به گزارش نما به نقل از وطن امروز، حضرات آیات عظام صافی گلپایگانی، مکارم شیرازی، سبحانی، نوری همدانی و علوی گرگانی در بیانات خود به تجاوز از حدود شرعی در برخی آثار و تولیدات ممهور به مجوزهای وزارت ارشاد اشاره و از این روند انتقاد کردند.
اما در مقابل، واکنش دولت و مشخصاً وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و وزیر ارشاد چه بود؟
دولت و وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در مقابل این انتقادهای دلسوزانه و مسؤولانه، مواجههای غیرمسؤولانه در پیش گرفتند؛ یعنی بهجای آنکه خاضعانه این انتقادات پذیرفته شود، و دولت و وزیر ارشاد، مدیرانشان را بازخواست کنند که «چه کردهاید که نهیب غیرتمندانه غیورترین و دینشناسترین افراد اجتماع را برانگیخته است»، یک پروژه عملیات روانی برای خنثی کردن طنین این هشدار دینی طراحی و پیاده شد.
این پروژه در دو فاز کلید خورد:
1- بیاعتبار کردن هشدار و منبع هشدار
2- القای وجود منبع مشروعیت در تعارض با منابع هشدار
در فاز اول اینگونه القا شد که:
«در هیچیک از حوزههای زیرمجموعه اعم از کتاب، موسیقی، سینما، تئاتر و... تاکنون مجوزی برخلاف قوانین کشور، اعتقادات دینی و مذهبی مردم و شؤونات جامعه صادر نشده و نخواهد شد و آنچه مدتی است در قالب خبر و گزارش علیه عملکرد این وزارتخانه منتشر میشود، فضاسازی و حاشیهسازی برخی رسانههای معارض و مخالف دولت است که بدون ارائه هیچگونه ادله مشخص و مستدل، صرفا برای بحرانسازی و حاشیهسازی فعالیتهای این وزارتخانه، بازنشر داده میشود.» (بیانیه وزارت ارشاد 15/11/93)
«علی جنتی از نقش یک جریان سازمانیافته برای ایجاد بدبینی میان مسؤولان نسبت به سیاستهای فرهنگی دولت از طریق انتشار اخبار جعلی و دروغ خبر داد. وزیر اطلاعات روحانی از انتشار سازمانیافته بولتنهای حاوی خبرهای جعلی برای ایجاد ذهنیت منفی در مقامات، مسؤولان و شخصیتهای نظام نسبت به دولت خبر داد.» (روزنامه ایران 18/11/93)
در این فاز از پروژه، هم اعتبار هشدار مراجع تقلید هدف گرفته شد و هم بهنحوی توهینآمیز، مراجع معظم تقلید افرادی تحت تأثیر اخبار جعلی و بولتنهای جریانهای سازمانیافته ضد دولت معرفی شدند. (سرمقاله روزنامه ایران 18/11/93)
اما آیا واقعاً دغدغههای مراجع و مومنین در حراست از مرزهای فرهنگی ریشه در برخی غفلتها و تسامح مسؤولان فرهنگی ندارد و همه آنچه از نابسامانیها در عرصه فرهنگ شنیده میشود، خبرسازی است؟
جهت یادآوری آقای وزیر و دولت محترم (که گویا در مقابل هر انتقادی ولو انتقاد بزرگان این مملکت نظیر مراجع تقلید، عادت کردهاند منتقدان و دلسوزان را با برچسبهایی چون تندرو، جریان سازمان یافته، بولتننویس و... خطاب قرار دهند) برخی از اتفاقات یکسال گذشته را مرور میکنیم.
مطبوعات؛ بیعملی آشکار وزارت ارشاد اسلامی در مقابل «جریان نفوذ» در برخی رسانههای داخلی، بزک کردن چهره استکباری آمریکا، القای وابستگی قطعی حل مشکلات کشور به رابطه ایران و آمریکا، تزریق روحیه اتکا به غرب و آمریکا، توهین به مقدسات و احکام اسلامی، برجستهسازی عناصر و رویکردهای جریان فتنه، فراهم کردن زمینه برای بازگشت عناصر مسالهدار و مجرمان رسانهای به عرصه مطبوعات و...
هنر؛ دعوت از یدالله رویایی هتاک به امام خمینی برای جشنواره شعر فجر، انتصاب یک عنصر مسالهدار به داوری جشنواره پوستر تهران، پیگیریهای معاون هنری برای بحث تکخوانی زنان و همچنین سفید کردن و عادیسازی شرایط برای فعالیت افرادی همچون شجریان، بیبند و باری و رهاشدگی عمیقاً تاسفبار در حوزه نمایشی، حمایت از برخی گروههای زیرزمینی نظیر دفن مطربین لسآنجلسی گروه سگهای زرد در قطعه هنرمندان
فرهنگی؛ انتشار کتابهای برخی عناصر ضدانقلاب، مجموعه شعر اسماعیل خویی، کتاب ایران در گذر روزگاران اثر مسعود لقمان (تطهیر رژیم پهلوی)، انتشار آثار رضا براهنی ضدانقلاب فعال در فتنه، انتشار کتاب یدالله رویایی شاعر هتاک به امام خمینی، اظهارات گاه و بیگاه وزیر ارشاد برای رفع فیلتر از شبکههای اجتماعی بدون داشتن هیچگونه راهحل مشخص در دفع تهدیدات پرشمار این حوزه، مسؤولیت دادن به برخی عناصر فتنه و...
آیا همه این اتفاقات کافی نیست برای آنکه هشدار غیرتمندان دینی و در رأس آنها مراجع تقلید، برانگیخته شود؟
اما متاسفانه وزارت ارشاد بهجای شنیدن این انتقادات دلسوزانه و تلاش برای اصلاح، آنگونه که گفته شد در قالب یک پروژه دولایه، اولاً به بیاعتبار کردن هشدارها و ضمناً هشداردهندگان همت گماشت، و در فاز دوم نیز اقدام بسیار خطرناک دیگری در حال
انجام است.
در فاز دوم؛ منبع ثانویهای بهعنوان منبع مشروعیت اقدامات وزارت ارشاد در مقابل انتقادات مراجع تقلید معرفی شده و بهنحوی خطرناک تلاش شد با ایجاد یک «دوگانه»، وزارت ارشاد اسلامی و شخص وزیر خود را از نقطه هدف رهایی دهد:
جنتی، وزیر ارشاد: «در حوزه موسیقی بحثهای بسیاری شده است ولی اصلی که در این وزارتخانه دنبال میشود برمبنای نظر رهبر معظم انقلاب است که هم به عنوان یک مرجع تقلید و هم رهبر جامعه و هم شخصیتی هنری در جامعه مطرح هستند و هیچکس دیگری این ویژگیها را ندارد. در حوزه موسیقی ملاک ما نظر رهبری است». (روزنامه ایران 18/11/93)
اما آیا واقعاً برای وزارت ارشاد، نظرات رهبری ملاک است و دغدغه وزارت ارشاد اجرای ملاکهای مورد نظر رهبری در حوزه فرهنگ است یا قرار است در مقابل انتقاد مراجع، اینگونه القا شود که رهبری نظری متفاوت با مراجع دارند تا وزارت ارشاد بهجای اصلاح و رفع دغدغه مراجع و مومنین، خود را پشت این «دوگانه ساختگی» مخفی کند؟
البته زدن پنبه فاز دوم این پروژه چندان دشوار نیست؛ انتقادات و هشدارهای رهبر معظم انقلاب در یکسال اول دولت یازدهم در حوزه فرهنگ آنقدر روشن و صریح هست که حجت را لااقل برای خود آقای جنتی تمام کرده است. آقای جنتی در دیدار ماه مبارک رمضان هیأت دولت (23/4/93) بیانات صریح و بدون تعارفی را از رهبر معظم انقلاب شنیده است، دو شب قبل از آن نیز در پایان دیدار شاعران و در جلوی چشمان حاضران، رهبر انقلاب از وجود اشکالات اساسی در عملکرد وزارتخانه تحت اختیار آقای جنتی گله میکنند. چند ماه قبل از آن نیز در دیدار اعضای مجلس خبرگان، رهبر انقلاب صراحتاً نگرانی خود را از وضعیت فرهنگی ابراز فرموده بودند: «یک مساله هم مساله فرهنگ است؛ که آقایان هم حالا معلوم شد که نگرانی دارید، بنده هم نگرانم... ما حتماً در مساله فرهنگ [باید توجه کنیم]، دولت محترم هم باید توجه کند، دیگران هم توجه کنند. بنده هم در این نگرانی با شما سهیم هستم و امیدوارم که مسؤولان فرهنگی توجه داشته باشند که چه میکنند. با مسائل فرهنگی شوخی نمیشود کرد، بیملاحظگی نمیشود کرد؛ اگر چنانچه یک رخنه فرهنگی بهوجود آمد، مثل رخنههای اقتصادی نیست که بشود [آن را] جمع کرد، پول جمع کرد یا سبد کالا داد یا یارانه نقدی داد؛ اینجوری نیست، به این آسانی دیگر قابل ترمیم نخواهد بود، مشکلات زیادی دارد». (15/12/92)
در همان روزها، رهبر انقلاب در دیدار اعضای ستاد کاروانهای راهیان نور نیز در قالب یک جمله معترضه، انتقاد صریحی از غفلت مسؤولان فرهنگی کرده بودند، و قاعدتاً آقای وزیر از آن عتاب نیز بیخبر نیست.
همچنین هر کس از علت حضور نیافتن رهبر انقلاب در نمایشگاه کتاب امسال بیخبر باشد، آقای وزیر ارشاد حتماً علت را میداند و یقیناً آقای جنتی خود بهتر از هرکس میداند که بهدلیل همین عملکرد غیرمسؤولانه بود که برای ماهها اجازه حضور در محدوده بیت شریف رهبری را نمییافتند!
و از همه سرراستتر و مهمتر نیز آنچه این نگرانی و دغدغه رهبر انقلاب را نشان میدهد، قرار دادن یک وجه از نام امسال بهنام «فرهنگ» و دعوت ایشان از جوانان مومن و انقلابی و مراجع فرهنگی یعنی علما، اساتید، روشنفکران انقلابی و هنرمندان متعهد به حفظ نگاه نقادانه نسبت به اوضاع فرهنگی و تذکر دادن به مسؤولان با منطق محکم و بیان روشن بود. (1/1/93)
حال در شرایطی که رهبر معظم انقلاب خود در رأس دغدغهمندان نسبت به فرهنگ قرار دارند و انتقادات و هشدارهای صریحی را در این حوزه طی ماههای گذشته بیان کردهاند، وزیر ارشاد متاسفانه در موضعی طلبکار در مواجهه با مراجع معظم تقلید، و برای سفید کردن عملکرد شایسته نقد وزارتخانهاش، به شکلی نادرست و جفاکارانه از رهبر معظم انقلاب که خود از جدیترین منتقدان برخی تغافلها، مسؤولیتنشناسیها و سهلانگاریها در حوزه فرهنگ هستند، آن هم در مقام تقابل با مراجع هزینه میکند.
آیا بهتر نیست آقای جنتی که خود روحانیزاده و از خاندان علم و تقوا است، حرمت این انتساب را متقیانه نگه دارد و در مقابل نصایح بزرگانی چون رهبر معظم انقلاب و مراجع تقلید که دلسوزتر از آنان برای دین و فرهنگ مردم نمیتوان یافت، گوش موعظه بگیرد و عمل دستگاه متبوع خود را اصلاح کند و ناخواسته بازی خناسان ضددین و ضدفرهنگی را که برای ایجاد انحراف و اعوجاج فرهنگی، این پروژههای چند لایه را طراحی میکنند، تکمیل نکند؟ آیا با این پرونده سیاهی که در طول همین مدت کوتاه برای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ایجاد شده است باز هم مدعی هستید نظر رهبری برای شما ملاک است؟