"نقطه عطف" در تعريف اگرچه نقطه اوج يا نقطه قعر در يك حركتي منحني وار نيست؛ اما يكي از مهمترين نقاط حركت است؛ زيرا از اين نقطه است كه مسير حركت تغيير مي كند. از نقطه عطف به بعد حتي زماني كه سير صعودي يا نزولي ادامه دارد آشكار است كه بايد منتظر يك آينده متفاوت بود.
در مسير انقلاب اسلامي ايران نيز نقاط عطفي وجود دارد كه اگرچه نقطه پيروزي يا شكست نيست؛ اما سرآغاز تحولي است كه طليعه آينده را نويد مي دهد. "26 خردادماه" يكي از آن نقاط عطف بود؛ زماني كه حتي ماموران اعدام نيز براي شهيدان موتلفه اسلامي كه بالبخند به استقبال شهادت مي رفتند، اشك مي ريختند و به حال آنها غبطه مي خوردند. شهيداني كه توانستند با شهادت خود سياهي خفقان طاغوت را بشكنند و آينده اي روشن را نويد دهند و چه زيبا امام خامنه اي در وصف اين نقطه آرماني فرموده است " اين شهداي چهارگانه حقيقتاً در دوران ظلمات نور خدا بودند كه درخشيدند، فضا و دلها را روشن كردند، راه را به خيليها نشان دادند." عمليات آنها در اجراي حكم الهي اگرچه نتيجه اي زودهنگام در برنداشت، اما دستاورد بزرگي داشت. " اينها ستارگان و برجستگاني بودند كه در راه خدا رفتند. راهي را انتخاب كردند و نتيجه اين شد كه مشاهده ميكنيد يعني حاكميت اسلام در دوران سيطره كفر و استكبار بر عالم چيزي كه به افسانه شبيه است."
هرچند اين روز براي خود آن شهيدان نقطه اوج در رسيدن به معشوق بود، اما براي تاريخ ايران نقطه تغيير مسير ترسيم شده توسط مزدوران آمريكا در تحميل اختناق پس از كشتار در 15 خرداد و تبعيد رهبر انقلاب به بورسا و به يغما بردن ايران اسلامي تحت قانون كاپيتولاسيون به سوي نفي سبيل كفار بر ديار اسلامي بود.
آينده روشن پس از اين نقطه عطف از آنجا پديد آمد كه مبناي جهاد آنها حركت در مسير مرجعيت و فقاهت بود، تا آنجا كه به گواهي شهيد حاج سيد مصطفي خميني امام در بورسا و نجف دعاگوي اين شهيدان بود و آنها را در ثواب اعمال خويش شريك ساخت. راهي كه امروز نيز (براي كساني كه مي خواهند كاري زينبي كنند) قابل تصور است، از مسيري مي گذرد كه با اقتضاي روزگار و بر اساس فهم صحيح خواست رهبري، پيشتازانه و با اخلاص پيموده شود؛ به شيوه اي كه دعاي مرجع و امامت امت را در پي داشته باشد. سختي اين مسير است كه سبب شد دغدغه آخرين لحظات مسرور از لقاي نزديك آن شهيدان، آينده بازماندگانشان باشد.
22 خردادماه 1388 نيز نقطه عطفي ديگر در مسير انقلاب اسلامي بود. نقطه اي كه دشمن به واسطه هوشياري امت، از نفوذ در اركان نظام از راه مردمسالارانه نااميد گشت و بر اساس بدفهمي خويش غائله و فتنه اي را آغاز كرد كه اميد داشت به براندازي نظام جمهوري اسلامي از طريق جنگ نرم منتهي شود. اما مسير پس از اين نقطه عطف صعودي بود و نه قهقرايي؛ حماسه 9 دي -يكي از نمادهاي عيني ولايي بودن امت- اثبات نمود كه آينده پس از اين نقطه عطف فرصت مناسبي است براي افزودن بر خلوص انقلاب اسلامي و صدور آن به ملتهاي بيدار شده از نداي "هل من ناصر" امام خميني و خلف بر حق وي.
نگاهي به اين روزهاي سوريه و فجايع کشتار زنان و کودکان در مناطق الحوله و القبیر به خوبي اثبات مي كند كه نظام سلطه از اقدام هيچ جنايتي در مسير ايجاد ناامني ابايي ندارد و اگر نبود رهبري حكيمانه امام خامنه اي و نيز وفاداري تاريخي امت ؛ آينده متفاوتي براي ايران اسلامي رقم مي خورد.
بازخواني شعارهاي مشابه اين دو فتنه سازمان يافته از سوي غرب همچون شعارهاي "نه غزه – نه لبنان" در ايران و مواضع اسرائيل دوستانه روساي سلفيان كه خود را با اسرائيل در يك سنگر اعلام كرده اند ، همچنين كشتار مردم وفادار به نظام براي نسبت دادن آن به حكومت و ... پيامي آشكار براي امروز ما پس از عبور از نقطه تاريخي 22 خرداد دارد: "وحدت حول ولايت فقيه و اطاعت از رهبري" و "ضرورت پرهيز از دامن زدن به اختلافات"
بازخواني روزهاي پس از 22 خرداد 1388 يك ضرورت ديگر را نيز آشكار مي سازد. لزوم كمر همت بستن براي خدمت به مردمي كه چنين حماسه هايي را آفريدند، به جاي غرق شدن در نخوت غرور حاصل از پيروزي. وگرنه آنها كه توهم هاي سبز را با شعار "اين همه لشگر آمده به عشق رهبر آمده" در هم نورديدند، توهم هاي حاصل از نسبت دادن پيروزي به خود و خارج شدن از مسير استعلاي كشور براي منافع باندي و گروهي را نيز در هم خواهند پيچيد.