اعدام به خاطر قتل 300 هزار تومانی!

مرد میانسالی كه متهم است به خاطر طلب 300 هزار تومانی مرتكب قتل شده بود، محاكمه و به قصاص محكوم شد.

به گزارش نما به نقل از روزنامه جوان: مرد ميانسالي كه متهم است به خاطر طلب 300 هزار توماني مرتكب قتل شده بود، محاكمه و به قصاص محكوم شد.

نماينده دادستان تهران صبح ديروز مقابل قضات شعبه 71 دادگاه كيفري استان تهران حاضر شد و در شرح كيفرخواست گفت: ساعت 3 بامداد روز دوشنبه، 20 خردادماه سال گذشته مأموران كلانتري هفت‌چنار هنگام گشت‌زني گوني مشكوكي را كنار پارك باباييان پيدا و آن را بررسي كردند. مأموران بعد از گشودن در گوني، جسد مرد جواني را كه با ضربات جسمي نوك تيز كشته شده بود، پيدا كردند.

همزمان با حضور بازپرس در محل، لكه‌هاي خون رد‌يابي شد و مأموران را به گاراژ بزرگي در نزديكي پارك رساند كه احتمال داده شد جسد از آنجا خارج شده است.

بررسي‌ها نشان داد نگهبان ساختمان مردي معتاد است و افراد خلافكار به آنجا رفت و آمد دارند. مأموران بعد از گشودن در گاراژ لباس‌هاي خون‌آلودي پيدا كردند كه متعلق به جسد بود. نگهبان ساختمان كه سعيد نام داشت وقتي بازداشت شد به قتل اقرار كرد و حادثه را هم شرح داد.

نماينده دادستان گفت: اتهام سعيد مباشرت در قتل است و براي او درخواست صدور حكم شايسته دارم.

پس از آنكه اولياي‌دم درخواست قصاص كردند، سعيد به درخواست قاضي عزيزمحمدي در جايگاه قرار گرفت و در شرح حادثه گفت: مدتي قبل از حادثه به مصرف شيشه اعتياد پيدا كردم. چهار سال قبل از حادثه بود كه به عنوان نگهبان در گاراژ استخدام شدم و در اتاقكي گوشه ساختمان زندگي مي‌كردم. يك سال قبل از حادثه بود كه مقتول همراه يكي از دوستانم به گاراژ آمد و با هم دوست شديم. او گاهي به ديدن من مي‌آمد.

مدتي قبل يك دستگاه بازي كامپيوتري به او فروختم و قرار شد پول آن را كه 300 هزار تومان مي‌شد به من پرداخت كند. او هر وقت به گاراژ مي‌آمد وعده پول مي‌داد اما آن را پرداخت نمي‌كرد. نيمه‌شب حادثه هم همراه يكي از دوستانش كه علي نام داشت به گاراژ آمد. گفت مي‌خواهد بدهي‌اش را بدهد. در را باز كردم و هر دو وارد شدند. منتظر بودم تا پول را بدهد اما نشست و شروع به كشيدن مواد كرد. گفت كه طلبم را نمي‌دهد.

من هم ناراحت شدم. چاقوي آشپزخانه را برداشتم تا بترسد و پول را بدهد. كنترل خودم را از دست دادم و ضربه‌اي زدم كه زخمي شد. خواستم با كمك علي او را به بيمارستان ببرم اما هيچ كدام پول نداشتيم. علي براي درخواست كمك ساختمان را ترك كرد اما ديگر برنگشت.

لحظاتي بعد هم ناصر فوت شد. چند روز جسد را پنهان كردم اما وقتي بوي تعفن بلند شد جسد را داخل گوني گذاشتم و آن را كنار پارك رها كردم تا اينكه بازداشت شدم. پس از آن علي در جايگاه حاضر شد و حرف‌هاي سعيد را تأييد كرد.

هيئت قضايي بعد از شنيدن حرف‌هاي متهم و وكيل مدافع او وارد شور شدند و او را به قصاص محكوم كردند.

۱۳۹۳/۱۱/۱۹

اخبار مرتبط