منشا تولید چاشنی سلاح هسته‌ای در ایران

گرت پورتر

آنچه پیش رو است بخشی از کتاب «بحران ساختگی: داستان ناگفته هراس از ایران هسته‌ای» اقای گرت پورترGareth Porterروزنامه‌نگار ، تاریخدان، نویسنده و تحلیلگر مستقل سیاست‌های خارجی و نظامی آمریکاست. او در دوره جنگ ویتنام، علیه جنگ فعالیت می‌کرد و پس از آن نیز در یک موسسه تحقیقاتی ضد جنگ در واشنگتن به فعالیت‌هایش ادامه داد. پورتر در رشته سیاست بین‌الملل، از دانشگاه شیکاگو مدرک کارشناسی ارشد گرفته و همچنین دوره دکترای خود در رشته مطالعات جنوب شرقی آسیا را در دانشگاه کورنل گذرانده است. او همچنین در سیتی کالج نیویورک و آمریکن یونیورسیتی درس مطالعات بین‌الملل را تدریس کرده است.

«برآورد اطلاعاتی ملی»[1] آمریکا که نوامبر 2007 میلادی منتشر شد، اینگونه نتیجه‌گیری کرد که ایران فعالیت‌‌های مرتبط با تسلیحات هسته‌ای را در سال 2003 متوقف کرده است. چند هفته پس از انتشار این برآورد، یک مقام نظامی اسرائیل در گفت‌و گو با یک خبرنگار، تأثیر این برآورد بر راهبرد بلندمدت تل‌آویو در قبال تهران را «چیزی شبیه به رها شدن یک بمب» بر سر آن توصیف کرد.[2] «آموس هارل»[3] تحلیلگر خبره مسائل نظامی در روزنامه «هاآرتص»[4] به این مساله پرداخت که چگونه این تحولات شگفت‌آور می‌تواند بر فصل مشترک سیاست‌های اطلاعاتی-جاسوسی و سیاست تبلیغاتی اسرائیل تأثیرگذار باشد. «هارل» این سوال را طرح کرد که «آیا اسرائیل قادر خواهد بود اطلاعاتی را در اختیار آمریکایی‌ها قرار داده و به آنها ثابت کند ارزیابی جدیدشان اشتباه بوده است؟»[5]

به عبارت دیگر، اطلاعات این گزارش مبیّن آن بود که ایرانی‌ها در حال انجام آزمایشات هیدرودینامیکِ طرح‌های تسلیحاتی هستند.[10] این ادعاها، پیش‌فرض اصلی اقدام فریبکارانه «جان بولتون» علیه ایران بود که شامل ارائه تصاویری ماهواره‌ای از سایت پارچین و نیز درخواست از آژانس بین‌المللی انرژی اتمی برای بازرسی از این سایت در سال 2004 می‌شد.

مسأله این بود که عامل نفوذی اسرائیل هیچ نمودار یا جزئیات خاصی درباره مکان و زمان انجام آزمایشات ارائه نکرده بود. در واقع، سیا نتوانسته بود اطلاعاتی درباره عامل ادعایی اسرائیل بدست آورد. درست همانند اطلاعات پیشینِ اسرائیل در ارتباط با عراق، «داگان» این اطلاعات را نیز مستقیماً به کاخ سفید فرستاده بود. این نوع «ارائه مستقیم» اطلاعات به مقامات عالیرتبه دولتی – بویژه در دفتر معاون رئیس‌جمهور- در دولت بوش، برای اسرائیلی‌ها به یک روال تبدیل شده بود. اما این بار به خصوص به واسطه شکست اطلاعاتی مفتضحانه در عراق، ارائه این ادعاها به سیا، کمکی به اسرائیلی‌ها نکرد.

بدترین پیامد برآورد اطلاعات ملی 2007 آمریکا برای اسرائیل این بود که این برآورد، راهبرد اسرائیل را در همکاری با دولت بوش برای ایجاد روایتی رسانه‌ای از یک برنامه مخفیانه و فعال تسلیحات هسته‌ای در ایران، تضعیف کرد. برآورد اطلاعات ملی آمریکا با تأکید بر این که ایران فعالیت‌های مرتبط با تسلیحات هسته‌ای را در سال 2003 متوقف کرده، موجب کاهش اثرات چنین راهبردی ‌شد. از این زمان به بعد اسرائیل برای پیشبرد تبلیغات خود و متقاعد کردن جهان به وجود برنامه تسلیحات هسته‌ای در ایران، به چیزی فراتر از اسناد لپ‌تاپ احتیاج داشت.

اما اطلاعاتی که موساد بعدا به دست آورد، می‌توانست راه‌حلی برای این مشکل باشد. موساد مدت‌ها به دنبال شناسایی دانشمندان و مهندسان هسته‌ای روسی بود که در ایران فعالیت کرده بودند. همین روند بود که نهایتا به اطلاعاتی منجر شد که احتمالا باید مسئولان عالیرتبه وقت موساد را به وجد آورده باشد: «ویاچسلاو دنیلِنکو»[11] یکی از کارشناسانی که سال‌های پایانی دهه 1990 را در ایران کار کرده بود، از دهه 1970 تا دهه 1980 در مجموعه اصلی تأسیسات تسلیحات هسته‌ای شوروی در «چلیابینسک»[12] فعالیت می‌کرد.

علاوه بر این، دنیلنکو پژوهشگری برجسته و شناخته‌شده با سوابق پژوهشی قابل ملاحظه بود. موساد با بررسی سوابق پژوهشی وی خیلی زود پی برد که او یک متخصص در حوزه تولید مصنوعی نانو الماس‌ها[13] از طریق انفجار است و اوایل دهه 1990 نیز در زمینه سنجش فواصل زمانی در انفجارها از طریق سیستم فیبر نوری فعالیت کرده است. تحقیقات درباره فعالیت‌های وی، این حقیقت را نیز روشن کرد که او همزمان با فعالیتش در ایران، یک اتاقک انفجاری بزرگ برای تولید نانو الماس طراحی کرده است. مقامات موساد که انگیزه زیادی برای کنار هم قرار دادن اطلاعات و تکمیل تئوری خود داشتند، احتمالا به خوبی قانع شده بودند که دنیلنکو باید در ایران نیز فعالیت‌هایی را در ارتباط با آزمایشات انفجاری تسلیحات هسته‌ای انجام داده باشد. آنها احتمالاً این سوال را از خود پرسیده‌اند که چه دلیل دیگری می‌تواند وجود داشته باشد ایرانی‌ها بخواهند با شخصی با این پیشینه، قراردادی برای همکاری در سال‌های 1996 تا 2002 منعقد کنند؟ آنها اینطور نتیجه‌گیری کرده‌اند که این قرارداد قطعاً به دلیل تخصص وی در حوزه نانو الماس‌ها نبوده، بلکه این تنها پوششی بوده تا حقیقت فعالیت‌های وی در ایران مخفی نگه داشته شود.

طبق رویه معمول در نهادهای اطلاعاتی و جاسوسی اسرائیل در رابطه با برنامه هسته‌ای ایران، این بار نیز این اعتقاد راسخِ اسرائیل به حتمی بودن فعالیت ایران روی بمب هسته‌ای، راهبرد تبلیغات سیاسی تل‌آویو علیه تهران را شکل داد. این راهبرد ایجاب می‌کرد تا همانند اتفاقی که درباره اسناد لپ‌تاپ شاهد آن بودیم، این بار نیز اسناد جدیدی جعل شده و به فضای تبلیغاتی علیه ایران اعتبار بخشد.

این پروژه جدید تبلیغاتی شامل انجام یک‌سری آزمایشات انفجاری پنهانی برای تولید چاشنی سلاح هسته‌ای می‌شد. اینجا بود که اسرائیلی‌ها دنیلنکو را نیز وارد بازی کردند. آنها می‌گفتند دنیلنکو روی سیستمی فعالیت کرده که از آن برای آغاز فرآیند ساخت بمب با بهره‌گیری از مقادیر معینی (مواد منفجره با قابلیت انفجاری بسیار بالا) در یک پوسته‌کروی شکل[14]استفاده شده است. علاوه بر این، چنین سیستمی با کمک کابل‌های فیبر نوری نظیر آنچه در نوشته‌های دنیلنکو آمده بود، مانیتور شده است. اسرائیلی‌ها اتهام دیگری هم به دنیلنکو وارد کردند. به گفته آنها، دنیلنکو در ایران فعالیت‌هایی نیز در ارتباط با یک اتاقک تست انفجاری بسیار بزرگ داشته است؛ یک اتاقک تست انفجاری درست شبیه آنچه در کتابش به زبان روسی درباره آن بحث کرده بود. ظاهرا اسرائیلی‌ها بر این باور بودند از این اتاقک تست انفجاری در ایران برای انجام آزمایشات هیدرودینامیک در طرح‌های تسلیحات هسته‌ای استفاده شده است.

موساد، با هدف ایجاد این فرضیه که دنیلنکو این اقدامات را صورت داده، اطلاعات و جزئیات کافی را در رابطه با این داستان ساختگی در اختیار آژانس قرار داد. ترویج چنین روایتی، چندین مشکل اسرائیلی‌ها را به طور همزمان حل می‌کرد. فعالیت دنیلنکو در مجموعه تسلیحات هسته‌ای ]شوروی[، اقامت چندین ساله وی در ایران و مقالات و کتاب‌هایش، تصدیقی بود بر داستانی بزرگ‌تر درباره انجام آزمایشات هسته‌ای روی چاشنی بمب اتم و همچنین انجام آزمایشات هیدرودینامیک در ایران (موضوع اصلی‌ای‌ که موساد در زمان همکاری با سیا درباره برآورد اطلاعات ملی آمریکا، سعی داشت نهادهای اطلاعاتی آمریکایی را درباره آن متقاعد کند). این فرضیه نشان می‌داد ایران تا سال 2003 رشدی فراتر از تصور در زمینه تسلیحات هسته‌ای داشته است. پس از اینکه ایده انجام آزمایشاتی روی تجهیزات و طرح‌‌های تسلیحات هسته‌ای در ایران، به طور جدی]از سوی اسرائیل[ مطرح شد، اسناد ساختگی جدید مبنی بر انجام آزمایشات بعدی، از اعتبار تازه‌ای برخوردار ‌شد.

شرایط آژانس در سال 2008 برای اجرای نقشه اسرائیل کاملا مناسب بود. «اولی هاینونن» آماده بود تا هرگونه مدرکی را که نشان‌دهنده فعالیت تسلیحات هسته‌ای ایران باشد، معتبر اعلام کند. اسرائیلی‌ها بیش از چهار سال با وی همکاری کرده بودند و حالا «هاینونن» دیگر از دیدگاه محتاطانه «محمد البرادعی» درباره اسناد لپ‌تاپ فاصله گرفته بود. دیگر نیازی نبود تا اسناد ساختگی درباره ایران از فیلتر یک طرف سوم عبور داده و ارائه شود.

درست در همان زمان و یا اندکی پس از آن بود که اسرائیلی‌ها اطلاعاتی را نیز درباره پیشینه دنیلنکو و دوره فعالیتش در ایران، در اختیار «هاینونن» قرار دادند؛ اطلاعاتی که چگونگی مشارکت وی در انجام آزمایشات ادعایی در سند ارائه‌شده به «هاینونن» را شرح می‌داد. در این سند همچنین به بهره‌گیری از «کابل‌های فیبر نوری»[19]با هدف مانیتور کردن امواج شوک[20] اشاره شده بود. به این ترتیب، اسرائیلی‌ها می‌توانستند به مقاله دنیلنکو در سال 1992 درباره سیستمی برای اندازه‌گیری فواصل میان امواج شوک با استفاده از کابل‌های فیبر نوری اشاره کنند.[21] اسرائیلی‌ها بعدها مدعی شدند اطلاعات بیشتری را کشف کرده‌اند که نشان می‌دهد دنیلنکو چطور به ایرانی‌ها در ساخت یک محفظه مهار مواد منفجره[22] کمک کرده است؛ محفظه‌ای که اسرائیلی‌ها مدعی بودند آزمایشات هیدرودینامیکی، باید در آن انجام شده باشد.

«هاینونن» منتظر ارزیابیِ دیگر نهادهای اطلاعاتی نماند. آژانس در گزارش سپتامبر همان سال (2008) اعلام کرد اطلاعاتی در اختیار دارد که نشان می‌دهد «آزمایشی مرتبط با اشتعال متقارن یک خرج کروی‌شکل با قابلیت انفجاری بالا که برای یک فن‌افزار هسته‌ای از نوع انفجار از درون»[23] مناسب است، انجام شده است. سپس اشاره کرد از زمان انتشار گزارش پیشین تاکنون، آژانس «اطلاعاتی را بدست آورده که نشان می‌دهد آزمایش توصیف‌شده در این سند، احتمالاً با کمک گرفتن از تخصص و مهارت خارجی صورت گرفته است».[24]

با وجود آنکه پنهان کردن منبع اصلی چنین اطلاعاتی، برای چندمین بار ناقض چیزی بود که البرادعی آن را «روند قانونی»[25] در ارتباط با بررسی اتهامات علیه ایران می‌خواند، هاینونن نقش اسرائیل در فراهم کردن این سند برای آژانس را پنهان کرد. در اکتبر 2008 زمانی که مقامات آمریکا و اروپا تصمیم گرفتند «نیویورک‌تایمز» را متوجه اهمیت این سند کنند، منبع اصلی سند را مخفی نگه داشته و بر ضرورت فاش نشدن منبعِ آن، تأکید کردند.[26

در تئوری می‌شد گفت که همه این‌ها حاصل خوش‌شانسی اسرائیل بوده است: یک سند محرمانه از برنامه هسته‌ای ایران می‌توانست به دست یک جاسوس اسرائیل در ایران افتاده باشد. اما جدای از تقارن زمانی این دو کشف، که بعید بود تصادفی باشد، و در حالی که این رویداد کاملا به موقع، می‌توانست مشکلات سیاسی اسرائیل در ارتباط با ایران را حل کند، به دست آوردن چنین سندی نیازمند آن بود که اسرائیل دست کم یک عامل نفوذی درست در قلب برنامه محرمانه تسلیحات هسته‌ای داشته باشد. اما این بدان معنا نیز بود که اسرائیل باید بتواند یک تصویر شفاف و دقیق از ساختار چنین برنامه‌ای ارائه دهد.

با این حال، با وجود اظهارنظرهای رسمی اسرائیل مبنی بر اینکه ایران برنامه تسلیحات هسته‌ای خود را پس از سال 2003 از سر گرفته است، سازمان جاسوسی اسرائیل در سال 2008 تنها یک تصویر آشفته و فاقد جزئیات از چنین برنامه‌ای در ایران داشت. «توماس فینگر»،[29] معاون مدیر اطلاعات ملی آمریکا و رئیس شورای اطلاعات ملی این کشور تا اول دسامبر 2008، در مصاحبه‌ای تأکید کرد با وجود نارضایتی اسرائیل از برآورد اطلاعات ملی نوامبر ‌2007 آمریکا، مقامات اطلاعاتی و جاسوسی ارتش اسرائیل در نشست‌های ‌خصوصی با وی، این برآورد را به چالش نکشیده بودند. فینگر اعلام کرد: «من شخصاً با آنها در اسرائیل در این رابطه بحث و جدل داشتم. من به اسرائیلی‌ها گفتم که ما در دو مورد با آنها مخالفیم: شما تصور می‌کنید که این برنامه تسلیحات هسته‌ای به مکان‌های جدیدی انتقال یافته، اما نمی‌دانید که هم‌اکنون در کجا در حال انجام است، و علاوه بر این شما فکر می‌کنید این برنامه توسط شخص دیگری مدیریت می‌شود، اما در عین حال نمی‌دانید این شخص کیست.»[30]

روایت فینگر از بحث‌هایش با مقامات اطلاعاتی اسرائیل نشان می‌دهد، سازمان جاسوسی اسرائیل احتمالا هیچ آگاهی واقعی از جزئیات برنامه تسلیحات هسته‌ای ایران نداشته، و بنابراین بسیار بعید است اسرائیلی‌ها توانسته باشند درباره آنچه می‌توانست یکی از محرمانه‌ترین اسرار یک کشور باشد، اطلاعاتی به دست آورده باشند. با این حال، حتی اسناد اطلاعاتی بیشتری از این دست، که ادعا می‌شد از عمق برنامه محرمانه تسلیحات هسته‌ای ایران به دست آمده، توسط اسرائیل در اختیار آژانس قرار گرفت و در نهایت آژانس را به سمت تصمیم‌گیری‌ها و نتایج اثرگذار و برجسته‌ای سوق داد.

دیگر اسناد اسرائیلی

هاینونن در سپتامبر 2008 از نیروهای تحت امرش خواست طی مقاله‌ای تمامی اطلاعاتی را که آژانس درباره فعالیت‌های ادعایی ایران در ارتباط با تسلیحات هسته‌ای به دست آورده، مورد ارزیابی قرار دهند. ایده نوشتن چنین مقاله‌ای به طور مشخص از همان سند اسرائیلی الهام گرفته شده بود که برای نخستین بار به وضوح پروژه‌ای را برای آزمایش یک چاشنی تسلیحات هسته‌ای به تصویر می‌کشید.

نسخه اولیه این مقاله- که اواخر 2008 یا اوایل 2009 به نگارش درآمده بود- نشان می‌داد چطور هاینونن به دنبال یکسان کردن مواضع نهاد اطلاعاتی مرتبط با مستندات لپ‌تاپ و اطلاعات جدید ارائه‌شده توسط اسرائیل بود. در این پیش‌نویس در هر بند پس از آوردن عباراتی چون «آژانس ارزیابی می‌کند» یا «آژانس همچنین ارزیابی می‌کند»، نسبت به تبعات گسترده موارد مطرح‌شده در اطلاعات دریافتی، هشدار داده شده بود. در بخشی از این مقاله آمده بود: «آژانس ارزیابی می‌کند که ایران ممکن است درباره محتوای یک مجموعه هسته‌ای از جمله اجزائی شکافت‌پذیر[31]که درون مواد با قدرت انفجاری بسیار بالا قرار داده می‌شود، دارای دانش باشد.»[32]

این پیش‌نویس همچنین عنوان می‌کرد حالا دیگر مساله صحت و اعتبار اسناد لپ‌تاپ، باید کنار گذاشته شود. این متن علاوه بر این تأکید می‌کرد این اسناد کاملاً معتبر هستند چرا که «این اطلاعات به افراد و نهادهای شناخته‌شده ایرانی (هم در ساختار نظامی و هم ساختار غیرنظامی این کشور) و نیز تا حدی به فعالیت‌های تأیید‌شده آنها در زمینه تامین تجهیزات اشاره می‌کند».[33] اگر چه یک مقام عالیرتبه آژانس که من در سال 2009 با وی مصاحبه کردم، خاطرنشان ساخت کسانی که در سازمان‌های مختلف فعالیت دارند، افراد مشهوری هستند و به همین جهت «سرِ هم کردن ] این اطلاعات[ کار چندان دشواری نیست.»[34]

هاینونن به طور مشخص با این نیّت، خواستار تهیه پیش‌نویس این مقاله شده بود که در نهایت آژانس آن را به عنوان ضمیمه یکی از گزارش‌های خود منتشر کند. اما البرادعی به شدت با انتشار چنین ضمیمه‌ای مخالف بود. وی اطلاعاتی که تحلیل ارائه‌شده بر آن استوار شده بود را به عنوان اطلاعاتی خام و تأییدنشده می‌دانست که انتشار آن در میان اعضای شورای حکام- آنچنان که وی بعدها نوشت- «برخلاف اصول روند قانونی بررسی پرونده ایران بوده و به اتهامات راستی‌آزمایی نشده، اعتبار می‌بخشید.»[36]

البرادعی در کتاب خاطرات خود تأیید می‌کند اسرائیل، همان تابستان، اسنادی اطلاعاتی را در اختیار آژانس قرار داده بود که «ظاهراً نشان می‌داد ایران دست‌کم تا سال 2007 به مطالعات خود در حوزه تسلیحات هسته‌ای ادامه داده است». علاوه بر این، البرادعی ادعا می‌کند «کارشناسان فنی» آژانس، «سوالات متعددی را درباره اعتبار و صحت این اسناد مطرح کرده» بودند که در نهایت منجر به تهیه فهرستی از سوالات شد که باید برای اسرائیلی‌ها ارسال می‌شد.[37]

به محض اینکه آژانس مراحل آماده‌سازی گزارش خود در آستانه نشست شورای حکام در اکتبر 2009 را آغاز کرد، فشارهای انگلیس، فرانسه و آلمان بر البرادعی برای انتشار مقاله ارزیابی اطلاعاتی به عنوان ضمیمه گزارش نیز آغاز شد. تصادفی نبود که فشارهای غرب بر البرادعی درست پس از آن آغاز شد که اسرائیل مجموعه‌ای تازه از گزارش‌ها و اسناد اطلاعاتی را در اختیار آژانس قرار داد، تا این اطلاعات در ضمیمه گزارش آژانس لحاظ شود. مطبوعات اسرائیل در اواسط آگوست گزارشی را منتشر کردند که به نقل از «مقامات و دیپلمات‌ها» اعلام می‌کرد آژانس از انتشار اسنادی ممانعت ورزیده که «طی ماه‌های گذشته» به دست آمده و نشان می‌دهد ایران به «تلاش‌های خود در جهت تولید تسلیحات هسته‌ای» ادامه داده است.[38]

هنگامی که مشخص شد البرادعی به طور فعال موانعی را بر سر انتشار رسمی اسناد اسرائیلی‌ها توسط آژانس ایجاد کرده، آنها به این نتیجه رسیدند زمان آن است تا متحدان خود را به میدان بیاورند. اواسط آگوست، نمایندگان آمریکا، انگلیس، فرانسه و آلمان در آژانس که همگی نیز درباره اهمیت ادعایی این اسناد جدید توجیه شده بودند، شخصاً مساله را با البرادعی در میان گذاشته و مصرانه از وی خواستند مقاله تهیه‌شده توسط اداره پادمان‌های آژانس به ریاست هاینونن را به عنوان ضمیمه گزارش ماه سپتامبر منتشر کند. «رودیگر لودکینگ»[39] نماینده آلمان در آژانس در مصاحبه‌ای تأیید کرد وی به همراه دیگر نمایندگان، «آژانس را تحت فشار گذاشته‌اند تا ضمیمه را منتشر کند.»[40]

دولت اوباما به طور مشخص نسبت به اعمال فشار دیپلماتیک روی البرادعی بی میل بود. گفته می‌شد دلیل این بی میلی واشنگتن این است که وزیر خارجه اسرائیل و «شائول هورو»[41] مدیرکل کمیسیون انرژی اتمی اسرائیل پشت پرده این فشار‌ها قرار دارند و هدف آنها اثبات اشتباه بودن برآورد آمریکا مبنی بر توقف تلاش‌های ایران در ارتباط با تسلیحات هسته‌ای در سال 2003، است. علاوه بر این، هدف نهایی آمریکا، آنطور که به رسانه‌های اسرائیلی درز کرده بود، کسب اطمینان از حمایت روسیه و چین برای اعمال تحریم‌های به مراتب شدیدتر علیه ایران بود.[42]

البرادعی به درخواست‌های غرب برای انتشار این ضمیمه اطلاعاتی اعتنایی نکرد؛ ضمیمه‌ای که وی معتقد بود یک مانور سیاسی برای ترویج برداشتی از برنامه هسته‌ای ایران است که هیچ پایه و اساس موثق و مستندی ندارد. با خودداری وی از انتشار این ضمیمه اطلاعاتی، مرحله بعدی راهبرد ]اسرائیل[ آغاز شد. در این مرحله، اتهاماتی در رسانه‌ها مطرح شد مبنی بر اینکه البرادعی عمدا از انتشار اطلاعاتی که نشان می‌دهد ایران آزمایش‌های مربوط به تسلیحات هسته‌ای انجام داده، جلوگیری می‌کند. تیرِ هشدار به سمت البرادعی با انتشار مقاله‌ای به قلم «جرج یان»[43] خبرنگار آسوشیتدپرس در وین شلیک شد. وی در ابتدای این مقاله نوشت: «دیپلمات‌ها می‌گویند، نزدیک به یک سال است که گزارشی درباره آزمایشات ادعایی هسته‌ای ایران در کشوی میز کار ]مدیرکل[ آژانس در حال خاک خوردن است.» این مقاله همچنین گزارش کرد سه «دیپلمات عالیرتبه غربی» و یک «مقام بین‌المللی» وجود گزارش محرمانه درباره آزمایشات هسته‌ای ایران را تأیید کرده‌اند. بنا بر اعلام این منابع، حتی پس از اعمال فشار قدرت‌های غربی نیز، البرادعی مانع انتشار این گزارش شده بود، «حتی با وجود اینکه برخی مشاوران عالیرتبه وی نیز از انتشار این گزارش حمایت کرده‌اند.»[44]

طرح این اتهام که البرادعی اسناد مهمی را از جهان پنهان کرده به طرز هوشمندانه‌ای فاقد جزئیات بیشتر بود. این هشداری مشخص به البرادعی بود تا به وی نشان دهد مخالفان غربی و اسرائیلی‌اش آماده‌اند تا در صورت اصرار بیشتر وی بر عدم انتشار این گزارش، جزئیات بیشتری از آن را در اختیار مطبوعات قرار دهند. زمانبندی انتشار این خبر در رسانه‌ها آن هم تنها کمی بیش از یک هفته قبل از زمان انتشار گزارش آگوستِ آژانس، به گونه‌ای طراحی شده بود تا فرصتی را در اختیار البرادعی قرار دهد تا بلکه وی در تصمیم خود تجدید نظر کند. اما «البرادعی» با وجود اینکه از عواقب احتمالی این تصمیم خود مطلع بود، تسلیم فشارهای سیاسی نشد. گزارش آگوست 2009 آژانس نیز فاقد ضمیمه مذکور با عنوان «ابعاد احتمالی نظامی برنامه هسته‌ای ایران» بود؛ ضمیمه‌ای که قدرت‌های غربی و اسرائیل خواستار انتشار آن بودند.

پاسخ این اقدام البرادعی اواسط سپتامبر در مقاله‌ای مطبوعاتی داده شد که توسط جرج یان، خبرنگار آسوشیتدپرس در وین- همان خبرنگاری که مطلب پیشین را افشا کرده بود- منتشر گردید. «یان» این بار درباره بند‌بندِ این «ضمیمه محرمانه»، بنا به گفته منابع دیپلماتیکش، کاملاً توجیه شده بود. گزارش رسانه‌ای وی، شامل حساس‌ترین موارد ذکر‌شده در این سند می‌شد که تحلیلگران آژانس معتقد بودند درباره تولید، آزمایش و توسعه سلاح هسته‌ای توسط ایران بوده است. وی در گزارش خود نوشت: آژانس معتقد است ایران «اطلاعات کافی برای طراحی و تولید یک فن‌افزار هسته‌ایِ انفجار از درون واقعی» در اختیار دارد. این گزارش همچنین می‌گفت آژانس بر این باور است که ایران وارد مراحل «آزمایش احتمالی» مواد منفجره‌ای شده که به طور معمول برای منفجر کردن یک کلاهک هسته‌ای مورد استفاده قرار می‌گیرد. این کشور همچنین در زمینه طراحی سیستمی «برای به کار انداختن چاشنی یک خرج کروی با قابلیت انفجاری بالا» کار کرده که از این گونه سیستم‌ها از نوع مورد استفاده برای ایجاد انفجارهای هسته‌ای استفاده می‌شود.[45]
همانطور که پیش‌بینی می‌شد، شبکه‌های خبری نیز همین دو جمله کلیدیِ خبر نیویورک‌تایمز را که مخاطبانشان به راحتی متوجه می‌شدند، برداشته و برجسته کردند. فاکس‌نیوز گفت: ایران «پژوهش‌ها و آزمایشات گسترده‌ای را برای تکمیل تسلیحات هسته‌ای انجام داده؛ فعالیت‌هایی نظیر شلیک آزمایشی مواد انفجاری و طراحی کلاهک‌های هسته‌ای». «جان کینگ»[50] نیز در شبکه سی ان ان گفت: «ایران به رمز و راز ]هسته‌ای شدن[ پی برده است. حالا دیگر می‌داند چه طور یک کلاهک کوچک‌تر بسازد. ایران حالا دیگر به توانمندی برای تولید یک بمب، یک بمب هسته‌ایِ عملیاتی نزدیک‌تر شده است.»[51]

تبلیغات رسانه‌ای موفق شده بود یک وحشت تمام‌عیار هسته‌ای به وجود بیاورد و تصویری از ایران ترسیم کند که این کشور را در حال فعالیت سراسیمه بر روی یک برنامه محرمانه تسلیحات هسته‌ای و در آستانه ساخت یک بمب هسته‌ای نشان دهد. اما اسرائیلی‌ها هنوز می‌خواستند به یک هدف دیگر دست یابند: برجسته کردن سندی که سال 2009 در اختیار آژانس قرار داده بودند که ظاهراً نشان می‌داد ایران حتی پس از 2003 نیز به تحقیقات مرتبط با تسلیحات هسته‌ای ادامه داده است. این، یک سند دو صفحه‌ای به زبان فارسی بود که ظاهرا نقشۀ طرح تحقیقاتی ایران روی منابع نوترونی، از جمله مشخصاً فعالیت روی یک چاشنی نوترونی را، به تصویر می‌کشید.

با توجه به نتایج عنوان‌شده در برآورد اطلاعات ملی سال 2007 آمریکا درباره توقف فعالیت‌های ایران در حوزه تسلیحات هسته‌ای در سال 2003 و همچنین مخالفت نهادهای اطلاعاتی آلمان، فرانسه و انگلیس با این برآورد اطلاعاتی، گزارش مطبوعاتی فوق‌الذکر، «پیامد»‌های افشای این سند جدید در واشنگتن را به مثابه یک «انفجار» پیش‌بینی کرده بود. نویسنده این خبر از «مارک فیتزپاتریک»[55] مقام سابق دفتر عدم اشاعه وزارت خارجه آمریکا که دیدگاه‌هایی به شدت ضدایرانی داشت، نقل کرده بود این سند «شبیه به اسلحه‌ای است که به تازگی از آن شلیک شده و دود شلیک هنوز پابرجاست؛ این، دود اورانیوم است».[56]

اما طولی نکشید که سوالاتی درباره صحت و اعتبار این سند مطرح شد. دیوید سنگر نویسنده نیویورک‌تایمز هیچ فرصتی را برای زیر سوال بردن آنچه آن را برآورد اطلاعات ملی «تحریف‌شده» سال 2007 آمریکا می‌خواند، از دست نمی‌داد. حتی سنگر 2 روز بعد از این ماجرا، گزارش کرد نهادهای اطلاعاتی آمریکا هنوز اعتبار این سند را تأیید نکرده‌اند. به گفته وی، یک مقام آمریکایی مطلع اعلام کرده بود این همان سندی است که «بیش از یک سال است» تحلیلگران در جریانِ آن هستند. حتی نهادهای اطلاعاتی اروپایی که به صراحت با برآورد جامعه اطلاعاتی آمریکا درباره توقف فعالیت‌های تسلیحات هسته‌ای ایران در سال 2003 مخالفت کرده بودند نیز هیچ تمایلی نداشتند که اعلام کنند این سند معتبر است.[57]

در حقیقت، تحلیلگران جامعه اطلاعاتی آمریکا در قبال سند «ماشه هسته‌ای» موضعی خنثی نداشته و کاملا به دیده تردید به آن می‌نگریستند. منابع اطلاعاتی به «فیلیپ جیرالدی»[58] مقام سابق سیا اعلام کرده بودند تحلیلگران، این سند را یک سند ساختگی خوانده و آن را رد کرده بودند.[59] عدم اطمینان آنها به این سند بدون شک با توجه به این حقیقت بیشتر و بیشتر شد که اسرائیل، آن را درست در زمانی کشف کرده بود که نیاز داشت برآورد اطلاعات ملی سال 2007 آمریکا را بی‌اعتبار سازد. تحلیلگران اطلاعاتی نیز احتمالا می‌دانستند این سند یکی از اسنادی است که اسرائیلی‌ها در تابستان 2009، آژانس را برای انتشار آن تحت فشار گذاشته بودند. البرادعی بعدها عنوان کرد مجموعه اسناد جدید اسرائیل با این هدف ارائه‌شده بود که نشان دهد ایران به فعالیت‌های خود در زمینه تسلیحات هسته‌ای «دست‌کم تا سال 2007» ادامه داده است؛ فرضیه‌ای که اسرائیلی‌ها درباره سند «ماشه هسته‌ای» مطرح می‌کردند.[60]

اسرائیلی‌ها می‌دانستند اگر این سند زمانی برای روزنامه تایمز افشا شود که البرادعی هنوز بر سر کار است، وی احتمالاً آن را به عنوان مساله‌ای که اعتبار آن زیر سوال رفته، رد خواهد کرد. تصادفی نبود که روزنامه تایمز این خبر را 14 دسامبر 2009، درست دو هفته پس از کنار رفتن البرادعی و روی کار آمدن «یوکیا آمانو»[61] ژاپنی به عنوان مدیرکل آژانس منتشر کرد.

با روی کار آمدن آمانو به عنوان مدیرکل آژانس در دسامبر 2009، آمریکا سرانجام همان تیمی را در اختیار داشت که می‌توانست مطمئن باشد در ارتباط با ]پرونده هسته‌ای[ ایران دنباله‌رو حقیقی خواسته‌هایش خواهد بود. آمریکا برای انتخاب آمانو به عنوان مدیرکل آژانس تلاش زیادی کرد چراکه آمانو به عنوان یکی از حامیان دیدگاه تندرویی که از ایران می‌خواست از برنامه هسته‌ای خود دست بکشد، شناخته شده بود. آمانو نماینده ژاپن در آژانس بود و ژاپن را به عنوان عضوی از گروه کشورهای «همسو»،[62] نمایندگی کرده بود. در نشست این گروه در دسامبر 2008 هنگامی که «گرگ شولت»[63] نماینده آمریکا در آژانس احتمال درخواست از ایران برای «اعتراف» به فعالیت‌های ادعایی تسلیحات هسته‌ای خود در گذشته را مطرح کرد، طبق گزارش‌ها آمانو اعلام کرده بود تنها اعتراف ایران کافی نیست. وی تأکید کرده بود: «آنچه ضروری است، یک تصمیم استراتژیک از جانب ایران است» - احتمالا به معنای تصمیمی برای توقف کامل غنی‌سازی.[64] پس از انتخاب آمانو به عنوان مدیرکل آژانس، هیات نمایندگی آمریکا گزارش کرد «دیدگاه‌های وی هماهنگی و سازگاری قابل توجهی با دیدگاه‌های ما در رابطه با انجام مأموریت آژانس در زمینه راستی‌آزمایی توافقنامه پادمان‌ها» داشته است و وی صراحتا آمریکا را مطمئن ساخته در خصوص مدیریت مساله هسته‌ای ایران، «قویاً از مواضع آمریکا حمایت خواهد کرد».[65]

اتاقک خیالی تست بمب[66]

ضمیمه الحاق‌شده به گزارش نوامبر 2011 آژانس، نسخه نهایی همان سندی بود که اداره پادمان‌های آژانس در سپتامبر 2008 نگارش آن را در وهله اول بر اساس اطلاعات ارائه‌شده توسط اسرائیل، آغاز کرده بود. به ادعای این ضمیمه، فعالیت‌های هسته‌ای ایران مواردی چون تلاش برای ساخت اجزای هسته‌ای یک وسیله انفجاری، آزمایشاتی با استفاده از یک «سیستم چاشنی چند‌نقطه‌ای»، آزمایشات هیدرودینامیک برای تست طرح‌های تسلیحات هسته‌ای و فعالیت روی یک «چاشنی نوترونی» را نیز شامل می‌شد.[67]

اطلاعات به گونه‌ای در این گزارش کنار هم قرار داده شده بود که به رسانه‌های خبری و دولت‌ها القا کند نتایج آن صرفاً بر اساس حدس و گمان حاصل نشده، بلکه حاصل بررسی اطلاعاتی کاملاً موثق و معتبر است. آژانس نیز 5 پاراگراف طولانی در ارتباط با این مضمون به گزارش خود افزود که طی آن تلاش می‌کرد مساله صحت و اعتبار اسناد مربوط به «مطالعات ادعایی» را بدون آنکه مستقیما به این موضوع اشاره کند، به طور کامل از توجهات دور نگه دارد. در این گزارش تأکید شده بود «اطلاعاتی از 10 کشور عضو ]آژانس[» درباره این مساله بدست آمده است. اما این رقمِ اعلام‌شده، مساله‌ای کاملا انحرافی بود. «اطلاعات» به دست آمده از آن کشورها، صرفاً شامل اطلاعاتی در حوزه سفر، سوابق مالی، توافقات در حوزه ایمنی و سلامت و تکنیک‌های تولید اجزائی خاص با قابلیت انفجاری بالا بود.[68]

در حقیقت، تمام نتایج مندرج در ضمیمه گزارش آژانس بر اساس اطلاعات و اسنادی بود که منبع آن به اسرائیل می‌رسید. خبری که در همان روزِ انتشارِ ضمیمه گزارش آژانس در روزنامه اسرائیلی «جروزالم پست» منتشر شد، فاش کرد «اسرائیل نقش مهمی در کمک به آژانس برای تهیه این گزارش ایفا کرده و در طول سال‌ها، نهادهای اطلاعاتی اسرائیل، اطلاعات مهم و حساسی را در اختیار آژانس قرار داده‌اند که در نهایت در این گزارش از آنها استفاده شده است.»[70]

اطلاعات مندرج در این گزارش درباره محفظه ادعایی بزرگ مهار مواد منفجره که گفته می‌شد در سال 2000 به منظور انجام آزمایشات هیدرودینامیک طرح‌‌های تسلیحات هسته‌ای در سایت آزمایشات نظامی پارچین نصب شده و همچنین اطلاعات مربوط به آزمایشات ادعایی مرتبط با یک «مدل مفهومی چاشنی چند نقطه‌‌ای»[72] برای یک سلاح هسته‌ای، همگی توسط اسرائیلی‌ها فراهم شده بود.

بنا بر گزارش آژانس، یک کشور عضو، به اطلاع این نهاد بین‌المللی رسانده بود که ساخت محفظه بزرگ مهار مواد منفجره با کمک یک متخصص تسلیحات هسته‌ای خارجی صورت گرفته است.[73] منظور از متخصص خارجی، دنیلنکو بود که اسرائیلی‌ها در سال 2008 به منظور تأیید صحت اسناد مربوط به انجام آزمایشات ادعاییِ «چاشنی چند نقطه‌ای» در ایران، هویتش را برای هاینونن فاش کرده بودند.

اما مساله اصلی درباره روایت مطرح‌شده در این گزارش درباره محفظه آزمایش بمب پارچین، این است که آیا اصلاً آژانس شواهدی حقیقی در اختیار داشته تا ادعای سازمان اطلاعات اسرائیل را مبنی بر ساخت چنین محفظه‌ای برای انجام آزمایشات هیدرودینامیک در ایران، تأیید کند یا خیر. این گزارش به طور ضمنی اشاره می‌کرد 2 نوع مدرک در اختیار داشته: تصاویر ماهواره‌ای و همچنین اطلاعاتی درباره خود محفظه. اگر چه مطالعه دقیق پاراگراف اختصاص داده شده به این موضوع، حاکی از این بود که شواهد موثق بیانگر آن است که اطلاعات مشخص‌شده توسط نویسندگان به هیچ عنوان فرضیه اصلی را تأیید نمی‌کرده است.

بنا بر اعلام این گزارش، «یک ساختمان در همان زمان اطراف این شیء سیلندر‌شکل در مکانی در مجموعه نظامی پارچین ساخته شده است. به دنبال آن نیز یک پناهگاه زیرزمینی بسیار بزرگ میان ساختمانی که سیلندر در آن جای گرفته بود و ساختمان مجاور آن ساخته شد که نشان‌دهنده استفاده از مواد انفجاری با قدرت بالا در این اتاقک است.» این گزارش در ادامه به یک‌سری «تصاویر ماهواره‌ای تجاری» اشاره می‌کند که «با این اطلاعات تطابق و همخوانی دارد». این در حالی است که تصاویر ماهواره‌ایِ «منطبق با» آن جملات و ادعاها کاملا متفاوت از تصاویری است که واقعا «تأییدکننده» این ادعا باشد.[74]

گزارش آژانس همچنین اعلام می‌کرد محفظه سیلندر در پارچین برای انجام آزمایشات روی یک «سیستم چاشنی چند نقطه‌ای مناسب خواهد بود». اگر چه همانطور که «کِلی» اشاره کرد، این محفظه «بسیار کوچک‌تر از آن بود که بتوان آزمایشاتِ مهارِ مواد منفجرۀ مربوط به نمونۀ کامل ]یک سلاح هسته‌ای[ را در آن انجام داد و بسیار بزرگ‌تر از آن بود که بتوان آزمایشات کوچک‌تر با رویکرد پژوهشی را در آن به اجرا درآورد.»[83] علاوه بر این، «کِلی» در مصاحبه‌ای اختصاصی با نگارنده تأکید کرد در آزمایشات «چاشنی چند‌مرحله‌ای» نظیر آنچه در گزارش آژانس آمده، از اورانیوم استفاده نمی‌شود، بنابراین ایران اصلاً به یک محفظه آزمایش بمب هسته‌ای برای انجام چنین آزمایشاتی نیاز نداشته است.[84]

گزارش آژانس همچنین اعلام می‌کرد ایران با استفاده از فناوریِ چاشنیِ چند مرحله‌ای، «دست‌کم یک آزمایش در مقیاس بزرگ در سال 2003» انجام داده، اما گزارش اشاره‌ای به این نداشت که این آزمایش در پارچین انجام شده است. در عوض، گزارش آژانس مدعی بود این آزمایش در منطقۀ «مریوان»، نزدیک مرز ایران با کردستان عراق، انجام شده است.[85] در هر حال، سیستم چاشنی چند‌مرحله‌ای می‌تواند هم برای سلاح هسته‌ای مورد استفاده قرار گیرد و هم برای انفجارهای متعارف. علاوه بر این، ایران پیشنهاد داده بود یک هیات از آژانس در ژانویه 2012 به منظور بازرسی از سایت مورد ادعا در مریوان حضور یابد. اما آژانس این پیشنهاد را رد کرده و مدعی شده بود آژانس هیچ اطلاعاتی درباره جزئیات یک سایت در منطقه مذکور به دست نیاورده و علاوه بر این، هیچ تصویر ماهواره‌ای نیز کشف نشده که این ادعا را ثابت کند.[86]

آژانس در گزارش آگوست 2012 خود، اطلاعات بیشتری را درباره مساله مربوط به سیلندر در سایت پارچین منتشر کرد که بیش از پیش اعتبار کل ماجرا را زیر سوال برد. گزارش آژانس با اعلام اینکه «مکان قرار گرفتن این سایت، تازه در مارس 2011 مشخص شد»، به طور ضمنی اشاره می‌کرد ادعای اولیه اسرائیل درباره نصب سیلندر در پارچین در سال 2000 به مکان دقیقی اشاره نکرده بود.

این گزارش همچنین فاش کرد آژانس، تازه «در ژانویه 2012 ایران را از این مکان مطلع ساخته بود»، زمانی که قصد کسب مجوز برای بازدید از این سایت را داشت. نکته مهم‌تر این بود که آژانس تصاویر ماهواره‌ای موجود برای تمام مدت فوریه 2005 تا ژانویه 2012 را مورد بررسی قرار داده بود و تصاویر نشان می‌داد «در عمل، هیچ فعالیتی در ساختمانِ محل نگهداری محفظه مهار و یا نزدیک آن صورت نگرفته است». به نظر می‌رسید مستنداتِ موجود از تصاویر ماهواره‌ای به طور قطع ثابت می‌کند ایران هیچ نیازی برای رهایی از شرّ شواهد مربوط به آزمایشات در این سایت نداشته و این مطلب نیز خلافِ اتهاماتِ آژانس در نوامبر 2011 و پس از آن را به اثبات می‌رساند.[87]

دیوید آلبرایت به همراه یکی دیگر از همکاران خود در موسسه علوم و امنیت بین‌الملل بعدها مقاله‌ای را با استناد به 2 تصویر ماهواره‌ای از سایت پارچین منتشر کرد. آنها در مقاله خود از این تصاویر به عنوان شواهدی در حمایت از ادعای آژانس مبنی بر ساخته شدن ساختمانی در سایت مذکور «در اطراف یک شیء بزرگ سیلندر‌شکل» استفاده کرده بودند. این 2 نفر در مقاله خود مدعی شدند یک تصویر ماهواره‌ای از این سایت و جایی که محفظه آزمایش هسته‌ایِ مورد ادعا در آنجا قرار گرفته بود در تاریخ 14 مارس 2000 «فنداسیون ساختمانی را به تصویر می‌کشید که محفظه آزمایش مواد منفجره در آن جای گرفته بود»، اما در عین حال نیز تأکید می‌کردند اتاقک ادعاییِ مواد منفجره، «هنوز در ساختمانِ مشخص‌شده در این تصویر، قرار داده نشده است».[88]
از سوی دیگر، «کِلی» و 3 تن از مقامات ارشد اطلاعاتی سابق آمریکا که تجربه قابل توجهی در زمینه تفسیر تصاویر داشتند، همگی با بررسی این تصویر اذعان کردند چنین تصویری نشان‌دهنده زیرساخت و فنداسیون یک ساختمان، آنچنان که آلبرایت و همکار وی مدعی شده بودند، نیست. «کِلی» که تصویرِ مربوط به مارس 2000 را در ژانویه 2013 به دست آورده بود، به نگارنده اعلام کرد: «شما می‌توانید سقف این بنا را ببینید که قبلاً ساخته شده است». «پَت لانگ»،[89] سرهنگ بازنشسته ارتش آمریکا نیز که زمانی افسر ارشد اطلاعاتی در منطقه خاورمیانه و جنوب آسیا و همچنین افسر اطلاعاتی در عملیات مقابله با تروریسم در آژانس اطلاعات دفاعی آمریکا بین سال‌های 1985 تا 1992 بوده، دیگر مقام ارشدی بود که ادعاهای آلبرایت را رد کرد. وی در ایمیلی به نگارنده اعلام کرد: «درست همانند دیگر ساختارها، فنداسیونِ مورد اشاره نیز سایه وسیعی را در قسمت بالای تصویر ایجاد کرده است، در حالی که فنداسیون و زیرساخت یک ساختمان معمولاً هیچ سایه‌ای ندارد». یکی دیگر از افسران اطلاعاتی سابق آمریکا نیز که تجربه زیادی در تفسیر تصاویر داشت و البته خواست نامش فاش نشود، به نگارنده گفت، «به نظر می‌رسد این شیء، همانند یک سقف بالا رفته باشد». یک افسر اطلاعاتی سابق دیگر که او نیز خواست نامش فاش نشود، اعلام کرد تصویرِ متعلق به مارس 2000، نه نشان‌دهنده فنداسیون یک ساختمان احتمالی است و نه یک سقف، بلکه یک بلوک بتونی را به تصویر می‌کشد. وی گفت: «هیچ مدرکی دالّ بر حفاری و یا پر کردن مجدد محل حفر‌شده که برای ایجاد شالوده فنداسیون یک ساختمان مورد نیاز است»، در این تصویر مشاهده نمی‌شود. این افسر همچنین اعلام کرد ساختارِ نشان داده شده در تصاویر منتشر‌شده از سال 2004 و پس از آن توسط موسسه علوم و امنیت بین‌الملل (ISIS) «بسیار بزرگ‌تر از بلوک ثبت‌شده در سال 2000» بوده است. این افسر علاوه بر این، گفت: آنچه در این تصویر مشهود است، «یک ساختار مقاوم، نظیر دیگر ساختمان‌ها در پارچین نیست» و بیشتر شبیه «یک انباری» به نظر می‌رسد.
منبع:فارس

پی نوشت:

[1] . US National Intelligence Estimate

[2] . Ron Ben-Yishai, “Exclusive: Annual Israeli Intelligence Estimate,” Ynet News, December 16, 2007, http://www.ynetnews.com/articles/0,7340,L-3483116,00.html.

[3]. Amos Harel

[4]. Haaretz

[5] . Amos Harel, “Nuclear Fallout: Who’s Right Here?” Haaretz (Tel Aviv), December 5, 2007.

[6] . Meir Dagan

[7]. Neutron initiator

[8]. مصاحبه نویسنده با «فلینت لورت» (Flynt Leverett) تحلیلگر سابق سازمان سیا، 2 می 2006.

[9]. Weapons-grade materials

[10] . Seymour Hersh, “The Next Act,” New Yorker, November 27, 2006; transcript of interview with Seymour Hersh, Late Edition with Wolf Blitzer, CNN, November 19, 2006. The practice of CIA and Mossad intelligence sharing is from interview with Flynt Leverett, former CIA analyst, McLean, VA, March 14, 2013.

[11]. Vyacheslav Danilenko

[12]. Chelyabinsk

[13]. Explosive formation of nanodiamonds

[14] . A high explosive charge in a hemispheric shell

[15] . multi-point initiation system

[16] . hemispheric array

[17] . shock generator system of explosix charge

[18]. گزیده‌ای از سند داخلی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی درباره تسلیحات ادعایی هسته‌ای ایران، موسسه علوم و امنیت بین‌الملل، 2 اکتبر 2009، صفحه 3؛ ضمیمه نخست از گزارش GOV/2008/15 آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به تاریخ 26 می 2008.

[19]. Fiber optic cables

[20]. Shock waves

[21] . N. P. Kozeruk, V. V. Danilenko, B. V. Litvinov, P. P. Lysenko, I. V. Sanin, S. V. Samylov, V. I. Tarjanov, and I. V. Telichko, “Multichannel Optical Fiber System to Measure Time Intervals at Investigations of Explosive Phenomena,” in 20th Congress on High Speed Photography and Photonics, Proceedings of the Conference, September 21–25, 1992, Victoria, BC, Canada (International Society for Optical Engineering, 1993), 981–88.

[22]. Explosives containment cylinder

[23] . An implosion type nuclear device

[24]. گزارش آژانس بین‌المللی انرژی اتمی با شماره GOV/2008/38 به تاریخ 15 سپتامبر 2008، صفحه 4.

[25]. Due process

[26]. Elaine Sciolino, “Nuclear Aid by Russian to Iranians Suspected,” New York Times, October 9, 2008.

[27]. Institute of Science and International Security

[28]. مصاحبه نویسنده کتاب حاضر با «دیوید آلبرایت» (David Albright)، 15 سپتامبر 2008.

[29]. Thomas Fingar

[30]. مصاحبه نویسنده کتاب حاضر با «توماس فینگر»، آکسفورد، انگلیس، 7 فوریه 2013.

[31]. Fissile components

[32]. گزیده­ای از سند داخلی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، صفحه 4.

[33]. همان.

[34]. مصاحبه نویسنده با یک مقام ارشد آژانس بین‌المللی انرژی اتمی که اصرار داشت هویتش فاش نشود، وین، 7 سپتامبر 2009.

[35]. گزیده­ای از سند داخلی آژانس بین المللی انرژی اتمی، صفحه 3 و 4.

[36] . ElBaradei, Age of Deception, 290.

[37]. همان. صفحه 292.

[38] . Barak Ravid, “Israelis Say IAEA Hiding Evidence on Iran,” Haaretz (Tel Aviv), August 19, 2009.

[39] . Ruediger Luedeking

[40]. مصاحبه نویسنده کتاب حاضر با «رودیگر لودکینگ»، وین، 7 سپتامبر 2009.

[41] . Shaul Horev

[42] . Ravid, “Israelis Say IAEA Hiding Evidence”; Louis Charbonneau, “Western Powers Want ElBaradei Help on Russia, China,” Reuters, August 20, 2009.

[43]. George Jahn

[44] . “Outgoing IAEA Chief Has Tough Choice on Iran,” AP, Ynet News, August 20, 2009.

[45] . George Jahn, “Nuke Agency Says Iran Can Make Bomb,” AP, September 17, 2009.

[46]. William J. Broad

[47]. David E. Sanger

[48] . High woltage detonator

[49] . William J. Broad and David E. Sanger, “Report Says Iran Has Data to Make a Nuclear Bomb,” New York Times, October 4, 2009.

[50]. John King

[51] . “Report: Iran Has Information to Make a Nuclear Bomb,” transcript of State of the

Union with John King, Fox News, October 4, 2009.

[52]. Rupert Murdoch

[53] .“Robert Fisk: Why I Had to Leave the Times,” Independent (London), July 11, 2011.

[54]. Nuclear Trigger

[55]. Mark Fitzpatrick

[56] . Catherine Philp, “Secret Document Exposes Iran’s Nuclear Trigger,” Times (London), December 14, 2009.

[57] . William J. Broad and David E. Sanger, “Nuclear Memo in Persian Puzzles Spy Agencies,” New York Times, December 16, 2009.

[58]. Philip Giraldi

[59] . Gareth Porter, “US Intel Found Iran Nuke Document Was Forged,” Inter Press Service, December 28, 2009.

[60] . ElBaradei, Age of Deception, 291.

[61]. Yukia Amano

[62]. Like-minded countries

[63]. Greg Schulte

[64]. گزارش هیات نمایندگی آمریکا در وین به وزارت خارجه آمریکا به شماره 07UNVIENNA742 به تاریخ 7 دسامبر 2007.

[65]. گزارش هیات نمایندگی آمریکا در وین به وزارت خارجه آمریکا به شماره 09UNVIENNA478 به تاریخ 16 اکتبر 2009.

[66]. The Phantom Bomb Test Chamber

[67]. گزارش آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به شماره GOV/2011/65، 8 نوامبر 2011، صفحات 10-7.

[68]. ضمیمه گزارش آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به شماره GOV/2011/65 .

[69] . David E. Sanger and William J. Broad, “US Hangs Back as Inspectors Prepare Reporton Iran’s Nuclear Program,” New York Times, November 7, 2011, A4.

[70] . Yaakov Katz, “IAEA: Iran Designing Parts for Nuclear Weapons,” Jerusalem Post, November 8, 2011.

[71]. ضمیمه گزارش آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به شماره GOV/2011/65. صفحه 11 پاراگراف 56.

[72] . Multi-point initiation concept

[73]. گزارش آژانس به شماره GOV/2011/65، صفحه 10، پاراگراف 51-49.

[74] . The Financial Times, failing to notice that distinction, reported mistakenly that the IAEA had satellite pictures of the explosives container at Parchin. James Blitz, “UN to Show Tehran’s Intent to Test Nuclear Arms,” Financial Times (London), November 7, 2011, 6.

[75] . George Jahn, AP exclusive, “Drawing of Structure Said to Shed Light on Iran’s Secret Nuclear Work,” Washington Post, May 13, 2012.

[76]. ضمیمه گزارش آژانس به شماره GOV/2011/65، صفحه 10، پاراگراف 49.

[77]. Robert Kelly

[78] . “Former IAEA Inspector: Misleading Report Proves Nothing,” Real News Network, November 15, 2011, http://therealnews.com/t2/index.php?Itemid=74&id=31&jumival =7594&option=com_content&task=view.

[79]. Action Team

[80]. Los Alamos National Laboratory

[81]. National Sensing Laboratory

[82]. Iraq Action Team

[83]. Robert Kelley, “The IAEA and Parchin: Do the Claims Add Up?” Stockholm International Peace Research Institute, May 23, 2012.

[84]. مصاحبه نویسنده کتاب حاضر با «رابرت کلی»، 15 ژانویه 2012.

[85]. ضمیمه گزارش آژانس به شماره GOV/2011/65، صفحه 9، پاراگراف 43.

[86]. مصاحبه نویسنده کتاب حاضر با «علی‌اصغر سلطانیه» نماینده دائم ایران، وین، 14 مارس 2012.

[87]. گزارش آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به شماره GOV/2012/37 به تاریخ 30 آگوست 2012، صفحه 8.

[88] . David Albright and Paul Brannan, “Early Satellite Image Shows Foundation for High Explosives Test Chamber at Parchin Site in Iran: What Was the Chamber For?” Institute for Science and International Security, April 10, 2012.

[89]. Col. Pat Lang

۱۳۹۳/۱۲/۴

اخبار مرتبط