رواج خطر آفرین «ازدواج سفید» در بین ایرانیان

این روزها اصطلاح ازدواج سفید به فراوانی از سوی جامعه‌شناسان ایرانی درتعریف نوعی ارتباط جنسی غیرشرعی و غیر رسمی كه در آن دو نفر جنس مخالف بدون هیچ تعهدی به‌هم زیر یك سقف زندگی می‌كنند به‌كار می رود.

به گزارش نما به نقل از قانون: این روزها اصطلاح ازدواج سفید به فراوانی از سوی جامعه‌شناسان ایرانی درتعریف نوعی ارتباط جنسی غیرشرعی و غیر رسمی که در آن دو نفر جنس مخالف بدون هیچ تعهدی به‌هم زیر یک سقف زندگی می‌کنند به‌کار می رود.

این که کارشناسان، تحلیلگران و رسانه ها درخصوص این نوع از سبک زندگی در میان جوانان ایرانی مباحث و مطالبی را تحت عنوان ازدواج سفید مطرح می کنند خود جای بحث دارد چرا که در هرصورت به‌کار بردن لفظ ازدواج برای این همزیستی غیر اخلاقی نامناسب است.

در گزارشی نگاهی داریم به پیدایش ازدواج سفید و چگونگی ورود آن به جامعه ایرانی و نیز برخی آسیب هایی که می تواند به‌دنبال داشته باشد.

ازدواج سفید از کجا آمد؟

اگر بخواهیم از منظر تاریخی این سبک زندگی غربی را بررسی کنیم باید گفت این پدیده نخستین‌باردر آمریکا و بعد از «جنبش آزادی زن» 1970 رواج یافت، این جنبش ظاهرا با هدف ایجاد تغییراتی در نظام اجتماعی، اقتصادی و سیاسی جامعه آمریکا به‌وجودآمد و هدف آن برقراری شرایط عادلانه و مساوی برای زنان بود.

اما نمود واقعی آن پدیده‌ای بود که بعدها "انقلاب جنسی" نام گرفت و نتیجه آن رواج رفتارهای نابهنجار و بی‌بند و باری‌هایی بود که به اشتباه آزادی زنان نام گرفت. آمارها حاکی از این است که در آمریکا تعداد زوج‌هاي ازدواج‌نکرده‌اي که با يکديگر زندگي کرده‌اند از 1960 تا 2000، 10 برابر شده به نحوی که در حال حاضر زندگي بدون ازدواج، به مرحله‌اي عادي در روند آشنايي دو فرد تبديل شده‌ و این در حالی است که تا پيش از 1970، زندگي بدون ازدواج در ايالات متحده غيرقانوني محسوب می‌شد.

مایکل اسنای در پایگاه «اینفووارز» نوشت: آیا انقلاب جنسی نتایج خوبی برای زنان درآمریکا به همراه داشته است؟ و در ادامه پاسخ می دهد به هیچ وجه.درحقیقت با نگاه به واقعیت‌های موجود، مشخص می‌شود که انقلاب جنسی، پیامدهایی فاجعه‌باربرای زنان آمریکایی درپی داشته است.در نتیجه این‌موارد، آمریکا مقام اوّل بارداری نوجوانان را در سطح جهان، به خود اختصاص داده است. در این کشور، سالانه 19 میلیون مورد جدید از ابتلا به بیماری‌های مقاربتی گزارش می‌شود و بیش از نیمی از کودکان آمریکایی که از مادران زیر 30 سال متولّد می‌شوند، نامشروعند و از این رو در آمریکا شاهد فروپاشی سیستماتیک کانون خانواده هستیم.

وقتی آماری نیست

در حال حاضر آمار مشخص و دقیقی درحوزه آسیب های اجتماعی کشور وجود ندارد یا ارائه نمی‌شود که در مورد هم‌زیستی غیر اخلاقی نیز وضع به همین منوال است . بنابراین بررسی ،تبیین و اظهار نظر در این خصوص مشکل بوده و به تبع آن ارائه راه حل نیز به سختی امکان پذیر است . واقعیت این است که مشکلات اقتصادی ،بالا رفتن سطح توقعات جوانان ، کمرنگ شدن ارزش های اخلاقی و شکاف طبقاتی و حتی بین نسلی ، وجود چند میلیون دختر مجرد و زنان مطلقه ، فقر ،اعتیاد و بیکاری، بالابودن اجاره مسکن و ناهمخوانی دخل و خرج در میان جوانان ایرانی پناه بردن به هم‌زیستی غیر اخلاقی را که درآن مسئولیت پذیری برای هیچ یک از طرفین وجود ندارد محتمل می کند اما همه این مسائل به معنی زیر پا گذاشتن اخلاقیات در جامعه و از بین رفتن قبح موضوع نیست.

زنان، قربانی بزرگ ازدواج سفید

بزرگ‌ترین قربانی این ماجراجویی امروزی زنان و دختران جوانی هستند که با هزینه کردن عشق، عاطفه، زندگی و جوانی شان به روسپیان سیاری تبدیل می شوند که ناآگاهانه و ناخواسته فحشا و به تبع آن آسیب های اجتماعی ناشی از آن را در جامعه ترویج می دهند. متاسفانه این سبک از زندگی و رواج آن در جامعه موضوعی است که مردم و مسئولان با کم توجهی به راحتی از کنار آن عبور می کنند و هنوز کمترین تلاشی برای سبب شناسی و ریشه‌یابی آن انجام نشده است.

گاهی پیش می آید که ما شهروندان جامعه ایرانی به عنوان یک کشور در حال گذار با الگو‌برداری از کشورهای غربی، آزادی های رایج در این کشورها را نوعی روشنفکری محسوب کرده و بی‌آنکه نسبت به جایگزین کردن ارزش های فرهنگی، مذهبی و اخلاقی در الگو برداری هایمان از کشورهای توسعه یافته و درحوزه های مختلف اقدام کنیم باب گفت‌وگو و اظهار نظر را حول وحوش مسائلی که به نوعی خطوط قرمز اخلاقی جامعه هستند می‌بندیم. اگر بخواهیم با توجه به بافت فرهنگی، تاریخی و مذهبی کشورمان سخن بگوییم جدای از اینکه این سبک زندگی از منظر شرعی و اخلاقی پذبرفته نیست همان‌طور که پیش‌ترهم اشاره شد تبعات آن در وهله اول دامنگیر زنان می شود چرا که طبیعت لطیف و زیبای زن میل به سرمایه گذاری روانی و عاطفی دارد و از آنجا که این سبک از زندگی برمبنایی سست استوار است که تعهد و مسئولیتی را متوجه مرد نمی کند بنابراین مرد مختار است هر زمان که بخواهد از این ارتباط خارج شود این در حالی‌است که از منظر روانشناختی و فیزیولوژیک ساختار ذهنی زن ومرد متفاوت بوده و ضرر و زیان این گسستگی عشقی و ارتباطی بیشتر متوجه زنان است چرا که ازدواج واقعی زن با شخص دیگری بعد از سال ها بی‌سرانجامی و شکست عاطفی و عشقی ناممکن به نظر می رسد مگر اینکه با یک دروغ بزرگ شروع شود که هرلحظه امکان برملا شدن دارد واین به معنی تجربه اضطراب و استرس همیشگی در زندگی زن است.

بنابراین این شکست عاطفی می تواند برای روحیه حساس زن بسیار زیان بار باشد به خصوص اینکه این هم‌زیستی به هیچ عنوان در فرهنگ ایرانی نمی گنجد و خود این خودسانسوری دامنه و عمق شکست روانی را وسعت می بخشد به خصوص اینکه انگیزه چنین ازدواج هایی برای زنان اگر از بعد اقتصادی اش مطرح نباشد بیشتر به امید منتج شدن آن به ازدواج صورت می گیرد که اکثرا هم بعد از بهره مندی جنسی مرد از زن در این نوع رابطه ، غیر محتمل می‌نمايد.

همچنین بارداری زن خود موضوع مهمی است که نباید از آن غافل شد چراکه نگاه ها را متوجه زن بارداری می‌نمايد. که تا پیش از این صحبتی از ازدواج وی در نزد فامیل و آشنایان نشده است و اینجاست که سیکل معیوب و آسیب زای چنین رابطه ای رخ می‌نمايد. معمولاً در این مواقع به خاطر جلوگیری از آبروریزی در انظار عمومی زن مجبور به سقط جنین غیر قانونی شده و صدمات ومشکلات بهداشتی ناشی از این عمل سلامت زن را با خطرجدی مواجه می سازد. حتی اگر فرض کنیم که زن خواهان داشتن فرزند از چنین پیوندی باشد نتیجه آن فرزند نامشروعی است که از بدیهی ترین حقوق انسانی اش محروم است.

زنگ خطر ازدواج سفید

طی ماه های گذشته تبیین و سبب شناسی این موضوع تحت عنوان ازدواج سفید از زوایای مختلفی مورد بررسی قرارگرفت و اظهار نظرهای فراوانی در رسانه ها مطرح شد. این دیدگاه ها شامل نقل قول و مصاحبه عده ای از کارشناسان و صاحبنظران کشور است از کسانی که معتقد بودند این سبک اززندگی زاییده دشمنی غربی هاست و تعداد آن در کشور ما بسیار کم است تا کسانی که تلویحا ًو نا خواسته با بدیهی شمردن آن سعی در عادی جلوه دادن این مسئله در انظار عمومی داشتند اما واقعیت این است که متاسفانه این سبک از زندگی در کشور ما وجود دارد و به دلیل غیر شرعی و غیر اخلاقی بودن این ارتباط آمار واقعی آن در دسترس نیست.

متاسفانه موضوع مهمی که به آن توجه نشده نیاز جنسی میلیون ها جوان ایرانی است که 4/5 میلیون نفر آنان را هم دختران مجرد تشکیل می دهند، همچنین بالا رفتن سن ازدواج و تغییر نگرش زنان جوان به مسائل جنسی حلقه مفقوده ای است که کمتر مورد بحث و بررسی قرار گرفته است؛ با توجه به فرهنگ ایرانی و اسلامی ما این نوع ارتباط جنسی لجام گسیخته و بدون تعهد از دیدگاه شرعی نیز گناه محسوب شده و قابل قبول نیست.

شاید اگر بسترفرهنگی مناسبی درراستای تسهیل ازدواج جوانان فراهم شود و رسانه های جمعی خصوصاً تلویزیون تصاویر آرمانی خود را از زندگی مدرن خانواده ایرانی اصلاح کرده و به جای نشان دادن خانه های ویلایی و اسباب و اثاثیه گرانقیمت و ماشین‌های شاسی بلند گوشه ای از واقعیات جامعه را منعکس كنند شاید اگر فرهنگ چشم و همچشمی وتوجه به ارزش های مادی در جامعه کمرنگ شده و کارشناسان، نخبگان و روشنفکران جامعه به تبلیغ و ترویج ارزش های انسانی و معنویات بپردازند، گوشه ای از کلاف مشکلات درهم تنیده اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی که هم‌زیستی غیر اخلاقی نیز یکی از نمودهای آن است برطرف شود.

با این اوصاف نمی توان از نقش تاثیرگذار دولت در این مهم غافل شد ارگان های رفاهی و اجتماعی کشور ‌بايد سازوکارمناسبی برای رفع مشکلات اقتصادی و اشتغال زنان و دختران کم درآمد و آسیب دیده تدارک ببینند همچنین وجود مراکز مداخلات روانشناختی که قانوناً اجازه ورود به مشکلات آسیب‌زای درون خانواده ها را داشته باشند و درمواقع لزوم حمایت اقتصادی، اجتماعی و... مناسب را از شهروندان اعمال كنند ضروری‌است ازآنجا که اخیرا ًبحث ازدواج موقت به عنوان یکی از راهکارهای پیشگیری از هم‌زیستی غیر اخلاقی از سوی عده ای مطرح شده باید متذکر شد چنانچه زنان ودختران مجرد نسبت به شرایط عقد موقت و حقوق زوجه آگاهی و اطلاع لازم را نداشته باشند شرایط سوءاستفاده عده ای از مردان هوس باز از قوانین موجود فراهم بوده و به هیچ عنوان نمی تواند راهکار مناسبی برای پیشگیری از همزیستی غیر اخلاقی باشد.

۱۳۹۳/۱۱/۲۹

اخبار مرتبط