به گزارش نما ،خبر مرگ پهلوان نامی ایران، پس از سال ها مبارزه در میدان ورزش ، بعد از یک دوره سکوت رسانه ای، دوباره نام او را خبر اول روزنامه ها کرد. ساعت 2 بعدازظهر روز 18دی ماه، تیتر درشت روزنامه کیهان و اطلاعات مردم ایران را غافلگیر کرد.
کیهان در شماره 7333 خود تیتر زد: «غلامرضا تختی خود را کشت!» تیتر اول شماره 12480 اطلاعات هم این بود: «پیش از ظهر امروز تختی خودکشی کرد» این ها اولین خبر از مرگ تختی بود که منتشرشد.
پیکر تختی ساعت 30/10 در هتل آتلانتیک پیدا شد و تا ساعت 2 بعدازظهر که روزنامه اطلاعات و کیهان روی کیوسک برود، هیچ خبری از او را در رادیو و تلویزیون منتشرنشد. دوستان تختی و برادر او، اولین کسانی بودند که از مرگ او با خبر شدند و آنها هم فدراسیون کشتی را مطلع کردند. با اینکه روزنامه های کیهان واطلاعات مرگ تختی را خبر اول خود کرده بودند و نزدیک به سه صفحه به زندگی نامه تختی، مصاحبه های نزدیکان او و عکس های قهرمانی و مرگ او اختصاص داده بودند، رادیو تلویزیون اهمیت چندانی به پخش این خبر ندادند. تلویزیون برنامه ویژه ای برای مرگ تختی نداشت اما شبکه ملی، در اخبار ورزشی و سراسری این خبر را پخش کرد و عکس ها و تصاویری از کشتی ها و قهرمانی های تختی را به تصویر کشید. تلویزیون تنها روز اول مرگ تختی، خبری از او پخش کرد و در برنامه های روزهای بعد، دیگر نامی از او نبرد. اما رادیو حتی یک خبر هم از مرگ تختی نداشت. بعدها عطا بهمنش نویسنده و گزارشگر کشتی که در زمان مرگ تختی، اخبار ورزشی رادیو را گزارش می کرد، در این رابطه خاطره جالبی را نقل کرد : آن موقع دکتر آزمون رییس خبرگزاری پارس و رادیو بود. بعدها شد رییس اوقاف و معاون نخست وزیر. آزمون دستور داده بود خبر مرگ تختی از رادیو گفته نشود. من خبر را نوشتم. بردم که بخوانم، گفتند، نمی شود. گفتم از روزنامه ها عقب می افتیم. گفتند ما به روزنامه ها کاری نداریم. در این میان کیهان و اطلاعات روزهای 18 و 19 دی ماه مرگ تختی را به طورمفصل گزارش کردند؛ اما روز 20 دی ماه آنها تنها یک مطلب از تختی داشتند و از روز 21 به بعد دیگر تختی در روزنامه های رسمی هم فراموش شد.
مرگ تختی ابهام بزرگ بود وهست
تختی در ۱۷ دی ۱۳۴۶ در اتاقش در هتل آتلانتیک تهران درگذشت. او دو روز قبل از مرگش یعنی ۱۶ دی، وصیتنامه اش را در دفترخانه اسناد رسمی شماره ۲۰۲ تحت شماره ۳۴۲۸ و با تعیین کاظم حسیبی به عنوان سرپرست فرزندش بابک (که تنها ۴ ماه داشت)؛ به ثبت رسانده بود. درباره دلایل مرگ او اختلاف نظرهای زیادی وجود دارد. براساس اخبار منتشره در روزنامههای کیهان واطلاعات ۱۸ دی، غلامرضا تختی بخاطر اختلافات خانوادگی با همسرش و براثر خودکشی جان باختهاست. از انگیزههای ممکن برای خودکشی، مواردی چون ناکامیهایش در مسابقات در پایان عمر ورزشی تختی نامبرده میشود. با این حال عدهای از دانشوران مرگ وی را مشکوک میدانند. این عقیده که ساواک او را به دلیل محبوبیت زیاد و عدم وفاداری به رژیم وقت ایران به قتل رسانیدهاست، در بین مردم شیوع داشتهاست. غلامرضا تختی از سال ۱۳۴۲ بارها به ساواک احضار شد. اطرافیان شاه با ناکامی از نزدیک کردن او به دربار و حکومت، فشارها را افزایش دادند. تختی حتی در مواردی از ورود به ورزشگاه ها منع می شد. او پس از دوری دو ساله از رقابت های ورزشی، برای چهارمین بار در بازی های المپیک شرکت کرد و برای نخستین بار در این بازی ها مدالی کسب نکرد. میرزایی با استناد به اسناد به جا مانده، بیان می کند که ظاهرا حکومت، مایل بود تختی بدون تمرین و آمادگی جسمی و روحی در میدان حاضر شود و با شکست خوردن، محبوبیت خود در میان مردم را از دست بدهد. از سوی دیگر مردم نیز خواهان شرکت او در مسابقه های جهانی بودند. در چنین شرایطی تختی سال ۱۳۴۵ نیز در بازی های جهانی تولیدو شرکت کرد و بار دیگر دست خالی به ایران بازگشت. برخلاف تصور و انتظار طرفداران شاه، محبوبیت تختی پس از دو ناکامی او نه تنها کمتر نشد که افزایش نیز یافت.
جلال آلاحمد درباره مرگ او چنین نوشت: «از آن همه جماعت هیچ کس، حتی برای یک لحظه، به احتمال خودکشی فکر نمی کرد.» عده ای معتقدند، تختی اگر خودکشی هم کرده باشد مسئولیت آن با حکومت شاه است که با فشارها و تنگناهایی که برایش به وجود آورد، او را به این سمت سوق داد. اما آنچه که است مرگ تختی یک ابهام بزرگ بود وهست.
افتخارات ورزشی جهان پهلوان
تختی، کشتی را از سال ۱۳۲۵ آغاز کرد. او در سال ۱۳۲۹ در ۲۰ سالگی به عضویت باشگاه پولاد در آمد و زیر نظر حبیبالله بلور کشتی آزاد را به صورت قهرمانی آغاز کرد. و در همان سال، نخستین قهرمانی کشوری را کسب کرد. تختی در رقابتهای قهرمانی کشور طی سالهای ۱۳۲۹ تا ۱۳۳۸ هشت بار قهرمان کشور شد. او در سال ۱۹۵۱ در مسابقات قهرمانی جهان هلسینکی در دسته ۷۹ کیلو به مدال نقره رسید، وی و سه همتیمیش؛ محمود ملاقاسمی محمدمهدی یعقوبی و عبدالله مجتبوی برندگان اولین مدالهای بینالمللی تاریخ کشتی ایران بودند. او سال بعد در المپیک هلسینکی مدال نقره خود را در ۲۲ سالگی تکرار کرد. چهار سال بعد در المپیک ۱۹۵۶ ملبورن در یک وزن بالاتر؛ ۸۷ کیلوگرم، بهتر ظاهر شد و به همراه امامعلی حبیبی نخستین مدالهای طلای تاریخ ورزش ایران در المپیک را کسب کردند. تختی در مسابقات قهرمانی جهان ۱۹۵۹ تهران، ۱۹۶۱ یوکوهاما و ۱۹۶۲ تولیدو به ترتیب به دو مدال طلا و یک مدال نقره رسید. در المپیک ۱۹۶۰ رم هم با ۵ پیروزی با ضربه فنی و یک شکست با امتیاز از عصمت آتلی ترک مدال نقره وزن ۸۷ کیلو را گرفت. وی که کشتی را از میانوزن آغاز کرده بود با افزایش وزن خود به دستههای بالاتر رفته و از سال ۱۹۶۲ به دسته ۹۷ کیلوگرم پا گذاشت، اما مشخص شد که رقابت در این وزن برای قهرمان پا به سن گذاشته، دشوار است و او در المپیک ۱۹۶۴ توکیو با شکست از احمد آئیک ترک و مساوی با سعید مصطفی اف بلغار به مقام چهارم قناعت کرد.
وایکینگ پالم سوئدی، عادل آتان ترک، بوریس کولایف روس، پت بلر آمریکایی، دیتریش آلمانی، ویچزیستیوک روس، عصمت آتلی ترک، حسن کنگور ترک، الکساندر مدوید بیلاروس از شوروی و احمد آئیک ترک مهم ترین رقیبان تختی در ۱۴ سال حضور وی در عرصه بینالمللی بودند.غلامرضا تختی همچنین سه بار قهرمان کشتی پهلوانی و پهلوان اول ایران شده بود. جهان پهلوان به هنگام عزیمت به آخرین سفر خود، در میان خیل عظیم مردمی که برای بدرقه او و همراهانش آمده بودند گفت: «هیچ چیز نمیتواند مرا خوشحال کند، پول، مدال طلا، عشق و حتی عشق. نسبت به این مردمی که به فرودگاه آمدهاند، احساس شرمندگی میکنم. راستی چقدر محبت بدهکارم؟ من چرا باید کشتی بگیرم؟ چرا باید همراه تیم، مسافرت کنم، تا سبب این همه مراجعت باشم؟ اگر پاسخ به این پرسش را میدانستم من هم میتوانستم ادعا کنم چون دیگران هستم ... وقتی کسی نداند چه عاملی سبب خوشحالیاش خواهد شد، به طور حتم نخواهد توانست بگوید چرا کشتی میگیرد و چرا همراه تیم مسافرت میکند.»
تختی هنوز زنده است
تختی هرکه بود، هرچه افتخار آفرید، هرگونه که مرد، در قلب های مردم ماندگار ماند. خیلی ها آمدند، بردند و رفتند، اما فقط در آلبوم افتخارات خودشان ثبت شدند؛ اما تختی، هنر فتح دل ها را داشت.
چه کرده بود با خدا نمی دانیم، اما با مردم دوست بود و هرچه بود در همین صفای با خلق و خدایش بود، وگرنه این همه نیکی نام با چند مدال زرد و سپید به دست نمی آمد. به همین دلیل است که امروز با گذشت 47 سال از مرگ تختی، هنوز هم دوست داران او در ابن بابویه شهرری دور هم جمع می شوند تا یاد جهان پهلوان تختی را گرامی بدارند.
تختی هنوز زنده است . این باور تمام کسانی است که طی این مدت هر سال برای گرامی داشت نام او در ابن بابویه دور هم جمع می شوند.