به گزارش نما به نقل از خبرآنلاین، مصطفی رحماندوست در این نشست عنوان کرد: کتاب «غلاغه به خونش نرسید» طنزآمیز و شیرین است. من این کتاب را دوبار گوش دادم و گوینده به خوبی جان کلام زرویی را که با وسواس کلمهها و جملهها را انتخاب کرده، به اجرا درآورده است. کار زرویی کار بزرگی است و تلفیق استادانه ادبیات کلاسیک و فولکلور با زبان معاصر است که کار هرکسی نیست.
وی افزود: نویسندهای که میخواهد چنین متنی بنویسد باید در ادبیات به معنای درست کلمه غور کرده باشد. از آب درآمدن این تلفیق سخت است و زرویی برای این کار زحمت کشیده است. امیدوارم همه کتابهای گویا به همین شکل و با همین ظرافت اجرا شود.
وی ادامه داد: امروزه کتابهای گویا کم نیستند اما جایی نداریم که آنها به ثبت برسند تا بدانیم چه اثری درست اجرا شده یا نه. قرار شد کتابخانه ملی برای نخستین بار کتابهای گویا را بر اساس تقسیمبندیهای موجود کتابداری طبقهبندی و همهشان را در گنجینه کتابخانه ملی جمع کند.
رحماندوست اضافه كرد: یکی از عمدهترین راههای گسترش مطالعه استفاده از کتابهای گویاست. اگر امروز پنج هزار نسخه از کتاب گویای «غلاغه به خونش نرسید» منتشر و توزیع شود و هر کتاب را دو نفر بخوانند به این معنی است که 10 هزار نفر این کتاب را خواندهاند. در واقع این کتابها به درد کسانی میخورد که به لحاظ فیزیکی نمیتوانند مطالعه کنند یا وقت و حوصله مطالعه را ندارند.
شاعر مجموعه شعر «زیباتر از بهار» یادآور شد: گسترش کتاب گویا گسترش مطالعه را در پیش دارد. بعضی مواقع مخاطبان حوصله مطالعه و خواندن کتاب را ندارند. بعضیها هم کتاب را بالای تختشان میگذارند تا اگر خوابشان نبرد آن را بخوانند. معتقدم پیش از هر چیز باید علاقه و لذت مطالعه را ایجاد کرد. به گمانم امروز همه مردم آمادگی بیشتری برای شنیدن کتابهای گویا دارند. خواندن کتاب گویا این توانایی را به مخاطبان میدهد تا از شنیدن کتاب لذت ببرند و در مرحله بعد نیز شمار مطالعه کنندگان بیشتر شود.
این شاعر پیشکسوت توضیح داد: هنگامی که یک تیم مجرب در استودیو درست و حسابی کتابی را میخوانند و اجرا میکنند خواه و ناخواه خواننده به مطالعه ترغیب میشود. شاید در آیندهای نه چندان دور به جایی برسیم که مطالعه کتاب گویا سرانه مطالعه را در کشور بالا ببرد.
داستان تولد کتاب
ابوالفضل زوریی نصرآباد نویسنده کتاب گویای «غلاغه به خونش نرسید» نیز در این نشست گفت: نیما رئیسی تمام تلاشش را کرد تا این اثر را بدون غلط بخواند و مهدی زارع موسیقی کار را آنقدر زیبا از آب درآورد که گاه فکر میکنم ای کاش متنها و داستانهای من در این اثر اصلاً خوانده نمیشد. زارع در این کار از گوشهها و دستگاههای ایرانی استفاده کرده است.
این نویسنده اضافه کرد: آنچه جا دارد بگویم این است که خاطرهای ارجمند باعث نوشتن این کتاب شد. دوستی در روزنامه اطلاعات و جمهوری اسلامی داشتم به نام محمد صحت که از شاگردان کیومرث صابری بود. او به دلیل بیماری دیابت بیناییاش را اندک اندک از دست داد. او با خنده به من میگفت کتابهایی را میخرم و به خانه میبرم و بچهام را با دادن پول مجبور میکنم که کتاب را برایم بخواند اما احساس میکنم او بخشهایی از کتاب را جا میاندازد.
وی افزود: صحت کتابهایی میخرید و به من میداد و میدانستم که این کتابها را دوست دارد و چون نمیتواند خودش کتاب بخواند آنها را به من میدهد و حسرت شنیدن آنها را دارد. بعد از مدتی قرار بر این شد که در خانه با صدای خودم این کتابها را بخوانم و ضبط کنم. هر هفته که او را میدیدم پنج یا 10 کاستی را که با صدای نخراشیدهام برایش ضبط کرده بودم در اختیارش میگذاشتم و او نیز از این موضوع خوشحال میشد.
این نویسنده توضیح داد: امروز تنها روزنامهای که برای نابینایان به خط به بریل منتشر میشود «ایران سپید» است که بچهها حتی خبرهایی را که حتی کهنه شدهاند بارها در این روزنامه میخوانند. همان دوست یکبار پنج تومانی جدیدی به من داد و گفت این را ببین، پنج تومانیهای قدیمی بزرگتر بود ولی جدیدیها با دوریالی سابق تفاوتی ندارند و من نمیتوانم آنها را تشخیص بدهم یا اسکناس برخی کشورها برجستگیهایی دارد تا نابینایان آن را لمس کنند و تشخیص دهند اما ما در اینجا برای چنین کارهایی مشکل داریم.
زرویی یادآور شد: این موضوع باعث شد به فکر تولید کتابی گویا بیفتم. اما در مجموع معتقدم اگر قرار است اثری بد و غلط گویا شود بهتر است که این کار انجام نشود. یعنی اگرشاهنامه را گویا نکنیم بهتر از این است که آن را غلط بخوانیم.
نشست نقد و بررسی کتاب «غلاغه به خونش نرسید» شب گذشته در اندیشگاه کتابخانه ملی برگزار شد. كتاب صوتي «غلاغه به خونش نرسيد» نوشته ابوالفضل زرويي نصرآباد است كه توسط انتشارات نوين كتاب گويا منتشر شده است.