به گزارش نما ،مهم ترین نگاه به یک رویداد که باعث حفظ آن می شود، آسیب شناسی آن است. 9 دی اتفاقی است که زیاد از آن شنیده ایم و البته هم چنان زوایای بسیاری برای پرداخت دارد. اما همین 9 دی هم می تواند عاملی شود که مجموعه نیروهای طرفدار انقلاب را به جان هم بیندازد که هرکدام بخواهند آن را به خود نسبت دهند. آسیب شناسی 9 دی آن چیزی است که در گفتگو با عبد الرضا مصری رییس فراکسیون حزب مؤتلفه اسلامی در مجلس به آن پرداخته ایم.
بعد از پنج سالی که از 9 دی 88 میگذرد، الان باید نگاه ما به آن رویداد چگونه باشد؟
هر نگاهی که به حوادث مهم انقلاب داریم، همان نگاه را هم به 9 دی داریم، یعنی نگاه ما به 22 بهمن، 17 شهریور، روز آزادی خرمشهر و...
آسیبی که در مورد 9 دی وجود دارد این است که گروههای مختلف میخواهند آن را به نفع خود مصادره کنند و این شیوه حداقل برای اصولگرایی تفرقهآفرین است.
اگر 9 دی را حرکت انقلابی مردم و جوشیده از بطن مردم بدانیم، قاعدتاً همانطور که 22 بهمن وقایع مهم انقلاب را نمیشود مصادره کرد، به نظر من 9 دی هم قابل مصادره نیست. 9 دی متعلق به ملتی است که بعد از مدتی صبوری توطئههای استکبار را نقش برآب کردند و به خیابانها ریختند که توطئهها را خنثی کنند و این از دست هیچ دسته، گروه، سازمان، حزب و تشکیلاتی ساخته نبود، چون اگر ساخته بود، موقعی که آن جریان ضد انقلاب صد در صد برانداز به میدان آمده بود، یکی از جریانات سیاسی ـ از جمله خود ما اصولگراها ـ میرفتیم و جلوی جریان فتنه را میبستیم. پس آن چیزی که اتفاق افتاد، اولاً خروش مردمی در مورد جوشش خون محرم بود و مردم در صحرای کربلای انقلاب آمدند و از دین، حکومت و حاکمیتشان دفاع و حفاظت کردند. به نظر من 9 دی سبد گلی تقدیم به همه دلسوزان انقلاب که از هر گلی در این سبد بود. همه در آن دخیل بودند و هر کسی که علاقمند به انقلاب، ولایت و خنثی کردن توطئه دشمن بود، گلی بود که به این سبد افزوده شد.
در 9 دی تمام کسانی که به کاندیداهای متفاوت رأی داده بودند حضور داشتند. الان چقدر میتوانیم به ایجاد وحدتی از ارزشگرایان امیدوار باشیم؟
صحنههای بزرگ انقلاب هیچ وقت بر اساس وزنکشی خلق نشدهاند، یعنی هر وقت خواستهایم حرکتی را انجام بدهیم و قبل از آن به وزنکشی گروههای مختلف پرداختهایم، به نتیجه مطلوب نرسیدهایم، چون از اول خدا نبوده و وزن غیر خدایی و وزن دسته، گروه، حزب و تشکل بوده است، اما در جاهایی که منیتها را کنار گذاشتیم و بیوزن وارد شدیم، انقلاب به خواسته ما وزن داده است، آن هم وزنی که با هیچ سنگی قابل اندازهگیری نیست. این بزرگترین لطفی است که انقلاب در حق ما کرده است که آنجاهایی که خواستهایم خطکشی و وزنکشی کنیم، ناموفق بودهایم و حتی یک مورد موفق هم در زمان وزنکشیها و جداییها نداشتهایم. به عنوان یک اصولگرا عرض میکنم آخرین خطکشی و وزنکشی ما در انتخابات گذشته بود که افراد میخواستند بر اساس وزنی بیایند و با هم تفاهم نکردند، یعنی بیوزن نشدند. اگر بیوزن میشدند، وزن پیدا میکردند و انقلاب ما پر از این صحنههاست، یعنی الان اگر بگویید فلان عملیات کسی نمیپرسد چه کسی پیروز شد، بلکه میگویند انقلاب پیروز شد، نظام پیروز شد. لذا به نظر من اینکه بخواهیم به گروهی وزن بدهیم و اندازهگیری کنیم، ابتدای آفت ماست.
در سال 88 قبل از انتخابات نوعی اردوکشی خیابانی صورت گرفت. پس از انتخابات هم عکس رقبا در خیابانها جولان میداد، ولی در 9 دی تنها عکسهایی که دیدیم عکس امام و رهبری و عکسهایی در تأیید نظام بود.
نمیتوانیم جریان پیچیده سازماندهی شده فتنه 88 را با جریان خودجوش 9 دی مقایسه کنیم. هم منشاء و هم سازماندهی این دو حرکت با یکدیگر متفاوت هستند. در فتنه 88 که اردوکشی خیابانی شد، کاری بود که استکبار سالها روی آن کار کرده بود و سرویسهای امنیتی دنیا روی آن برنامهریزی کرده بودند و جریان فتنهای بود که به بهانه طرفداری از زید یا عمر به دنبال براندازی بود. ما به هیچ وجه فتنه سال 88 را یک حادثه برگرفته از انتخابات تلقی نمیکنیم، بلکه یک جریان پیچیده فتنه میدانیم که عمده برنامههایش در خارج از کشور طراحی شد و بعضی از سادهلوحان و سادهاندیشان یا مغرضین کینهتوزی که گول خوردند و خواسته یا ناخواسته آن انشاءالله در محکمه خدایی مشخص شود که سهواً بود یا عمداً. آنچه که ما میفهمیم با فرصتهایی که انقلاب برای اینها ایجاد کرد و عناد همچنان باقی است، به نظر میآید که از ابتدا سهواً نبود، چون اگر سهوی بود، خدا رحمت کند حاجآقا عسگراولادی را. از تمام عمر و آبروی خود مایه گذاشت به خاطر اینکه کسانی که سهواً به مسیری ناخواسته افتاده بودند به دامن ملت برگردند، ولی وقتی برنگشتند، احتمال جزئی هم که در ذهن ما بود که ممکن است بعضیها در جریان فتنه گول خورده بودند، این فکر دیگر تقریباً اعتباری ندارد. پس جریان انتخابات با جریان 9 دی کاملاً دو جریان متمایز هستند. یکی یک جریان سازماندهی شده از داخل و خارج کشور است که سالها روی آن زحمت کشیده، هزینه کرده و برنامه ریختهاند، اما به بهانه انتخابات برای براندازی به میدان آمدند، والا ما در گذشته هم انتخابات داشتیم و بلافاصله کاندیداهای بازنده به کاندیدای برنده تبریک گفتند. چرا؟ چون سرنخ اینها به خارجیها بند نبود، به داخل بود و همه آنها به خاطر نظام و خدمت وارد عرصه انتخابات شدند و وقتی این فرصت خدمت به یکی از آنها داده شد، همگی به خاطر این توفیق خدمت به او تبریک گفتند. عین این واقعه در زمان ریاست جمهوری آقای خاتمی رخ داد که اولین کسی که تبریک گفت آقای ناطق نوری بود، اما در جریان 88 اینطور شد؟ از قبل برنامهریزی شده بود که چنین حوادثی را در تهران و شهرهای دیگر ایجاد کنند.
اما 9 دی پاسخ بدون سازماندهی از طرف مردم به فتنه بود. حتی خود مسئولین هم از جریان 9 دی خبر نداشتند. یک جریان خودجوش مردمی برگرفته از چیزی که روح محرم و کربلا به آنها داده بود. آمدند و از انقلاب و خصوصاً ولایت پشتیبانی کردند. جریان 9 دی وابستگی شدیدی با ولایت پیدا کرده است، چون قبل از آن هدفگذاری اهانت به مقام معظم رهبری بود. ما که روی این قضیه شک نداریم و اینها فکر کرده بودند باید رأس را بزنند. این هم کار دشمنان خارجی بود. تا آنجا که بحث انتخابات بود و اینکه رأی کم و زیاد است. مردم تحمل کردند، اما به محض اینکه دیدند قضیه، قضیه انتخابات نیست، بلکه بحث ولایت است و احساس کردند بهانهای برای حمله به ساحت ارزشمندی است که دوست و دشمن اقرار دارند که خدا بهواسطه ایشان انقلاب ما را حفظ کرده و محبتی که به دل مردم نسبت به ولایت عزیز ما انداخته و تدبیر و درایت ایشان انقلاب را حفظ کرده است و مردم به محض اینکه احساس کردند دامنه انتخابات دارد به جای دیگری کشیده میشود، آن حرکت عظیم را ایجاد کردند و عوامل استکبار را سر جای خودشان نشاندند و فتنه را خاموش ساختند. غیر از آن دریای مردمی، چیزی این آتش فتنه را خاموش نمیکرد، آن هم دریایی که سازماندهی نشده بود، یعنی سونامی که خدا برای رفع فتنه فرستاد. در وهله اول پس اگر ما بخواهیم اساس قضیه را در نظر بگیریم، جریان 9 دی بیعت دو باره با مقام معظم رهبری بود تا پاسخ به یک عده فریب خورده که میخواستند به بهانه انتخابات به آن ساحت جسارت کنند. به نظرم مردم در حماسهای که خلق کردند، با ولی خود بیعت کردند و این بیعت متعلق به همه آحاد ملت بود و متعلق به هیچ شخص، گروه و جناحی هم نخواهد بود.
اصل آسیبی که 9 دی ممکن است حالا برای ما داشته باشد، تفرقه است. مردم و مسئولین باید چه اقداماتی را انجام بدهند تا از تفرقه دور باشند؟
اگر بخواهیم همدیگر را صفر و صدی بپذیریم، هیچ کسی نباید کس دیگری را بپذیرد، چون یا صفر را ترسیم میکنیم یا صد را. ما باید قبول کنیم بین صفر تا صد میلیاردها عدد وجود دارد. حتی عدد صفر هم جایگاهی دارد که اگر در جایگاه خاص خود قرار بگیرد، ممکن است ارزشی را به اعداد دیگر بدهد که سایر اعداد نتوانند بدهند، هر جریان و تشکیلاتی اگر این را بپذیرد که چنانچه بخواهیم دو باره بر اساس وزنکشیها بگوییم ما این عدد هستیم و او آن عدد است و آن یکی اصلاً عددی نیست، به نتیجه نمیرسیم. به نظر من باید حول محور اشتراکات، تفاهم و همگرایی کنیم. نظام، انقلاب و رهبری چیزهایی هستند که تعارفبردار نیستند و هیچ کسی هم روی آنها کوچکترین ان قلتی ندارد. وقتی یک سری ویژگی داریم که میتوانند ستونهای خیمه وحدت و یگانگی قرار بگیرند یا به قول ریاضیدانها متغیرهایی داریم که همه مثبت هستند و میتوانیم حول و حوش آنها برنامهریزی کنیم، نباید به چهار متغیر مزاحم بپردازیم. نباید دو سلیقه درون سازمانی ما را از اصول دور کند. درست مثل این است که عدهای بخواهند نماز جماعت بخوانند، امام جماعت حاضر و مسجد و همه چیز فراهم باشد، سر اینکه بعد از نماز چه کسی بگوید صلوات بفرستید، تفرقه ایجاد کنیم و اصل نماز و جماعت و همه را به هم بریزیم به خاطر اینکه دعای بعد از نماز مثلاً این یکی باشد یا آن یکی.
فکر میکنم اگر همگرایی کنیم، یعنی با حفظ همه سلایق در مشترکات همگرایی کنیم و به دنبال این باشیم که وقتی من از یک حزب به آقای از حزب دیگر که میرسیم، اولین چیزی که به ذهنمان میرسد این باشد که ما در حفظ انقلاب مشترک هستیم. در اینکه یک نظام ولایی را پذیرفتهایم مشترکیم. در اینکه باید برای توفیقات این نظام تلاش کنیم مشترکیم. در اینکه باید توطئه دشمنان نظام را در داخل و خارج خنثی کنیم مشترک هستیم. وقتی این همه مشترکات داریم، به خاطر یک سلیقه سیاسی یا اظهار نظر روی یک مسئله فرعی اگر به آن مسئله فرعی بچسبیم قاعدتاً توفیقی نخواهیم داشت و شیطان هم قطعاً از همان رخنه وارد میشود. شیطان از راه وحدت وارد نمیشود. خوشبختانه مشترکات ما اصول ما هستند و ما روی اصول کوچکترین مشکلی با هم نداریم. ما روی سلایق سیاسی اختلاف داریم که آن هم قابل هضم و حل است. در نتیجه به نظرم باید در مشترکاتی که همه قبول داریم همگرایی کنیم و بدانیم همه در یک قایق نشستهایم. یعنی مهم نیست چه کسی با چه ابزاری قایق را سوراخ کند. مهم این است که اگر زمانی نادانی هم خواست در جایی از این قایق سوراخی را ایجاد کند، دیگران بروند و با برادری و وحدت ترمیم کنند که انشاءالله این قایق محفوظ بماند.