در حكومتهاى مردم سالارى ، اداره امور كشور به دست مردم انجام مىگيرد و بدان منظور مردم نمايندگان خود را انتخاب مىكنند و به آنها وكالت مىدهند تا كشور را اداره كنند.
سؤالاتى كه در اين جا مطرح مىشود:
١- مردم چگونه از شرایط كشور مطلع مىشوند؟
٢- مردم به چه ترتيب به تحليل اوضاع داخلى و بينالمللى دست مىيابند؟
٣- فرايندى كه در تجزيه و تحليل سياسى براى مردم اعتمادبخش باشد، كدام است؟
٤- افراد واجد شرایط لازم براى بهعهدهگرفتن اداره امور كشور چگونه براى ايفاى آن وظایف مهم تربيت مىشوند و تجربه مىاندوزند و امتحان پس مىدهند؟
٥- افراد واجد شرایط لازم چگونه مىتوانند خود را به مردم معرفى کرده و اعتماد آنها را جلب کنند؟
٦- چگونه مسئوليت افراد منتخب تضمين مىشود؟
٧- چگونه اقدامات افراد منتخب از انسجام و يكپارچگى لازم براى اداره بهينه كشور برخوردار مىشود؟
٨- چگونه نتيجه عملكرد منتخبان براى انتخابكنندگان سندى مىشود براى اصلاح تصميم شان در انتخابات بعدى ؟ پاسخ اين سؤالات وابسته است به تأسيس و وجود و فعاليت قانونى و قابل نظارت تشكلهاى سياسى يا احزاب در كشور. احزاب به اتكاى گردآورى اطلاعات و بررسيهاى كارشناسانه و تضارب آراء به نوعى شناخت گروهى دست مىيابند كه متمايز از برداشتهاى صرفاَ شخصى و انفرادى است. آنها همين شناخت خود را مقدمه تجزيه و تحليل قرار مىدهند و در ظلّ مفاد مرامنامه خود به نقادى و موضعگيرى مىپردازند و مسئوليت آن را بهعهده مىگيرند. اين فرايند سياسى توأم با مسئوليت به افزايش آگاهى مردم نسبتبه مسائل كشور و جريانات بينالمللى كمك مىكند و نيز شناختهشدن احزاب نزد مردم و آمادهشدن مردم برای پيوستن به آنها يا عضويت در آنها و بهويژه اعتمادكردن به آنها به جاى اعتمادكردن به افراد و شخصيتهايى كه صرفاً با تبليغات يا عوام فريبى و تطميع، آراء مردم را به خود متمايل مىكنند، بدون آنكه غير از شخص خودشان ضامنى براى ادعاهايشان داشته باشند.
احزاب براى آمادهشدن به ايفاى مسئوليت معمولاً با دقت مبادرت به گزينش اعضاء مىکنند و آنها را در فرايندى منسجم آموزش مىدهند و با واگذارى تدريجى مسئوليت، استعداد آنها را كشف و قابليتهايشان را ارزيابى مىكنند و در عمل آنها را مىآزمايند و به برآورد دقيقى از ظرفيت و شرح صدر آنها و نيز آسيبپذيريها و خصوصا احتمال شكلگيرى خودكامگى در آنها نائل مىشوند. در احزابى كه يك شبه و صرفا به مناسبت ايام انتخابات تأسيس نشده باشند، مجال لازم براى پىبردن به ويژگيهاى فردى و تواناييهاى اجتماعى و خصلتهاى اخلاقى اعضاء حاصل مىشود و احتمال نضجگرفتن رفتارهاى فرصتطلبانه كاهش مىيابد. احزاب با شناخت كامل و براساس محاسبات دقيق سياسى، نامزدهاى خود را براى حضور در صحنه فعاليتهاى انتخاباتى به مردم معرفى مىكنند و آن داوطلبان، بدون پشتوانه، به حال خود رها و زير فشار مقتضيات انتخاباتى درمانده نمىشوند. هر حزب از سرمايه اعتمادى كه نزد مردم دارد براى معرفى شايستهترين افراد خود به مردم استفاده مىكند و متقابلاً هر داوطلب عضو حزب مىكوشد تا با عملكرد دقيق و صادقانه خود براى حزب و آينده مشتركشان موجب افزايش حيثيت شود. او مىداند كه هرگونه عملكرد غير صادقانه و شكست احتماليش نه فقط به وضع كنونى او كه به آينده خود و حزبى كه عضو آن است خسارت وارد مىآورد؛ اين تضمين مناسبى است براى ايفاى تعهدات نسبتبه مردم.احزاب مرامنامهاى دارند كه با توجه به شرایط سياسى داخلى و خارجى به تدوين خط مشى و برنامههای آنها میانجامد. بر اساس آن خطمشى، تصميمگيريهاى منتخبان حزبى، اگر اكثريتى را تشكيل دهند، از يكپارچگى و انسجام و قوام برخوردار است، در مقابلِ مصوبات متشتت و پيشنهادهاى خلق الساعه افراد پراكنده يا منتخبان منفرد. آن انسجام قطعاً بر بهبود اداره امور كشور نفياً يا اثباتاً مؤثر است و از اين لحاظ از ضروريات نظامهاى مردمسالارى بهحساب مىآيد و هر نظام مردمسالارى كه زودتر به استفاده از چنان ويژگى نائل شود، كمتر خسارت مىبيند.در انتهاى يك دوره از ايفاى مسئوليت اگر منتخبان، به فرض در اختيارداشتن اكثريت، سربلند به درآيند، موجب رغبت بيشتر مردم به خود مىشوند و اگر شكست بخورند و عملكرد ناموجهى داشته باشند، تكليف مردم با حزبى كه اكثريت را داشته روشن مىشود؛ در حالى كه اگر نمايندگان حضور غالب حزبى نداشته باشند، مردم متحير مىمانند كه مسئوليت شكست يا عقبگرد يا بروز ضعف با كيست و نمىتوانند در انتخابات بعدى تصميم مناسبترى بگيرند.در مجموع، كمك به حضور احزاب در انتخابات، بدون نفى حضور داوطلبان منفرد، يعنى اجازهدادن به مردم برای ابراز اعتماد خود نسبتبه تشكيلات سياسى مدنظرشان که راه خوبى است براى تقويت نظام مردمسالارى ضمن حفظ امكان انتخاب آزادانه و آگانه آنها.