قحط الرجال در دولت دهم از نگاه یاران احمدی نژاد

عکس خبري -قحط الرجال در دولت دهم از نگاه ياران احمدي نژاد

گسترش خطاهای دولت دهم و تبدیل شدن آن به خط، مع الأسف امیدهای فراوانی كه پیش از این به دولت دهم برای حركت اصولگرایی در كشور می رفت را به افول نزدیك ساخته است.

به گزارش نما، هفته نامه 9دی که بیشتر در حمایت دولت و نمایندگان حامی دولت مینویسد در مطلبی از قحط الرجال در دولت دهم سخن گفت.
گسترش خطاهای دولت دهم و تبدیل شدن آن به خط، مع الأسف امیدهای فراوانی که پیش از این به دولت دهم برای حرکت اصولگرایی در کشور می رفت را به افول نزدیک ساخته است.
یکی از خطاهای نارسا، انتصابات مختلفی است که در سال پایانی عمر دولت دهم صورت می گیرد. دولتی که با شعار اصولگرایی بر سر کار آمد و در ابتدا نیز به خوبی نشان داد که همانگونه که اعلام داشته، حلقه بسته مدیران گذشته را شکسته و فضای جدیدی را برای نقش آفرینی مدیران انقلابی در فضای خدمت رسانی گشوده است.
اما انتصاب ملک زاده به عنوان معاون وزیر خارجه، سعید مرتضوی به عنوان رئیس تأمین اجتماعی، غلامرضا شافعی به عنوان معاون وزیر صنعت، معدن و تجارت و انتصابات دیگری از این دست که در ادامه حضور باند مشایی و رحیمی در دولت صورت گرفته است، نشان می دهد که نه تنها گزینه شایسته سالاری دیگر معیار گزینش مدیران دولتی امروز نیست که بالعکس در ارتجاعی آشکار، بازگشت به مدیران بدسابقه، غیر اصولگرا، حزبی، باندی و جناحی دولت های اصلاحات و سازندگی در دستور کار قرار گرفته است.
سؤال اما این است کسی که به عنوان یکی از حامیان سرسخت موسوی فتنه گر شناخته شده و سخنان مختلفی نیز علیه احمدی نژاد و نحوه مدیریت سابق او – که تا حدودی در خط انقلاب گام بر میداشت - بر زبان آورده چه تناسبی با دولت دهم و شعارها و آرمانهای ترسیمی او داشته که اینک بار دیگر به منصب مهم اجرایی رسیده است؟ اگر شافعی نیروی خوب و قابل اعتمادی بود چرا پیش از این و در دولت نهم از ظرفیت او و امثال وی استفاده نشد.
اگر این مدیران کارگزارانی، سابقه نامناسبی از عملکرد مدیریتی داشته اند، چرا امروز به این مناصب رسیده اند؟ مهره چینی جدید هاشمی در دولت احمدی نژاد چگونه با شعارهای ضد فساد احمدی نژادی همخوانی دارد؟ اینکه رئیس جمهور دائماً در صدد است تا دولت خود را پاک دست معرفی کند و از سوی دیگر مدیرانی را به خدمت می گمارد که شائبه های مختلف – از سطح جوسازی علیه دولت نهم و دهم گرفته تا حمایت از فتنه گران و براندازان نظام اسلامی – در کارنامه خود دارند با شعارهای سرداده شده تناسبی دارد؟
آیا شعار عدالت ورزی دولت دهم اقتضا دارد که مدیرانی عدالت گریز و عدالت ستیز بر مناصب مهم مدیریتی منصوب شوند؟ آیا استفاده از این مدیران ضریب فساد در دولت – دولتی که با شعار ضد فساد بر سر کار آمده – را افزایش نخواهد داد؟ و بالاخره آنکه آیا در کشور قحط الرجال است که مدیرانی باسابقه منفی در مناصب مختلف به کار گرفته شوند؟
اما علاوه بر این پرسش ها برخی تحلیل های سیاسی نیز که نسبت به هماهنگی و همکاری دولت احمدی نژاد با نیروهای اصلاحات و سازندگی خبر می دهد، حاکی از آن است که در سال پایانی دولت دهم، اسب تروای هاشمی در دولت احمدی نژاد به شدت مشغول به کار شده تا به یکباره همه هستی و آبروی چند ساله دولت نهم و دهم را از آن بستاند. گرچه دلسوزان از ابتدای حضور عناصری نظیر مشایی و رحیمی در دولت احمدی نژاد این نکته را به وی گوشزد کرده بودند اما اینک نمودهای این حضور بیش از پیش نمایش داده می شود. حذف عناصر انقلابی، پاک دست و فسادستیز، جایگزین نمودن عناصر خنثی و سپس به کارگماردن عناصر مسأله دار سه مرحله ای است که از ابتدای حضور مشایی و رحیمی در دولت دهم طی شده و البته هدف اصلی آن به حاشیه راندن دولت و حاشیه آفرینی برای او در سال پایانی عمرش خواهد بود.
احمدی نژاد اما تا کنون ثابت کرده که این هشدارهای مشفقانه و دلسوزانه را به هیچ انگاشته و همگی آن را ناشی از دشمنی و عداوت با دولت ارزیابی کرده است. اما حقیقت آن است که بروز مفاسدی نظیر فساد سه هزار میلیاردی و نظایر آن، انتصابات مسأله دار و حضور عناصر انحرافی در بُعد فرهنگ، اقتصاد و سیاست و ... همگی دلیل بر آن است که جریان نفوذ گام های آخر برای زمینگیرسازی دولت را بر می دارد، هر چند احمدی نژاد نخواهد آن را دریابد.

۱۳۹۱/۳/۲۸

اخبار مرتبط