پیام هاشمی در پی مرگ عبدالله که در متن آن از خداوند متعال براي "آن فقيد" رحمت واسعه خواسته شده بود؛ موجب انتقاداتی از وی در سطح شبکه های اجتماعی شده است که آیا طلب مغفرت هم بخشی از پروتکل های روابط بین المللی است؟ این انتقاد به پیام روحانی نیز برای این عبارت وی که «برای آن مرحوم مغفرت» خواسته بود، وارد شده است.
به گزارش نما خصومت عربستان با ایران آشکارتر از آن است که کسی نداند. از روزهای اول پیروزی انقلاب اسلامی که سعودی ها از صدور انقلاب وحشت داشتند، تا مشارکت مالی، تجهیزاتی و انسانی در حمله صدام به ایران، کشتار حجاج در حج خونین، تهدید ایران به حمله نظامی در سال 1375 در حمایت از موضع امارات پیرامون جزایر سه گانه ایران، حمایت از طالبان در افغانستان که به کشتار دیپلماتهای ایرانی مستقر در افغانستان منتهی شد، وعده حمایت از اسرائیل برای حمله به ایران، حمایت از داعش برای نا امن کردن مرزهای ایران و ... و آخرین نمونه آن حضور سراسیمه وزیر خارجه عربستان در مذاکرات در وین و زدن کلید جنگ نفت در طول دوره تمدید مذاکرات بخشی از کارنامه قطور فرزندان عبدالعزیز علیه ایران است، تا جایی که امام فرمود اگر صدام را ببخشیم فهد را نخواهیم بخشید.
این واقعیات اما نفی کننده ضرورتهای عرصه دیپلماسی نیست؛ چه آنکه قرار دادن دشمن در موضعی که تشدید دشمنی خودداری کند و حداقل برای حفظ ظاهر بسیاری از اقدامات را در دستور قرار ندهد؛ از سوی عقلا پذیرفتنی است. خاصه درباره عربستان که نادیده گرفتن آن در مناسبات جهان اسلام غیرممکن است. اما باید پرسید که حد این رفتار دیپلماتیک کجاست؟
شاید بهتر باشد به سالهای قبل تر برگردیم. عبدالله هنوز ولیعهد عربستان بود اما عملا حاکمیت از آن او بود. هاشمی رفسنجانی تا حدی با وی ارتباطات فردی بهینه برقرار کرده بود که سالیانه بخشی از خانواده هاشمی مهمان خاندان پادشاهی عربستان به سفر عمره دعوت می شدند و حتی شایع بود که برخی از رفع مشکلات دیپلماتیک دو کشور در روابط غیرسازمانی و مثلا در روابط همسر عبدالله با همسر هاشمی رفسنجانی صورت پذیرفته است.
به عنوان نمونه دو سال قبل همسر رفسنجانی در مصاحبه با ماهنامه مدیریت ارتباطات با اشاره به سفر خود به عربستان پس از کشتار حج خونین می گوید «من سال اول خودم تنها رفتم و آقای هاشمی نبود. اولین دفعهای که من رفتم مکه، خانم ملک عبدالله میهمانی داد و یک عده را دعوت کرد و جلسه گذاشت...آنها از من خواستند که میهمانی را بپذیرم و من هم پذیرفتم. وقتی پذیرفتم، روابط برقرار شد.»
جالب آنجا است که در این مصاحبه وی تأکید می کند که در این مورد با هاشمی مشورت نکرده است و تلفنی با تهران نداشته است. « کاری را که اجازه بخواهد انجام نمیدهیم.»
هاشمی خود نیز دوست داشت روابط ویژه با سعودی ها را اظهار نماید؛ چنانکه یکسال قبل از فتنه 88 وی به عربستان رفت و از وادي فاطمه يا همان منطقه تاريخي فدک بازدید کرد و چنان نمایاند که سطح دوستی را تا حدی بالا برده است که خطوط قرمز قبل کمتر شده و حتی اجازه زیارت بقیع به زنان داده شده است. اتفاقی که دوام زیادی نیز نداشت.
این نوع تظاهر به صمیمیت موجب انتظاراتی شد که اوج آن تقاضا از هاشمی برای وساطت در موضوع اعدام شیخ نمر بود. هاشمی نیز در نامه ای به پادشاه سعودی با یادآوری جایگاه روحیه تسامح در اسلام نوشت «انتظار میرود در این برهه که فتنهها کیان امت اسلامی را نشانه گرفته، عدم اجرای حکم آیتالله شیخ نمر باقر النمر، تفرقهافکنان را مأیوس کند و باعث تعامل و حل مشکلات جهان اسلام شود.»
اگرچه ادبیات این نامه محل مناقشه بود و برخی آن را پذیرش مجرم بودن بزرگ شیعیان عربستان می دانستند؛ اما انتقادات زمانی اوج گرفت که این نامه بدون پاسخ ماند. شاید همین رخداد سبب شد که در اوج گیری تنش میان ایران و عربستان در جنگ نفتی اخیر؛ هاشمی در پاسخ به مطالبه افکار عمومی از او درباره وساطت و تعدیل موضع سعودی ها پاسخ داد که « کارهای دیپلماتیک شروط و آدابی دارد.»!
هاشمی اما ژست توانمندی خود را حفظ کرد و حتی در دو ماه اخیر هم در مصاحبه با آساهی و دیدار سفیر الجزایر چنان وانمود کرد که او توان حل مسئله نفت را دارد و اگر "رهبری" بخواهند، ورود خواهد کرد!
این در حالی است که سفیر عربستان در ایران به تازگی تنها به خاطر بوسیدن پیشانی هاشمی عزل شد!
اما هاشمی مرد خالی کردن میدان نیست! او با انتشار آخرین مکالمه خود با عبدالله (که فاقد تاریخ مذاکره است) بر روی پایگاه اینترنتی رسمیش و نقل عبارت "حتما درباره اصلاح رفتار خارج از عرف دیپلماتیک ایالات متحده آمریکا نسبت به جمهوری اسلامی ایران به آنها گوشزد خواهیم کرد." از قول عبدالله به وی، سعی بر حفظ آن تصویر ذهنی ساخته شده داشت. تصویری که گفته های وی در دیدار با اصلاح طلبان نشان داد، حتی خود او هم در آن تردید دارد؛ تردیدی که شاید تغییرات دوستان خانوادگی وی در هیأت حاکمه سعودی هم در آن بی تأثیر نباشد.