سید مهدی موسوی- سخن گفتن از شخصیتی چون شریعتی، در روزگاری که هر کس با جهانبینی شخصی خودش و اغراض و امیال سیاسیاش به همه چیز و همه کس نگاه میکند، کاری بسیار سخت و طاقتفرساست.
سخت از آن جهت که وقتی بخواهی حقایق را بگویی، در هر جبههای که باشی از طرف اطرافیان خودت مورد ملامت قرار خواهی گرفت.
چه بسیار سخن به جایی را مقام معظم رهبری فرمودند که: «شریعتی بر خلاف آنچه که همگان تصور میکنند یک چهره همچنان مظلوم است و این به دلیل طرفداران و مخالفان اوست یعنی از شگفتیهای زمان و شاید شگفتیهای شریعتی این است که هم طرفداران و هم مخالفانش نوعی همدستی با هم کردهاند تا این انسان دردمند و پر شور را ناشناخته نگه دارند و این ظلمی به اوست». (روزنامهی جمهوری اسلامی ـ 30 خرداد 1360 ـ مصاحبه با آیت الله خامنهای)
مسئلهی شریعتی بسیار شبیه به افرادی چون جلال آل احمد است و در نسخههای امروزیاش حتی میتوان آوینی را نیز مثال زد که در زمان خودشان از جانب قشر خاصی! مورد لعن و نفرین قرار میگرفتند.
دکتر حسین رزمجو در مصاحبهای که به تازگی در روزنامه جوان از ایشان منتشر شده است، از زبان امام موسی صدر میگوید: «مخالفین دکتر شریعتی دو دسته هستند. یک دسته مغرض و یک دسته بیسوادند. گروهی که اول طرفدار دکتر شریعتی بودند و با حالتی افراطی از او دفاع میکردند و هیچ انتقادی را بر افکار او نمیپذیرفتند و بعد که برگشتند، باز با همان حالت افراطی در ذمّ او سخن گفتند، به اعتقاد من جزو دسته مغرضین هستند. مغرض کسی است که روی انگیزههای فردی و اجتماعی خودش یا هوادار کسی میشود یا مخالف او. اما کسی که برای خدا و برای دین فکر و عمل میکند، وقتی به اعتقادی رسید، چندان تغییری در افکار او پیدا نمیشود. (روزنامه جوان ـ شماره 3709 ـ 28 خرداد 91 ـ صفحه 14).
راه زیاد دوری نرویم، امروز که در سالگرد درگذشت دکتر علی شریعتی هستیم باز هم همان دعواهای قدیمی بین طرفداران و مخالفان علنی شده است. جالب اینجاست که عدهای از مخالفان استناد به مصاحبهای از آیت الله خامنهای میکنند و بسیار جالبتر اینکه تنها پاراگرافی از متن را جداکرده و آن را نشانهای از کمسوادی، بیدینی و... دکتر شریعتی از زبان رهبری میدانند، در صورتی که اگر کل این مصاحبه را بخوانیم نکات بسیار جالبی در خصوص شخصیت شریعتی خواهیم دید که پاسخ بسیاری از سوالات و شبهات ما میباشد.
در این بین طرفداران شریعتی نیز دست کمی از مخالفان ندارند و با مخفیکردن نکات مثبت و روشنی چون درد دین داشتن، شیعه بودن، محب اهل بیت بودن، دوستدار امام خمینی(ره) و شهید مطهری بودن و... سعی میکنند با نشان دادن ژست روشنفکریشان، خود را فرزندان معنوی و نسبی! شریعتی بنامند.
نگارنده با علم به این دعواهای قدیمی، قصد دیگری از نگارش این یادداشت کوتاه دارد که اگر ساعتها هم در خصوص علل این دعواها و موضعگیریهای افراطی صحبت کنیم باز هم کم گفتهایم.
***
ایجاد اختلاف و تفرقه بین قومیتها و فرهنگهای مختلف در یک کشور، پروژهای بوده است که از سالیان بسیار دور در برخی از کشورها پیاده شده و در بسیاری از موارد کارساز هم بوده است. این مسئله معمولاً به تخریب و توهین به چهرهها و اندیشمندان یک قوم نیز میرسد و جالب آنجاست که تمسخر این چهرهی فرهنگی، سیاسی و... گاهی به مرحلهی ثبت یک ضربالمثل! تاریخی نیز میرسد.
گسترش وسایل ارتباط جمعی نه تنها باعث تسریع در روند توزیع این تمسخرها میشود بلکه افراد بیشتری را به ساختن محصولات متنوعی چون کاریکاتور، لطیفه، داستان، شعر و... ترغیب میکند. اما واقعاً شروعکننده ماجرا چه کسی است؟
از چندی قبل جملات بسیاری در مورد دکتر علی شریعتی ساخته و پراکنده شدند. جملاتی که گاه وقیحانه و بسیار زننده مسائل روز جامعه ایران را مورد تمسخر و تحلیل! قرار میدادند.
با مقدمهای که در بالا بیان شد علل فراگیر شدن این پیامکها نیز به خوبی قابل تحلیل است. محتوای برخی از این جملات توهین و تمسخر دکتر شریعتی نیست اما وقتی کلیت کار را در نظر میگیریم یک مدل بروز همان لطیفه ساختنها برای اقوام و شخصیتها است که قبلا هم در مورد برخی از چهرههای سیاسی و دینی ساخته شده بودند. اما این مدل از طرف هر دو دسته مخالف و موافق توزیع میشود که عدهای آن را تبلیغ شریعتی هم میدانند.
جدای این بحثها، این پدیده عامل جدیدی برای ایجاد تفرقه بیشتر بین موافقان و مخالفان است که در بعضی از رسانهها نیز عدهای زبان به انتقاد از شیوهای جدید برای تمسخر دکتر شریعتی گرفته بودند.
دامنزدن به اینگونه مسائل و حتی تولید موارد بیشتر، هم از طرف طرفداران و هم از طرف مخالفان صورت میگیرد. بخشی از طرفداران که خود را به اصطلاح روشنفکر و ادامه دهنده افکار شریعتی میدانند ـ البته ادامه دهنده بخشی! از افکار شریعتی ـ نه تنها خود تولیدکننده این پیامکها هستند بلکه توپ را در زمین مخالفان میاندازند و آنها را ضد شریعتی معرفی میکنند. کار مخالفان هم که نیاز به توضیح ندارد که خواسته و ناخواسته در این زمین بازی میکنند.
اما ای کاش موافقان و مخالفان شریعتی، عالمانه و عاقلانه و بدور از غرضورزیهای شخصی و قبیلهای! به بازخوانی اندیشههای دکتر شریعتی میپرداختند.