون گفت: «مَنْ أَنصَارِی إِلَى اللّهِ قَالَ الْحَوَارِیُّونَ نَحْنُ أَنصَارُ اللّهِ»(3). خدا این را در قرآن آورده و بعد هم می‌گوید به یاد بیاورید. فراموش نکنید، این روزها را و این جریانات گذشته را، چون آنها بودند که این حرکت و این بیداری و قیام و انقلاب را تأسیس کردند و به دست ما رساندند، ولذا برخلاف حرف‌های وهابی‌های نادان که همه را می‌گویند فراموش کنید، گذشت، درحالی که قرآن می‌گوید، «اِذْ قَالَ»، «اُذْکُرْ»، به یاد بیاورید آن زمانی را که این کارها در گذشته شد. چرا به یاد بیاوریم؟ برای این‌که آن حرکت بود که ما را به اینجا رساند. به دو دلیل باید آنها به خاطرمان باشد، یکی این‌که از گذشتگان و آنهایی که پایه‌گذار این اساس و این بنای مقدس بودند، قدردانی کنیم؛ خودِ یادآوری تشکر از آنهاست. فراموش نکنیم. فایده دومش این است که یاد آنها ما را به ادامه راه دعوت می‌کند. اگر ما بعد از هزار سال بعد از دو هزار سال باقی بمانیم و اسممان در کتاب‌های آسمانی و در دستگاه خدا باشد، باید این راه را ادامه بدهیم. یک کسی سرگذشت می‌نوشت، گفت: «کاری بکن دیگران سرگذشتت را بنویسند. نمی‌خواهد سرگذشتت را بنویسی». شما کاری کنید که دیگران بیایند سرگذشت شما را بنویسند و ادامه بدهند.

این نکته را برای این گفتم که یاد شهدای مؤتلفه و یادآوری آنها در سال‌های متمادی که انجام می‌دهید، بسیار کار قرآنی است که نباید فراموش کرد و همیشه باید به یاد آورد. باید از فداکاری آنها سپاسگزاری کرد، گرچه امام در حرکت انقلابی‌شان و در بیداری ـ‌به تعبیر امروزی‌‌ها بیداری اسلامی‌ـ معمولاً کار مسلحانه را نمی‌پسندیدند، ولی این کاری که انجام شد، مورد پسند ایشان و بعضی مراجع دیگر بود؛ نه برای ادامه راه به این صورت، چون امام کار مسلحانه را در ادامه نهضت تأیید نمی‌کردند، ولی از یک جایی جرقه‌ای لازم بود تا مردم تکانی بخورند، چون مردم به خواب رفته بودند. آدم از جریاناتی که قبل از مشروطه و زمان قاجار واقع شده است، تعجب می‌کند، چطور شد که ناصرالدین‌شاه در این مملکت حکومت کرد و صدای هیچ‌کس درنیامد؟ این یک تحلیل می‌خواهد که چطور می‌شود شاهی با آن همه مفاسد اخلاقی 50 سال در این مملکت حکومت کند؟ شاه عادلی نبود که بگوییم آدم خوبی بود و حالا چون خوب بود، این‌قدر حکومت کرد. گاهی حاج ملاعلی کنی به او نصیحت‌هایی می‌کرد، گاهی کارهایی می‌کرد مثل قرارداد رویتر و امثال اینها که مرحوم حاجی آنها را به هم زدند و بعضی علمای دیگر مثل مرحوم کاشف‌الغطاء نصیحت‌هایی کردند، اما رویهم رفته وقتی کسی به یک سلطنت قاجاری 50 ساله چیزی نمی‌گفت از خواب بودن مردم بود. یعنی علما تقریباً پذیرفته بودند که شاه باید باشد. مشکل کار اینجا بود. در مشروطه هم آقایان علما پذیرفتند که باید باشد. مرحوم شهید شیخ فضل‌الله نوری هم پذیرفته بود که شاه باشد. مشکلی که در این حرکت انقلابی بود، این بود که شاه باشد. امام از این جریان 200 ساله که از زمان قاجار شروع شده بود و بعد رسید به مشروطه و بعد زمان ملی شدن نفت و امثال اینها، یک تجربه داشتند که منشأ فساد شاه است، ولذا به هیچ چیزی راضی نمی‌شد، جز این‌که این جرثومه فساد را از بین ببرند و این کار سختی هم بود و برای بسیاری از علمای ما و متدینین ما قابل قبول نبود که بگوییم شاه برود و می‌گفتند شاه باید باشد و مثال هم می‌زدند که زنبور عسل هم شاه دارد، پس ما هم باید شاه داشته باشیم. غافل از این‌که اگر شاه به معنای حاکم است، باید «لاَ بُدَّ لِلنَّاسِ مِنْ أَمِیرٍ»(4)، امیرالمؤمنین در برابر خوارج می‌فرمود: «ما امیر می‌خواهیم»، ولی امیر حتماً که نباید ظالم باشد، چرا شما می‌پذیرید آن فاجر و فاسق باشد؟ امیر باشد و امیرالمؤمنین باشد.

علی ای حال امام حرکتی را شروع کردند و برادران مؤتلفه در همانجا که مسئله کاپیتولاسیون را نشانه گرفتند، همان نشانه بر جریانات شاه‌پرستی بود که امام اعلامیه‌اش را دادند که شاه‌پرستی یعنی چه و شاه یعنی چه؟ واقعاً حرکتی بود که می‌شود گفت تأسیس حرکت انقلابی امام از اینجا شروع شد. مردم بیدار شدند که می‌شود کاری کرد. همچنان‌که الان می‌گوییم بیداری اسلامی در کشورهای اسلامی از انقلاب ما سرچشمه گرفته است، واقعیتی است که نمی‌شود منکر شد، به عقیده من انقلاب ما هم از این برادران مؤتلفه که چهار نفرشان شهید شدند و بقیه هم که مدتی در زندان بودند و مدت کمی هم ما در خدمتشان بودیم، شروع شد. علی ای حال این حرکت مهمی بود که یک نقطه حرکت بیداری بود که می‌شود یک کاری کرد. این نقطه را باید همیشه در نظر گرفت.

نکته دیگری که برادرمان، جناب آقای حبیبی اشاره کردند، همان ارتباط با روحانیت و مرجعیت است؛ روی اعتقاداتی که ما در مذهبمان داریم، کارهایی که انجام می‌دهیم، یک مجوز و مشروعیتی داشته باشد؛ مشروعیت حتی به معنای لغوی‌اش. امروز مشروعیت را به معنای قانونی می‌گیرند، ولی ما مشروعیت را علاوه بر قانونی می‌گوییم جنبه شرعی هم داشته باشد. هم قانونی باشد و هم شرعی باشد که بتوانیم پیش خدا جواب بدهیم که اگر مردم پسندیدند، خدا هم پسندید، چون گاهی ممکن است مردم چیزی را بپسندند و امروز به آن بگویند مشروعیت، در دنیا هر چه را که بپسندند می‌گویند مشروعیت. مشروعیتی که در

فقه و حقوق ماست، مشروعیتی است که خداپسند باشد. در فقه و حقوق ما نمی‌شود الا این‌که ولایت در آن حضور داشته باشد.

نکته سوم که یکی از برادرمان در باره اختلاف ذکر کردند، اولاً اسم خوبی دارید به نام مؤتلفه. من این ائتلاف را در همین انتخابات انتخاب کردم، گفتم: «مدام بحث اتحاد را نیاورید». گرچه روی مسامحه گفته می‌شود اتحاد، ولی خدا هم از ما اتحاد نخواسته است. شما اگر یک آیه در قرآن آورده باشد که گفته باشد اِتَّحِدُوا مُسْلِمُون! اِتَّحِدُوا! اِتَّحِدُوا! ـ‌شعارهایی که آقایان در خیلی جاها می‌دهندـ بیاورید، من به شما جایزه می‌دهم. قرآن می‌فرماید: «وَ اذْکُرُواْ نِعْمَتَ اللّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنتُمْ أَعْدَاء فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ». «أَلَّفَ»، ائتلاف معنایش این نیست که یکی شوید، اصلاً شدنی نیست که یکی شوید. البته الان مسامحتاً می‌گوییم اتحاد؛ به تعبیر بنده پیوند. من مدام در این انتخابات می‌گفتم بحث از اتحاد نکنید، چون وقتی اتحاد می‌کنید نمی‌شود و بعد هم می‌گویید نمی‌شود. همه هم می‌گویند پس من باشم. حالا که اتحاد نمی‌شود باید بنده باشم، کس دیگری نباید باشد، ولی اگر گفتیم ائتلاف، می‌شود که شما باشید، ما باشیم و خیلی نقطه‌های مشترک داریم. چرا نقطه‌های مشترکمان را رها کنیم و با هم دشمنی کنیم؟ این ائتلاف چگونه پیدا می‌شود؟ در کلمات امام رضا، امیرالمؤمنین و خطبه حضرت زهرا این مضمون هست که «وَ الإمَامَة نِظَاماً لِلاُمَّةِ»(6). امامت به معنای رهبری، نه امامت به معنای تکوینی‌اش که همیشه هست و همیشه هم بوده است. یعنی آن‌که بتواند امام در دل‌های ما و نظام ما حضور داشته باشد. «وَ الإمَامَة نِظَاماً لِلاُمَّةِ»، امامت منشأ نظام است، اگر ما بخواهیم ائتلاف داشته باشیم، باید به امامت نگاه کنیم و ببینیم امامت چه کار می‌کند؟ ببینیم امام راحل(ره) و امامِ حیّ و حاضرمان، جناب آیت‌الله خامنه‌ای چه می‌کنند؟ آیت‌الله خامنه‌ای هم معمولاً ما را دعوت به ائتلاف می‌کنند. نمی‌گویند که شما همگی یکی شوید. شاید یکی شدن، شدنی نباشد.

اختلاف چیزی نیست که کفر باشد، نباید از اختلاف ترسید. اختلاف منشأ تکامل است، منتهی اختلافی که بعداً به ائتلاف منتهی شود. برسیم به نقطه‌ای که همه قبول کنیم، ولو این‌که همه نپسندیدند و مطابق میلشان نیست. من در این انتخابات می‌گفتم: «ما کار جمعی می‌کنیم، با هم باشیم». دوستان در بعضی از جلسات قبل از انتخابات می‌گفتند، آقای مهدوی گفته فلانی باشد، فلانی باشد، من در آن جلسه برخورد کردم و گفتم: «چرا می‌گویید مهدوی گفته؟» من در یک جمعی گفتم که در جمع مقبول واقع شد. والا اگر بنا بر این شد که فلانی یا فلانی نباشد، بحث یک جور دیگر می‌شد. عقیده‌ام این است که کسانی که به درد انقلاب می‌خورند، حتی‌المقدور آنها را حفظ کنیم و آنها را حذف نکنیم. این روشی بود که امام هم داشتند، ولی ممکن است اشکالی در بنده باشد، ولی کسی که آدم خوبی است، چهار تا اشکال هم دارد، چرا باید حذفش کرد؟ خوبی‌ها را نباید نادیده گرفت. وقتی کسی به جایی می‌رسد که اصلاً قابل تحمل نیست، ولی وقتی می‌توانیم همدیگر را تحمل کنیم...، ولی به شرطی که این اصل را بپذیریم که ما می‌خواهیم هدف واحدی را پیگیری کنیم، اگر توجه به هدف یا هدف‌های مشترکی داشته باشیم، می‌شود با هم کار کرد؛ اما همان طور که امام فرمودند، خدا نکند هواهای نفسانی وارد شود، نفس اماره مانع می‌شود و نمی‌گذارد. چیزی که شیطان انجام می‌دهد، علاوه بر اماره بودن، تسویل هم می‌کند، تسویل یعنی چه؟ یعنی توجیه می‌کند. ما کارهایمان را توجیه می‌کنیم. کاری می‌کنیم و با شما دشمنی می‌کنیم و بعد هم توجیه می‌کنیم. بعضی‌ها هستند که آدم را تا کافر نکنند غیبت نمی‌کنند!

اول تسویل می‌کنند و بعد غیبتِ آدم را می‌کنند و می‌گویند، جایز الغیب است. این است که خیلی بدتر از خودِ غیبت است که آدم کسی را تسویل کند، بعد بگویند غیبتش جایز است، چون گنهکار است و گناهش هم علنی است و باید غیبتش را کرد! نرسیم به آنجایی که کارهایمان را توجیه کنیم و این خیلی دقت و قدری ریاضت می‌خواهد که آدم خیلی کارها را به خاطر خدا انجام ندهد. بنابراین اتصال به عالم روحانیت و نظام ولایت امری است که می‌تواند ما را به وحدت برساند، به شرطی که وحدت به معنای ائتلاف باشد، نه یکی شدن. وحدتِ فلسفی نیست. مکرر بارها ـ‌با این‌که خیلی کم سخنرانی می‌کنم‌ـ در این جریانات تکرار کردم که آقایان! وحدت معیار نیست. حتی فلاسفه معتقدند دو شیء هیچ‌وقت با هم وحدت پیدا نمی‌کنند، «الوجود متشخص بذاته». وجود متشخص به ذات است و در این صورت با چیز دیگری یکی نمی‌شود. یکی شدن معنا ندارد، اما می‌توانیم با هم مؤتلف شویم. در دنیایی که این همه دعواست با هم ائتلاف می‌کنند، چرا با هم ائتلاف نکنیم؟ مگر اروپایی‌ها که دور هم جمع می‌شوند با هم رفیق‌اند؟ یک دیپلماتی به من می‌گفت: «اصلاً دو تا دیپلمات که به هم می‌رسند سلامشان هم دروغ است!» بنابراین اینها که دیپلمات‌اند و با هم صحبت می‌کنند، بالاخره به خاطر منافعشان در جاهای مشترکی با هم یکی می‌شوند. ما و مسلمان‌ها که این همه جهات مشترک علاوه بر جنبه‌های معنوی داریم چرا با هم ائتلاف نکنیم؟

در انتخابات ریاست مجلس که اشاره کردید، من گفتم: «ما دیگر دخالت نمی‌کنیم». واقعاً هم نمی‌خواستیم دخالت کنیم. شوخی نداریم. من دیپلمات نیستم، روحانی هستم، گفتیم خود مجلس هر کاری می‌خواهد بکند. یک وقت از بیرون خیال نکنند که ما دخالتی در این کارها می‌کنیم، بالاخره مجلس خودش یک‌جوری انتخاب می‌کند. البته این انتخاب خوب بود و برخورد آقایان با هم، چه رئیس فعلی و چه آقای حداد با هم خوب بود. برخورد باید برادرانه باشد. این توصیه‌ای است که امام داشتند و توصیه‌ای است که مقام معظم رهبری دارند که اگر می‌خواهید انقلاب را حفظ کنید، باید با هم ائتلاف داشته باشیم، یکدیگر را خراب نکنیم، حذف نکنیم. مردمی که در صحنه هستند، دارند تماشا می‌کنند، این آقا که بد است، آن هم که بد است، به قول طلبه‌ها اجماع مرکب درست می‌شود. در اصول اجماع مرکب می‌گوییم آن دسته که می‌گویند درست نیست، این دسته هم که می‌گویند درست نیست، هر دو را کنار بگذاریم و برویم دنبال یکی دیگر و شخص ثالثی پیدا کنیم. آیا واقعاً وظیفه ما در انقلاب اسلامی این است که یکدیگر را این همه خراب کنیم که آخرش هیچی نماند؟ مسلماً چنین چیزی نیست. بنابراین امامت نعمتی است که خداوند به ما عطا کرده است. اگر این امامت را مسلمان‌های دیگر در مصر و جاهای دیگر داشتند وضعشان خیلی بهتر از حالا بود. خودشان هم همین را می‌گفتند. مصری‌ها که آمده بودند اینجا می‌گفتند که عیبمان این است که امام نداریم. اگر امامی بود که ما را رهبری می‌کرد، این دعواها خیلی کمتر می‌شد. ما باید این امامت را حفظ کنیم.

بنده در مجلس خبرگان تفسیری برای نظارت بر رهبری کردم. گفتم، خبرگان دو وظیفه دارد، تعیین رهبری یا تشخیص رهبری و وظیفه دوم خبرگان نظارت بر رهبری است. این نظارت یعنی چه؟ آیا این نظارت، نظارت استطلاعی است یا نظارت استصوابی؟ معمولاً در نامه‌ها و بخشنامه‌ها نوع نظارت را می‌نویسند. اگر نظارت استصوابی باشد، معنایش این است که رهبر هر کاری که می‌خواهد بکند باید بیاید از ما اجازه بگیرد. اول باید بیاید بگوید، آقایان خبرگان! اجازه می‌دهید من این کار را بکنم؟ این سخنرانی را بکنم؟ هر روز باید بیاید و اجازه بگیرد. یعنی واقعاً رهبر یک کشور باید دائم اجازه بگیرد؟ مسلماً این طور نیست. یک مسئله هم استطلاعی است، یعنی ما برویم دنبال کار ایشان و تمام کارهای ایشان را زیر و رو کنیم که شما چه کار می‌کنید و چه کار نمی‌کنید؟ و کارهای شما چیست؟ به نظر من هر دوی اینها به این معنا درست نیست. من می‌گویم این نظارت، نظارت حراستی است و این در دنیا هم هست. یعنی مراقبتی که منشأ حفظ رهبری باشد. نگذاریم کارهای خلاف در مملکت واقع شود یا حملاتی واقع شود یا ایشان مورد هجمه قرار بگیرد، خود ما باید سینه‌ها را سپر کنیم و حفظ کنیم که تنها به میدان نیاید و صحبت کند. در خبرگان گفتم که شما باید از جایگاه رهبری حراست کنید.

البته ممکن است عده‌ای کارهای خلاف کنند و به رهبری صدمه بزند. باید جلوی اینها را بگیریم تا رهبری حفظ شود. بنابراین ما باید از جایگاه رهبری حراست کنیم و شما هم همین طور. شما که مؤمنید و از اول می‌گفتید مؤتلفه با روحانیت و مراجع و مرحوم آیت‌الله میلانی و امام و بعضی فقها بوده است، این ارتباط شما و امتیازات شما، حفظ این ارتباطات است. این ارتباط هم به معنای همان ارتباط ولایی بوده است. شما باید صداقت داشته باشید و مثل حزب‌های دیگر نیستید که آمدند و رفتند، شما ماندید. از اول انقلاب تا حالا حزب‌های زیادی با اسم‌های مختلف آمدند. آنها روزمره بودند. ماندن شما به خاطر همین ارتباط بوده است، این ارتباط را حفظ کنید. آن را صادقانه حفظ کنید.

غرض حفظ نظام است، غرض حفظ حوزه رهبری است، غرض حفظ اسلام و باقی ماندن اینهاست. البته در مملکت دارد خلاف واقع می‌شود و امروز صدای مردم از گرانی بلند است و باید برایش فکری کرد، مسئله فرهنگ کشور اشکالات دارد و روی اینها باید کار شود. مجلس جدید باید واقعاً کار کند در مسائل اقتصادی مردم، مردم خیلی گرفتارند. باید گرفتاری‌های مردم را حل کرد و نیاز به مدیریت صحیح دارد که باید درست شود. مسائل فرهنگی در رأس کارهاست و باید درست شود. خیابان‌هایمان، خیابان‌های خوبی نیست. فیلم‌هایمان، فیلم‌های خوبی نیست. بعضی از تبلیغاتمان تبلیغات خوبی نیست. من خدمت مقام معظم رهبری هم عرض کردم و ایشان گفتند که بگویید. البته این‌که گفته شود، نه این‌که برویم در رسانه‌ها داد و فریاد کنیم و با خود نظام دربیفتیم. باید اینها گفته شود که بعضی قسمت‌هایش مورد قبول نیست. ان‌شاءالله این مجلس بتواند کاری کند و در مسائل اقتصادی و فرهنگی گام‌های بلندی را بردارد.

۱۳۹۱/۳/۲۶

اخبار مرتبط