به گزارش نما ،سال ششم هجرت پا به عرصه وجود گذاشت. در خانه ولايت همه چشم انتظار اسم آسماني او بودند كه جبرئيل اسم زينب (س) را برايش از آسمان آورد، اي زينت پدر! اي درخت زيباي معطر!
منتسب بودن به خاندان رسالت و از جمله وابستگان آنها و معروفين به ولايت آنها بودن، دشوار است. براي همين بايد مضاعف ميآموختي، پس در آغوش نبوت صبر و حلم شيره جانت شد. فداي ولايت شدن را خيركثير به تو نشان داد. مظلومترين چهره تاريخ اقتدار پولادين و عزم راسخ را برايت به ارث گذاشت و برادرت حسين بن علي حجت را در لحظه آخر عمر تمام كرد كه كل يوم عاشورا و كل ارض كربلا.
در شناخت عظمت شخصيت آن بانوي بزرگوار گريزي به بيانات مقام معظم رهبري زديم كه جلوه حقيقي سفير كربلا را بيش از پيش آشكار ميسازد.
«زينب كبري يك زن بزرگ است. عظمتي كه اين زن بزرگ در چشم ملتهاي اسلامي دارد، از چيست؟ نميشود گفت بهخاطر اين است كه دختر علي بن ابي طالب (ع) يا خواهر حسين بن علي(ع) و حسن بن علي(ع) است. نسبتها هرگز نميتوانند چنين عظمتي را خلق كنند. همه ائمه ما، دختران و مادران و خواهراني داشتند، اما كو يك نفر مثل زينب كبري؟ ارزش و عظمت زينب كبري، بهخاطر موضع و حركت عظيم انساني و اسلامي او براساس تكليف الهي است. كار او، تصميم او، نوع حركت او، به او اينطور عظمت بخشيد. هركس چنين كاري كند، ولو دختر اميرالمؤمنين (ع) هم نباشد، عظمت پيدا ميكند.
بخش عمده اين عظمت از اينجاست كه اولاً موقعيت را شناخت؛ هم موقعيت قبل از رفتن امام حسين (ع) به كربلا، هم موقعيت لحظات بحراني روز عاشورا، هم موقعيت حوادث كشنده بعد از شهادت امام حسين (ع) را و ثانياً طبق هر موقعيت، يك انتخاب كرد. اين انتخابها زينب (س) را ساخت. قبل از حركت به كربلا، بزرگاني مثل ابن عباس و ابن جعفر و چهرههاي نامدار صدر اسلام، كه ادعاي فقاهت و شهامت و رياست و آقازادگي و امثال اينها را داشتند، گيج شدند و نفهميدند چه كار بايد بكنند. ولي زينب كبري(س) گيج نشد و فهميد كه بايد اين راه را برود و امام خود را تنها نگذارد و رفت. در آن ساعتهاي بحراني كه قويترين انسانها نميتوانند بفهمند چه بايد بكنند، او فهميد و امام خود را پشتيباني كرد و او را براي شهيد شدن تجهيز نمود.
واقعاً كربلا بدون زينب (س) كربلا نبود. عاشورا بدون زينب كبري (س) آن حادثه تاريخيِ ماندني نميشد. آنچنان شخصيت دختر علي(ع) در اين حادثه از اول تا آخر، بارز و آشكار است كه انسان احساس ميكند يك حسين (ع) دوم است در پوشش يك زن، در لباس دختر علي (ع). در عاشورا، در حادثه كربلا، خون بر شمشير پيروز شد- كه واقعاً پيروز شد- عامل اين پيروزي، حضرت زينب (س) بود و الا خون در كربلا تمام ميشد.
حادثه نظامي با شكست ظاهري نيروهاي حق در عرصه عاشورا به پايان رسيد اما آن چيزي كه موجب شد اين شكست نظامي ظاهري، تبديل به يك پيروزي قطعي دائمي شود، عبارت بود از منش زينب كبري (س)؛ نقشي كه حضرت زينب (س) برعهده گرفت؛ اين خيلي چيز مهمي است. اين حادثه نشان داد كه زن در حاشيه تاريخ نيست؛ زن در متن حوادث مهم تاريخي قرار دارد. او زن تاريخ است؛ اين زن؛ ديگر ضعيفه نيست. نميشود زن را ضعيفه دانست.
اين جوهر زنانه مؤمن، اين جور خودش را در شرايط دشوار نشان ميدهد. اين زن است كه الگوست؛ الگو براي همه مردان بزرگ عالم و زنان بزرگ عالم. اين كار زينب كبري (س) است. زينب (س) نشان داد كه ميتوان حجب و عفاف زنانه را تبديل كرد به عزت مجاهدانه، به يك جهاد بزرگ.
انقلاب نبوي و انقلاب علوي را آسيبشناسي ميكند؛ ميگويد شماها نتوانستيد در فتنه، حق را تشخيص بدهيد؛ نتوانستيد به وظيفهتان عمل كنيد؛ نتيجه اين شد كه جگر گوشه پيغمبر (ص) سرش بر روي نيزه رفت. عظمت زينب (س) را اينجا ميشود فهميد.»